از پدر خوانده مافیایی تا مادر خوانده فرقه ای رجویها
عملکرد زنان در این باند همانند عملکرد زنان در مناسبات فرقه می باشد به عنوان مثال آنان هم برای ارتقا به سطح رهبری می بایست به درجاتی از شقاوت و خشونت و شکنجه گری و عقده ای بودن و حتی آدم کشی برسند و به قول سایت بی بی سی باید از به اصطلاح سقف شیشه ای عبور کنند تا به عنوان مادر خوانده های این باند شناخته شوند ولی در مناسبات فرقه رجوی زنان باید سه طلاقه کرده و به عقد مسعود در آیند و پس از آن به مدار شورای رهبری برسند تا دیگر راه بازگشتی برایشان وجود نداشته باشد.
افطاری مجاهدین از اشرف تا اوور
دادن افطاری مانند قبل در قرارگاه اشرف فقط برای بدست آوردن حمایت از خودتان بوده است. بهتر بود برای همدردی با اشرف نشانان مقداری وضعیت ظاهری را حفظ می کردید. دادن افطاری به نظامیان عراقی صدام و دعوت کردن شیخ های طرفدار صدام و پر کردن شکم این سربازان فقط برای این بوده است که روزی اینها بدرد شما بخورند که البته صدام زودتر سرنگون شده و این آرزوی شما به گور رفته و اکنون همین مردم خالص هستند که برای بیرون کردن شما دست به تظاهرات می زنند. پر کردن شکم آنها هم کاری از پیش نبرد.
خانم سلمه امیر علی پور: مجاهدین قصد اخاذی از ما را داشتند
ناامیدی او از پدرم باعث شد که به طرف من بیاید تا با برقراری رابطه تلفنی به من فشار آورده تا پدر را متقاعد کنم که سهم او را برایش بفرستد عدم توجه به درخواست او اندک اندک او را عصبانی کرد و شروع به اتهام زنی و همکاری خانواده مان با رژیم می کرد او در آخرین تماس که کاملا از دریافت کمک و سهم الارث ناامید شده بود خیلی عصبانی شد و با جیغ و داد می گفت که چرا با انجمن نجات همکاری می کنید چرا اسم تو در سایت انجمن نجات و در لیست درخواست ملاقات و کمک برای آزادی اسرای اشرف از صلیب سرخ می باشد.
دیدار انجمن نجات مازندران با خانواده شعبان ایزکیان
این مادر که با دیدن ما (افراد بازگشته) کمی دگرگون و جای خالی موسی را در منزلش احساس می نمود با لعنت فرستادن بر رجوی که موجب جدایی فرزندش شده بود از بلایایی که رجوی بر سر دوستان و همسایگان دیگرش آورده بود نیز سخن به میان آورد و ادامه داد:«رجوی در این محل خیلی ها را بیچاره و آواره کرد، در همین محله افرادی همچون کامران خلعتبری و ایرج طالشی در اشرف اسیرند و حمیده کوزه گر که در اشرف اسیر بود بر اثر بیماری سرطان در همانجا درگذشت و آنجا دفن شد. خانه پشتی خانه پدر حمیده است.»
ملاقات انجمن نجات مازندران با خانواده جنت صادقی
آقای صادقی که 3 برادرش سالهاست اسیر این فرقه تروریستی در عراق هستند و سالیان درازی است که مسئوولیت نگه داری پدر پیر و مادرش را نیز به عهده دارد ضمن درد و دل اظهار داشت که عامل همه بلاکشی های خانواده و از جمله خودم را رجوی می دانم. او با فریب و دروغ، برادرانم را یکی پس از دیگری به عراق کشانده و امروز در بن بست مطلق سیاسی آنان را آواره دیار غریب و بیابان های عراق نموده و نمی دانم که چرا هنوز اصرار بر ماندن در آنجا را دارد؟
باز هم فریب افکار عمومی توسط مریم رجوی
خانم رجوی که در مراسمی تحت عنوان «همبستگی با زنان اشرف» در اوور سخن میگفت سعی داشت با مظلوم نمایی و طرح تهدیدات و تعرض جنسی توسط نیروهای مالکی احساسات عامه را نسبت به زنان اشرف برانگیزد و در ادامه هم زیرکانه با یادآوری « اعلامیه امحاء خشونت علیه زنان» ذلیلانه از مجامع بین المللی استمداد نمود تا او را از این بن بست استراتژیکی نجات دهند
سقوط اشرف، سقوط استراتژی رجوی
استراتژی جنگ آزادیبخش کاملا یک استراتژی شکست خورده است، اما رجوی نه تنها حاضر به قبول این واقعیت نیست بلکه بر عکس بر آن تاکید هم می کرد. علت این همه اصرار رجوی را باید در این دید که اشرف نماد استراتژی و ایدئولوژی رجوی است و با از دست دادن آن ارکانش آنچنان می لرزد و کمرش آنچنان خواهد شکست که امکان هیچ ادعایی را حداقل تا سال ها نخواهد داشت و به همین دلیل هم هست که کار را بجایی کشاند که حاصلش را امروز می بینیم.
خانم مریم رجوی و فریبکاری جدیدش در پاریس
مریم رجوی بار دیگر در یک شعبده بازی جدید در پاریس دست به فریب کاری دیگری زد. او عنوان کرد که زنان مجاهد در اشرف جانشان در خطر است، مریم رجوی در این سخنرانی به دفاع از زنان اشرف می پردازد که باید به او یادآور شد که مگر همین خواهران تو نبودند که وقتی در تشکیلات فرقه یکی از زنان مسئله دار می شد توسط مسئوولین زن به شدید ترین وجه مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند چه شده که اکنون دم از جان آنها زده و آنها را دختران خودت میخوانی.
چرا رجوی برای ابقای اشرف اصرار دارد؟
واقعیت این است که رهبری و مسئوولین سازمان شکست استراتژی فرقه را در اذهان اعضای خود را می دانند و همیشه ترس از این دارند که اگر اعضا پایشان نه به اروپا حتی به خارج از اردوگاه اشرف برسد تشکیلات جهنمی رجوی فرو می پاشد و نیروها به واقعیت هایی دست خواهند یافت که رجوی سالیان به آنها دروغ گفته بود.بنابراین در چنین شرایطی رجوی سعی دارد با دادن پیامهای رنگارنگ و طرح استارت سرنگونی باز نیروهایش را بفریبد
مسعود رجوی و پیام های ضد و نقیض
او که همانند غریقی که در حال فرو رفتن است دست به هر خاشاکی می برد در همین پیامها تلاش دارد تا آسمان و ریسمان را به هم بافته و برای فرار از پاسخ به خانواده ها که عزیزانشان در حوادث اخیر کشته اند تقصیر را به گردن دولت آقای نوری المالکی انداخته و با حمله به او و مزدور خواندن آن تخلیه اشرف توسط ارتش عراق را در ارتباط با مسئله اعتراضات اخیر داخل کشور دانسته است در حالی که برای همگان روشن است که از سال قبل دولت عراق اولتیماتوم شش ماهه به مسئوولین سازمان در اشرف برای تخلیه این مکان داده بودند.
قربانی دیگر برای جاه طلبی مریم رجوی
نکته ای که در پیام 24/5/1388 مریم رجوی مشخص شد عدم آزادی افراد در گفتن مشکلات خود به سران و فرماندهان تشکیلات رجوی است. موضوعی که پیش از این بارها و بارها جدا شدگان از سازمان به آن اشاره کرده اما رجوی آن را نمی پذیرفت. در این پیام او اقرار کرد که شعبان سوری یعنی آخرین قربانی جاه طلبی او و شوهرش « دو هفته سر درد داشته اما دم بر نمی آورد ». برای کسانی که سالیان از عمر خود را در مناسبات فرقه رجوی اسیر بوده اند این امر بسیار بدیهی است
رهبران همیشه فراری مجاهدین و مریدان همیشه قربانی
آنچه که ما درباره رهبران و فرماندهان شجاع در طول تاریخ خوانده ایم یا شنیده ایم یا در فیلم ها و افسانه ها دیده و شنیده ایم بیانگر این بود که رهبران حقیقی همواره در پیشاپیش مریدان و پیروان خود بوده اند. اما رجوی نه تنها پیشتر و جلوتر از افراد خود نبوده بلکه همیشه در شرایط سخت، یا صحنه را ترک کرده و فرار را بر قرار ترجیح داده است و یا اصلا وارد صحنه نشده و نیرو هایش را به صحنه فرستاده است.