ابتدائا، رجوی سازمانی را به چنگ خود برآورده بود که باوجود داشتن فرق اساسی با ساختار سازمان های سیاسی کلاسیک، لااقل تشابهاتی ازجمله داشتن کمیسیون آموزش، تبلیغات، تشکیلات و… با آنها داشت که البته فکر نمیکنم که این کمیسیون ها آزادی عمل برای خلاقیت داشتند و رجوی از همان روزهای اول انقلاب 57 گربه را دم حجله کشته بود و رفقای خود را- که درموارد متعددی سواد سیاسی بالاتر ازاو داشتند- مقهور و عملا مخلوع کرده بود واین کمیسیون ها و… تنها شکل صوری داشت ولی بهر حال موجود بود!
اما وقتی که توهمات وخود شیفتگی های مسعود رجوی سبب ازدست دادن نیروهای سازمان شد، تشکیلات بجای آنکه درشکل جمع وجورتری به کار خود ادامه دهد یا اصلا فکری برای جبران این ضربات مهلک عمدتا دست ساز رجوی بکند، بجای آن به گسترش صوری آن پرداخته شد!
شورای باصطلاح مقاومت بوجود آمد، ارتش رهایی بخش؟! براه افتاد و سازمان نام ملقب به مقاومت مردم ایران شد که دراصل همگی ازبقایای همان سازمان موجود در سال های 1360 – 1358بود واغلب اعضا در همه ی این تشکل های صوری به عضویت مجدد درآمدند!
یعنی برای سازمانی که حتی یک دهم نیروهای خود را نتوانسته بود حفظ کند، شعبات نامربوط متعددی آفریده شد تا اگر کمیت وکیفیت آن پایین آمده، مثلا این نقیصه را با القاب پرکنند!
باری، درمیان این شعبات وکمیسیون های متعدد، کمیسیونی هم بنام کمیسیون ورزش به ریاست فیلابی – کشتی گیر سابق – وجود دارد که کسی ازعلت وجودی آن نمیتواند سر دربیآورد وتنها میتوان استنباط کرد که این کمیسیون صرفا برای بزرگ نمائی ودادن شغل ومقام آفریده شده است!
پس دراین خصوص که رجوی یک کار آفرین بوده وهرکس را مشغول کاری کرده باید ازایشان ممنون بود!
ما از واژه ی پهلوان استنباط هایی مانند جوانمردی، عدم کرنش دربرابر زور وقدرت وبعنوان سمبل همواره با مردم بودن راداریم که متاسفانه کاربرد این صفت نمیتواند بر آقای فیلابی که دریک جریان فرقه ای جا خوش کرده ودرخدمت کوتوله های سیاسی مانند رجوی ها درآمده، اطلاق گردد!
این پهلوان ناپهلوان، بفرموده ویا ازسر فرصت طلبی، وارد میدان شلوغ اسید پاشی های بشدت مشکوک شده وبیانیه ای با عنوان " دست داشتن سران رژیم در جنایات اسیدپاشی " صادر کرده است که نگاه کوتاهی بدان میافکنیم:
" هم میهنان گرامى، با ابراز انزجار از اعمال ضد انسانى آخوندهای جنایتکار حاکم بر ایران، با زنان میهنم که مورد حمله و هجوم… قرار گرفته اند ابراز همدردى می کنم.
جنایات فجیع اخیر عوامل رژیم آخوندی در اسیدپاشی به خواهرانم که به بهانه آخوند ساخته بدحجابی صورت میگیرد، جنایت بیسابقه ای است که کمتر دیکتاتورى در جهان به آن دست زده است.
تردید نباید کرد این اعمال ضد انسانى به دستور خود سران رژیم صورت گرفته است، چرا که، حکومتى که حتى تلفن ها و اینترنتهاى مردم را کنترل میکند و ادعا میکند یک گروه هنری را شش ساعت پس از پخش برنامه شان روی اینترنت دستگیر کرده، چگونه است که مرتکبین این اعمال را پس از گذشت چندین روز و بیست و پنج بار تکرار جنایت در شهرهای مختلف هنوز پیدا نکرده است.
هم میهنان، روشنفکران، نویسندگان، شعرا، اساتید، دانشجویان، دانش آموزان، ورزشکاران، هنرمندان، کارگران، کشاورزان، بازاریان، هرجای ایران و سراسر جهان هستید.
اگر به ایرانى بودن خود افتخار میکنیم باید همه دست در دست هم این جرثومه هاى فساد و دشمنان ایران و ایرانی را به زباله دان تاریخ بریزیم.
براستى اگر در زمان بابک خرمدین و یعقوب لیث و ستارخان و کوچک خان و دکتر مصدق و… نبودیم تا با کمک به آنها از ایران و ناموس میهنمان دفاع کنیم، حالا که هستیم، حالا که مقارمت سترگی به پیشتازی اشرفیان قهرمان درمقابل آخوندهای ضد ایرانی ازشرف وافتخار ما دفاع میکند و برای آزادی ایران وایرانیان می جنگد، باید دست بدست هم، شر این رژیم ضد انسانی وضد ایرانی ازسر مردممان کم کنیم. بیشک قضاوت تاریخ درمورد هرکس که در سیاه ترین دوران تاریخ ایران، پرچم مقاومت را در دست میگیرد قضاوتی مثبت خواهد بود ".
در درجه ی اول به این ناپهلوان باید گفت که اگر براستی اطلاعات موثقی از دستور مقامات حکومتی ایران درمورد اسید پاشی های اخیر اصفهان دارید، چرا منتشرش نمیکنید؟!
اگر ندارید، وتنها ظن وگمان هایی به افرادی ازحاکمیت دارید، چرا این ظن وگمان ها را با استعمال عبارتهایی مانند " ممکن است" و… مطرح نمیسازید؟
پهلوان؟ فیلابی ملاک قضاوت قطعی خود را وجود شنود های تلفنی و… برعلیه مردم میداند وابدا این موضوع را درنظر نمیگیرد که میزان این شنودها درکشور ارباب آنقدر زیاد بوده که با افشاگری های ویکی لیکس ومخصوصا ادوارد اسنودن دولت آمریکا مجبور شد که این تخطی خود را قبول کند و مسئله را اینطور توجیه نماید که گویا شنود تلفن های 300 میلیون آمریکائی و مقامات ودوایر تمامی کشورهای جهان ازجمله آلمان عزیز خودشان، صرفا برای رد گیری گروههای افراطی میباشد!
نظر پهلوان ما دراین مورد چیست وچرا اصولا به درج اخبار مربوط به این افشاگری های تاریخی وبی نظیر توجهی ندارد؟
آیا ازنظر او این کشورها که جهان آزاد؟! لقب یافته اند، فارغ از هر پاسخگویی درمورد نقض حریم خصوصی افرادند؟! که درواقع نه دموکرات اند ونه حقی در مورد اعمال اینگونه کارها دارند!
پس سکوت رجوی ها در موارد مورد ذکر برای چیست؟
برای این است که اگر حرفی دراین مورد بزنند، متهم به تروریزم میشوند وممکن است بعضی ازکانال های مالی و ارتباطی شان بسته شود و نیز نتوانند مکررا ازآنها بخواهند که " مماشات " نکنند وحکومت ایران را بنفع خود سرنگون نموده تا دستمالی هم نصیب رجوی ها گردد.
وظیفه ی یک سازمان سیاسی تحلیل تمامی امور و رساندن تمامی خبرها بمردم است که شما بعلت اینکه سازمان سیاسی نیستید، اخبار را کاملا گزینش شده منتشر کرده ودراین مورد گوی سبقت را از بی بی سی، صدای آمریکا وبطور کلی رسانه ی مسلط برجهان، گرفته اید!
شما گفته اید اگر ستارخان ها نیستند که از مردم بی پناه دفاع کنند، بجای آن " اشرفیان قهرمان " که هستند!
شخص من این بدیل سازی را ظلم بزرگی درحق ستار خان ها دانسته واعلام میکنم که امثال این قهرمانان زنده یاد کشور، هرگز مرتکب تجاوز به ناموس مردم وجاسوسی بنفع اجنبی نشدند که رهبر عقیدتی شما شد وتاریخ قضاوت سخت دیگری را هم در توهین به رهبران تاریخی مردم ایران درحق شما خواهد کرد.
وحید