فرقه رجوی سی وسه سال است که آب در هاون می کوبد – قسمت اول

33 سال (از سی خرداد سال 60 تا امروز) از سر گذشت این فرقه می گذارد.4 سال اولش با ترورکور وجمع آوری نیرو در کردستان گذشت اما از سال 64 که با صدام برای پیش برد اهداف براندازانه وسرنگونی رژیم ایران دست دوستی داد و عملیات های جبهه ای را باوجود اعتراض اکثریت اعضای شورای ملی مقاومت درکنار ارتش عراق شروع کرد و البته برای ماست مالی کردن این داستان تشکیل ارتش آزادی بخش ملی را اعلام نمود.
 بعداز این سالها این ارتش جزء فیلق دوم(سپاه دوم)  ارتش صدام بود وتا آخر هم با این فرقه ماند که در سال 70 در کنار این فیلق(سپاه دوم) داستان کرد کشی را راه انداخت و درسال 81 هم می خواست در کنار این فیلق باشد که عراق توسط آمریکا اشغال وچون سنبه پر زور بود با فرماندهان آمریکایی آتش بس امضاء کرد ومدتی هم در کنار آن تفنگداران آمریکایی منطقه را حفظ کرد اما دولت آمریکا دیگر اجازه نداد که در بیرون کمپ اشرف باشیم ولی خواست رهبران فرقه این بود که خودش را با میزبان جدید منطبق کرده و درخدمت ایشان باشد.
 این داستان ادامه داشت که آمریکایی ها برای اینکه مردم عراق را به خاطر جنایت های خودشان و فرقه که در عراق انجام داده بود، راضی نگه دارد، در سال 82 این گروه را خلع سلاح کردند و…
 11 سال از زمان سقوط صدام می گذرد اما هنوز فرقه رجوی در عراق باقی مانده، می خواهیم بررسی کنیم که علت آن چیست؟
رهبران فرقه و تمام لابی های آمریکایی و اسرائیلی می دانند که بعد از صدام جای فرقه رجوی (سازمان مجاهدین) در عراق نیست چون یک دگرگونی پیش آمده و چه خوششان بیاید و چه نیاید صدام رفته و یک کشور تک حزبی به کشور چند حزبی تبدیل شده است و عاقلانه  این بود که  درجهت حفظ احترام مردم عراق فرقه ی رجوی نیروهایش را ازآن کشور خارج میکرد!
 اما این وسط لابی های اسرائیلی به دولت مردان آمریکایی فشار می آوردند که برای باج گیری از جمهوری اسلامی از فرقه رجوی حفاظت کند و همان کار هم شد و دولت آمریکا حفاظت اشرف را به عهده گرفت و تا سالهای گذشته این حمایت با حضور در کمپ اشرف وجود داشت اما این وضعیت نمی توانست زیاد ادامه پیدا کند چرا که خود آمریکا نمی توانست زیاد در عراق بماند و آن هم سال گذشته تکلیفش مشخص شد.چرا که مقرر بود  تا پایان 2011 نیروهای آمریکایی کاملا از عراق خارج می شدند  و این را رهبران فرقه رجوی و خود رجوی می دانند که بعد از آمریکا آنها هم باید نیروهای موجود در کمپ اشرف که بیشترشان درحکم اسیر و زندانی این فرقه هستند را آزاد کرده و سازمان را منحل کند و تک تک نیروهای زندانی را به UNبرای ثبت نام معرفی کند.
 سازمانی که یک روز  شعار مبارزه مسلحانه را سر می داد اینک در کنار همان آمریکایی ها با لباس غیر مرسوم در سازمان وبه دست گرفتن قلاده سگ حضور داشته و به ملاقات فرماندهان مستقر آمریکا دراشرف می رفتند.
 همان رهبران که زمانی به سلطنت طلب ها وغیره ایراد می گرفتند که درمقابل اربابانشان دم تکان می دهند ولی حالا همسوشدن با آمریکایی ها و شرایط بدست آمده را به نفع خود قلمداد می کردند وتلاش می کردند با نمایش آن لباس خاص  مهمانی زن ها وبدست داشتن قلاده سگ را بعنوان سمبل آزادی زن ها نشان دهند.
این مسئله برای همه روشن  بود ولی چرا رجوی و مریدان ایشان روی آن کار نمی کنند؟ آن چه که مسلم است این است که رجوی بعد از 33 سال خیانت به مردم ایران ونیروهای خود امروز نمی خواهد اشتباه خود را قبول کند و از خود انتقاد کند وبگوید  که راهی را که رفته ام اشتباه بود و خون هزاران نفر در این وسط به خاطر اشتباه و خودخواهی من به زمین ریخته شده است.
رجوی مجددا مسیری را طی می کنند که قبلا رفته است  ودر این 10 سال برای خیلی ها روشن شد که  به اجرای  قراردادهای خود با دولت عراق تن نداده، ودرگیر شد وثمره آنها به کشته دادن اعضاء شد.
 اما تمام این کار ها نتوانست رجوی را در کمپ اشرف نگه دارد وناچار شد نیروهای دربند خودرا را بطور نسنجیده ای  در لیبرتی زندانی کند و حالا هم با شرارت زیاد و موضع طلبکارانه میگوید که جدا شده ها نمی گذارند ما نفرات را از لیبرتی خارج کنیم!
به یاد دارم که خود رجوی بارها در نشست ها گفته است مرگ شما برای این سازمان بیشترین سود را دارد واین طرز فکر او است به همین خاطر اعضاء را بطرف مرگ هدایت می کنند .
اینکه چرا رجوی می خواهد با کشته شدن آنها به عمر یک فرقه (سازمان) پایان دهد خود سوال مهمی است که جوابش در این است که رجوی می خواهد نیروهای عراق به کمپ لیبرتی حمله کنند تا اشتباهات خودش را به گردن دولت وملت عراق بیاندازد و هم به آرزوی پلیدش دست یابد.
 این حرکت لو رفته رجوی حتی برای جیره بگیرانش هم روشن است به همین خاطر در تمام همایش ها همان جیره بگیرهااز دولت عراق وهمچنین خانواده های اسرای رجوی، خواسته اند که خویشتن داری کند و از طریق صلیب سرخ مسئله را حل کند اما با وجودیکه دولت عراق این پیشنهاد را هم قبول کرد ولی رهبران فرقه به خواست صلیب سرخ هم تن نداد واگر می داد الان تمام نیروهای در اسارت این فرقه آزاد بودند! .
چرا رهبران فرقه و خود رجوی طرح سازمان ملل را قبول نکرد؟! چون  رجوی با وجودی که میداند که عراق دیگر جای ماندن نیست اما باعدم وفا بعهدی که بادولت عراق وسازمان های جهانی ذیربط بسته، فکر میکند اگر مقاومت و قانون شکنی کند شاید به هدف اصلی خود یعنی قتل عام نیروها برسد!
این چه سودی برای رجوی دارد؟!
 رجوی راه  قانون شکنی وخشونت طلبی را طی می کند تا  همه را به کشتن بدهد و بعد از آن اشک تمساح بریزد و چند وقت دیگر هم بگوید شکست من از خط و مشی غلط من نبود بلکه به خاطرمقاومت نیروها و عزم شان برای ماندن درعراق بود. چون  کسی هم با کشته کاری ندارد ومیدانیم که سئوال وجواب ازآنها که آیا خودشان خواستند که درعراق مانده وکشته شوند یانه، ممکن نیست!
چنانکه در پیام عید ش هم آورده بود که شورای ملی مقاومت و سازمان و ارتش از جمهوری اسلامی شکست نخورده بلکه فقط به خاطر شرایط موجود از دولتهای دیگر شکست خوردیم یعنی اینکه من درمبارزه با جمهوری اسلامی تماماً روی آن  کارهایم تمرکز داشتم و تمرکز دارم و از جای دیگر شکست می خورم. یعنی مقصر من نیستم و بدین ترتیب تقصیر را بر گردن دیگران می انداخت  وخواهد انداخت….. ادامه دارد.
 سعید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا