ازپشت سیم خاردار فرزندم را دیدم ولی کاری از دستم ساخته نبود
حقیقت اینستکه من وهمسر مرحومم خیلی برای رهایی عزیزمان اززندان رجوی تلاش کردیم. حتی یکبارکه درپشت سیاج وسیم خاردار زندان اشرف سابق بودم وداشتم با بلندگومحمدتقی را صدا میکردم متوجه حضور فرزندم درآن طرف خاکریز شدم ودیدم که مرا شناخته است ودارد برایم دست تکان میدهد. من که سالیان فرزندم را ندیده بودم دوست داشتم پردربیاورم تا پروازکنم ومحمدتقی را درآغوش بگیرم ولیکن متاسفانه کاری ازدستم ساخته نبود واوهم اجازه نداشت که به سمت من بیاید!
رجوی دو قربانی ازما گرفت وما را برای همیشه داغدار کرد
وقتی برادرم قربانی مطامع جاه طلبانه رجوی شد تشکیلات رجوی با دروغ ونیرنگ خواهرم حسنا را که جوانکی بیش نبود از روستایمان به تهران منتقل کرد ودرادامه اورا به عراق برد وازآن پس خدا را شاهد میگیرم که یک تماس کوتاه تلفنی هم ازایشان نداشتیم وازاین حیث خانواده ام خصوصا پدرومادرمرحومم بسیارآسیب دیدند که لابد برایتان که خود سالیان قربانی رجوی بودید میتواند خیلی محسوس وقابل درک باشد.
رجوی خائن فرزندم را به اسارت کشید و بینایی ام را ازمن گرفت
والله دیگرپیرشده ام وبا سختی والبته با کمک همسرم از خمام به رشت و دفترانجمن آمده ام. رجوی فرزندم را به اسارت کشید وهمسرم که مادر محمدجواد باشد ازغم دوری فرزندمان دق مرگ شد ومن هم بینایی ام را ازدست دادم و بالکل ناتوان شده ام ولی نمی دانم چرا هنوز به بازگشت فرزندم امیدوارهستم. هرچند چند بار به عراق رفتم و موفق به دیدارفرزندم نشدم ولی اولین بار درسال 1383 من و همسر مرحومم توانستیم برای یکساعت محمد جواد را ببینیم ودرآغوش بگیریم.
این عکسها گویای رنج سالیان من است
درجواب اعتراضم به بیگاری دادن بی رحمانه به من مارک زدند که دروغ میگویم وتن به تمارض داده ام!؟ من هم عصبی شدم وبه مسول سنگرکنی گفتم اینهمه لودر یکان مهندسی درمجموعه مان هست چرا ازآن برای احداث سنگراستفاده نمی کنید!؟ نگو که خواهرمسولی آنطرف تربه پا واستاده بود وحشیانه به من هجوم آورد وبا هتاکی گفت” چه غلطها. لودر سنگرشما را احداث کند بعد شما بیکارشوید وبه دنبال جیم بروید وافکارتان به زندگی عادی آلوده شود واینطور از خواهر مریم و انقلابش فاصله بگیرید وروزی هم بخواهید ازمناسبات بریده وبروید دنبال زن وزندگی… مجاهد خلق باید آنقدرکارکند تا زیرفشارکارشهید بشود این برایمان ارزش دارد!؟”
برادرم باید بداند که یگانه فرزندش درانتظار اوست
دیدار صمیمانه آقای علی بالایی با آقا رضا درنقطه خوبی گره خورد وبه بارنشست وهردوبه یک فصل ونقطه نظرمشترک رسیدند که لازمه اضمحلال لیبرتی و رهایی تمام اسرای نگون بخت رجوی خصوصا درشرایط بحرانی منطقه وعراق این است که تسهیلاتی فراهم شود که خانواده های اعضای گرفتار درقلعه الموت رجوی چونان سیل روانه عراق ولیبرتی شوند وزندان رجوی ساخته لیبرتی را بسان اشرف روی سرش خراب کنند.
استمداد شماری دیگر از خانواده های چشم انتظار گیلک
سالیان زیادی است که ازعزیزانمان خبری دردست نداریم چراکه رجوی خائن بعنوان سردسته این جماعت خطرناک اجازه مکالمه و دیدار حضوری ما با عزیزانمان درکمپ لیبرتی را نمیدهد واین را بارها دراعزام به عراق وتحصن دراسارتگاه اشرف تجربه کردیم وکسی به خواست مشروع ما جهت ملاقات با اسرای لیبرتی توجهی ننموده است
حضور مجدد رضا رجب زاده در جمع خانواده های چشم انتظارگیلک – قسمت پایانی
گریه امان این مادررنجدیده ازظلم وجور رجوی را برده بود طوریکه دیگرتوان حرف زدن نداشت که آقا رضا با مهربانی که گویی مادرخودش را دیده بود گفت” مادرمن. من ازدیدن صحنه های اینچنینی خیلی به هم میریزم اصلا نمی توانم ناراحتی وگریه شمایان را ببینم. بازباید اول به خدا توکل کنیم وهمزمان برای نجاتشون کمک کنیم.
حضور مجدد رضا رجب زاده درجمع خانواده های چشم انتظار گیلک – قسمت چهارم
ایشان درخصوص بحران منطقه وحضورسوال برانگیزداعش درعراق وسوریه ومواضع متناقض فرقه رجوی گفتند: درابتدای فعالیت تروریستی اعضای وحوش داعش درسوریه وعراق فرقه رجوی ازآنان بعنوان عشایرانقلابی یاد کرد ودربوق وکرنا دمید که القریب است که اسد ودولت نوری مالکی ازحکومت ساقط وشاید که آبی برای این فرقه نگون بخت گرفتاردربحرا ن لاینحل عراق گرم شود! ولیکن وقتی کوس رسوایی جنایات برآمده ازقهرتاریخ گروه تکفیری داعش حیرت واعتراض جهانیان را برانگیخت
توطئه طراحی شده رجوی برای از میان برداشتن نعمت فیروزی
مقاله ای دیکته شده به قلم نعمت فیروزی را در سایت دروغ پرداز ایران افشاگر خواندم که نه محتوای متن مقاله بلکه آنتنی کردن این عنصر بریده از رجوی که سالیان روی دستشان مانده است , بسا برایم غیرمنتظره وغیرمترقبه بوده است و آنرا خیلی مشکوک تلقی کرده طوریکه بوی از میان برداشتن ایشان از جانب تشکیلات مافیایی رجوی به مشام میرسد.
پیام تبریک رضا رجب زاده به علی محمد خاتمی
بواسطه آشنایی با شما اطمینان خاطر دارم درکنار زندگی موفقییت آمیزتان هیچگاه دوستان سابق اسیردر لیبرتی را فراموش نخواهید کرد و در روشنگری علیه رجوی خائن ازهیچ کوششی دریغ نمی کنید. امیدوارم که سایر دوستان اسیرمان دراسارتگاه رجوی بتوانند با رهایی از قید و بندهای مرئی و نامرئی تشکیلات مافیایی رجوی و بازگشتشان به وطن و کانون گرم و پرمهرخانواده طعم یک زندگی مشترک را بچشند
حضور مجدد رضا رجب زاده درجمع خانواده های چشم انتظار گیلک – قسمت سوم
دریک فرصت کوتاه آقای جهانگیر شعبانی که برادرش منصور ازاسرای سابق لیبرتی که هم اکنون ازچنگال رجوی رها شده ودرساختمان جداشده ها در تیرانای آلبانی مقیم است ؛ برای حضارتوضیح دادند که با برادرش لاینقطع درارتباط است وچت تصویری دارد وخیلی خوشحال است که برادرش توانسته برغم فشارمضاعفی که گمارده های رجوی درتیرانا برآنان اعمال میکنند ؛ تصمیم برجدایی ازآنان بگیرد ومیخواهد که بدور ازکنترل رجوی مشکلات حقوقی اش را حل وفصل کند ومخیراست که جهت ادامه یک زندگی شرافتمندانه به اروپا برود ویا به ایران بیاید وهمچنین آقای شعبانی آرزوکردند که سایراسرای لیبرتی بتوانند همچون برادرش منصور از شر رجوی راحت شوند.
دزدی گل از گورستان کفار برای تزئین مریم رجوی، شاهکار جدید اعضای مجاهدین
خانم شورای رهبری که دید بنده جدیدالورود به اروپا هستم وبی خبراز……… دستورداد به اتفاق قدیر(ازهواداران قدیمی مقیم سوئد) زودی گلهای خریداری شده را پس بدهم وهمچنین یاد بگیرم که گلها را کجا و چگونه باید تهیه کنم! به اتفاق قدیردستور را اجرا کردیم وگلها را پس دادیم وبرای تهیه گل به گورستان نزدیک به پایگاه خود واقع درسولنا سنتروم رفتیم.