حجت در حالیکه عنصر بازگشته را بشدت درآغوش می فشرد بغض کرده و پرسید تو بگو اسماعیل ما را دیدی و میشناسی؟ آخر مادر و پدرم دیگر تاب و تحمل ندارند بیش از بیست سال است که خبری از وی نداریم. خانواده مان چشم انتظار بود تا از کسی خبر اسماعیل را بگیریم و مادرم در تنهایی خود گریان زمزمه میکرد که خدایا کسی خواهد آمد تا خبرسلامت اسماعیلم را به من بدهد…
انجمن نجات گیلان به مجرد بازگشت محمد باقر کشاورز به میهن و کانون پرمهرخانواده در پاسخ به درخواست خانواده های رنجدیده از ظلم و جور رجوی درقدم اول در تاریخ اردیبهشت هشتاد و نه موفق به برگزاری همایشی با حضور تنی چند ازخانواده های اعضای نگون بخت پادگان کار اجباری اشرف ازشهرستان آستانه اشرفیه شده است که درحاشیه این همایش عناصر بازگشتی از جمله آقایان محمدباقر کشاورز، حمید حاجی پور و اکبرمحبی دیدارهای صمیمانه ای با شماری ازخانواده ها به عمل آوردند و از آخرین وضعیت فرو پاشی شده پادگان اشرف وعزیزان دربندشان روشنگریهایی داشتند که چکیده ای از آن به اطلاع سایر دوستداران انجمن نجات و مدافعان حقوق بشر رسانده میشود. دیدار خانواده اسماعیل فلاح رنجکش با اعضای بازگشتی گیلان در خاتمه همایش خانواده های حاضر در جلسه تلاش وافر داشتند که بلاواسطه و از نزدیک با اعضای بازگشتی خصوصا محمدباقر کشاورز که کمتراز دوماه بود که با گسستن از تشکیلات فریبنده رجوی به آغوش خانواده خود پیوسته بود، دیدار و گفتگو داشته و خبری ازعزیزانشان داشته باشند که البته نمونه هایی ازآن دیدار در گزارشات پیشین به اطلاع دوستداران انجمن نجات و مدافعان حقوق بشر رسید. اما دراین وانفسا با موردی مواجه شدیم که حیرت و تعجب همگان را برانگیخت و بشدت متاثر شدیم و آن حضور خانواده ای در این همایش بود که با تاثرشدید در پی گمشده اش بود و از سایر خانواده ها امان میخواست که بتواند بدون نوبت با همشهری اش محمدباقر کشاورز صحبت بکند و پاسخ یک سوال خود را بگیرد.
طبعا سایر خانواده های دردمند که خود هر یک از قربانیان فرقه تروریستی مجاهدین هستند با کمال میل فضا را بازکردند تا حجت از برادران آن گمشده به محمدباقرکشاورز نزدیک شود.تصویرصحنه برایم بسا دردناک است حجت در حالیکه عنصر بازگشته را بشدت درآغوش می فشرد بغض کرده و پرسید تو بگو اسماعیل ما را دیدی و میشناسی؟ آخر مادر و پدرم دیگر تاب و تحمل ندارند بیش از بیست سال است که خبری از وی نداریم. اسماعیل ما سرباز بود و در ضمن جنگ ایران وعراق به اسارت نیروهای صدام درآمد وچند مدتی با ما از طریق صلیب سرخ ارتباط داشت و نامه می داد و خوشحال بودیم که در تبادل اسرا سرافرازانه به میهن و خانه باز خواهد گشت. دریغ که نه تنها آرزویمان برآورده نشد بلکه پس از آن از نامه اسماعیل هم خبری نشد وتا این تاریخ هیچگونه خبری ازآن نداریم وخانواده مان چشم انتظار بود تا از کسی خبر اسماعیل را بگیریم و مادرم در تنهایی خود گریان زمزمه میکرد که خدایا کسی خواهد آمد تا خبرسلامت اسماعیلم را به من بدهد…
محمدباقرکشاورزکه سالیان با اسماعیل فلاح رنجکش ازاعضای اغفال شده اسرای جنگی درکمپ اشرف زندگی کرده بود و ازنزدیک او را می شناخت درحالیکه بشدت متاثر شده بود با اشاره سرتایید کرد که اسماعیل را میشناسد وایشان نیزاز جمله اسرای در بند کمپ اشرف است.
حجت وقتی فهمید که اسماعیل زنده است از فرط خوشحالی و سرور این سو و آن سو می رفت وآرام و قرارنداشت وتمام تلاشش این بود که مانع ازجاری شدن اشک شوقش بشود ولیکن وقتی مشاهده کرد که سایرخانواده ها نیز بسان اوخوشحال هستند واز شدت شادمانی میگریند برخودش مسلط شد وبه عینه دید که سایرین با اوهمدرد هستند واین درد مشترک است که فریاد میشود تا ریشه ناپاک فرقه رجوی را بسوزاند.
و بدین صورت از قبل همایش انجمن نجات در شهرستان استانه اشرفیه خانواده اسماعیل فلاح رنجکش گمشده شان را پیدا کردند و متعاقب آن تمام اعضای خانواده وی درمراجعه به دفتر انجمن نجات گیلان با کسب اطلاعات بیشتر از وضعیت اسماعیل خواستار آن شدند تا در اولین فرصت بتوانند با هزینه های خویش به عراق بروند تا با توسل به خدا بتوانند اسماعیل را به کانون خانواده شان بازگردانند کما اینکه محمدباقرکشاورز و سایر دوستانش از جمله اکبرمحبی و حمید حاجی پور با رهایی از چنگال سازمان امروز در آغوش خانواده به آرامش رسیده اند.
برچسب ها
به بهانه یک دیدار خانواگی خلق من هستم که صدای پدرم را نشنیده ام
درگذشت مادر فرزدان پورعابد از اعضای گرفتار در کمپ آلبانی مجاهدین حضور مسئول انجمن نجات گیلان در مراسم چهلم مادر فرزان پورعابد
خلق من هستم که صدای پدرم را نشنیده ام
بسیاری از جداشده ها و خانواده های دردمند و آسیب دیده از تشکیلات سیاه رجوی و دیگر مخاطبان سایت نجات جمله تکان دهنده تاریخی فوق را به یاد دارند. دختر آفتاب، لیلا کیوکان به عنوان نماینده یک خانواده قربانی در جلسه دادگاه شعبه ۵۵ تهران با قامتی استوار اما دردمند و چشم براه پشت میکروفون […]
حضور مسئول انجمن نجات گیلان در مراسم چهلم مادر فرزان پورعابد
مسئول انجمن نجات گیلان متعاقب اطلاع رسانی داود پورعابد مبنی بر برگزاری مراسم چهلم مادرش مرحومه مغفوره حاجیه خانم زهرا مصلح گلرودباری واقع در مسجد آقا سید ابراهیم گلرودباری شرکت کرد و بر مزار مادر بدرود یافته برای شادی روحش فاتحه قرائت کرد. آقای پوراحمد ضمن دیدار با اعضای خانواده مصیبت دیده درگذشت مادرشان را […]
جلسه برخط جنبش دادخواهی گیلک مادران – قسمت سوم و پایانی
در جلسه قبل زهرا قلیزاده مسئول جلسه گفت: برایتان خوش خبر هستم و الان برادر ارجمندم آقای پوراحمد مسئول انجمن نجات گیلان آنلاین هستند که به سخنان ایشان گوش میدهیم و بهره می جویم. مسئول انجمن نجات خیلی کوتاه و مختصر در خصوص پاره ای از مسائل صحبت کرد و در شروع گفت: بنده خدمت […]





































