حادثه دردناک اسید پاشی و فرصت طلبی سران سازمان تروریستی مجاهدین

این روزها قلم زنان رجوی بهانه دیگری یافته و بر طبل توخالی دیگری می کوبند چهره دایه مهربان تر از مادر را در رابطه با زنان به خود گرفته اند.
البته که فرقه رجوی سیه روی تر از این است که نامی از انسانیت و حقوق زن و حقوق بشر ببرد.
باید سوال کرد خانم رجوی وشوهرش در سال ۱۳۸۲ چند نفر از اعضا و هواداران نگون بخت را مجبور کردند خودشان را به آتش بکشند.
آیا نداحسنی دخترجوان و خانم صدیقه مجاوری بخاطر مریم قجربطرز فجیع و دلخراشی در آتش نسوختند وجان نباختند.
آیا مرضیه باباخانی و حمیدعرفا و نادر ثانی با دستور فرقه گرایانه و بنیادگرایی رجوی درآتش نسوختند و چهره خود را در حریق ازدست ندادند که تا سالها از نمایش آنها درانظار عمومی شرم داشتند و درهر سخنرانی مریم قجر در سالگردهای باصطلاح ۱۷ ژوئن سر شرم در گریبان می برد و تازه پس از سالها وبا عمل جراحی های متعدد بدین شکل درآمده اند.
ایا این سازمان مجاهدین نبوده که حکم به شکنجه و سوزاندن چهار فرد بیگناه تنها به اتهام حزب اللهی و پاسدار بودن در سال ۱۳۶۰ داده است.
و ایا این سازمان آزادیخواه! نبوده است. که در اثر فشار های طاقت فرسای وارده در تشکیلاتش و اجازه خروج ندادن فرمان شفابین و خدام گل محمدی یاسر اکبری نسب علیرضا طاهرلو و رحیم (رسول)…… اقدام به خودسوزی نمودند و نسرین احمدی و کریم پدرام و زهرا فیض احمد رازانی و شمس الله گل محمدی و مرجان اکبریان و….دهها نفر دیگر اقدام به خودکشی نمودند.
آیا از سال ۱۳۸۲ تا کنون حدود ۸۰۰ تا۱۰۰۰نفر بدلیل فشارها و روابط فرقه ای فرار نکردند.
آیا این سازمان مجاهدین نیست که در مقاطع مختلف در ۷ مرداد و ۱۹ فروردین رهبرش اعلام نموده اگر به جای ۳۶ نفر ۳۶۰ نفر و هزار هم کشته می شد باکی نبود از کیسه کی و به چه بهایی؟
آیا این سازمان مجاهدین نبوده که بعد از فرقه حسن صباح مجددا” عملیات های انتحاری و تروریستی براه انداخته و گوهر ادب اواز و مجید نیکو هادی علویان علی پورابراهیمی محمد رضا ابراهیم زاده و محمدحسین خداکرمی و…. به صحنه عملیات های ترور و انتحار فرستاده.
ایا این سازمان مجاهدین نبوده که به تیم های عملیاتی خود ۲۰۰ صفحه آموزش حمله و تهاجم برای عملیات و طرح های ورود به کشور را آموزش می داد ولی یک صفحه درس و آموزش چگونگی بازگشت نمی داد و همه را تشویق و ترغیب به شکستن سیانور مینمود و به دام می انداخت
ایا این سازمان آزادیخواه و و مدافع زن شما نبوده که به زنان حکم کرده بودید اگر خواستیم از سازمان خارج شویم بایستی قرص سیانور خود را بشکنیم و یا اگر تخطئی کنیم در کنارباغچه سرما را خواهید برید.!
واقعا که پررویی هم حدی دارد. و معلوم نیست این زنک بی ابرو با چه رویی در مجامع حقوق بشری دم از حقوق زن می زند و خود را مدافع حقوق زنان می نماید و حال رسانه های خبری بدنام وی نیز به دفاع از زنان می پردازند!
در حالیکه مریم قجر و رجوی در این تشکیلات تمام زنان را به بردگی و سیه روزی کشاندند.
تمام خانواده ها را تار مار کرد کودکان را از آغوش خانواده به دیار غربت و آوارگی کشاند. زنان و شوهران را از هم جدا نمود و عشق و علاقه خانوادها را تبدیل به نفرت نموده و به حکم تشکیلات می گفت همه مردان بایستی زنان خود را عفریته بنامند و مردان نیززنان خود را ملعون بخوانند و برای همیشه از همدیگر جدا شوند و رجوی را چون “بُت” در بین المرأ خود جای دهند.
و زنان را یکی یکی تشویق و مجبور به عمل جراحی عقیم شدن نموده و طبق آمار حدود یک صد زن را عقیم نمودند…
حال همین سازمان بدنام ادعای طرفداری از زنان و حق و حقوق آنها در ماجرای اسیدپاشی در اصفهان نموده و به مانند همیشه با سواستفاده و ذوق زدگی تمام بدنبال بهره برداری های سیاسی کلان از این ماجرا است.
و بنحو مضحک و خنده آوری این موضوع را باعث تسریع قیام!(همان آرزوی برباد رفته و محال خویش) می داند.
فرصت طلبی و رسوایی و بدنامی اقدامات سازمان مجاهدین درچند دهه اخیر همواره با انزجارجامعه روشنفکران و توده مردم روبرو بوده ورسانه های خبری وابسته نیز بی پایه و اساس ترین خبرها و جعلیات را منتشر می کنند که تنها برای سرپوش گذاشتن بر خرابکاری ها و تحلیل های نادرست خود و از طرفی برای مصرف داخلی و گول زدن نیروهای دربند درون تشکیلات کاربرد دارد
تا دو سه ماه پیش گروه داعش نیروی عشایروانقلابی بود و سپس گروه تروریستی شد.
همین گروه در سوریه نیز روزگاری ارتش آزاد و انقلابی خوانده می شد و حال گروه های تروریستی چون النصره که سوابق و تمامی تاریخچه آن در اینترنت براحتی قابل بررسی است هم اکنون انقلابی و ارتش ازاد خوانده می شود. و مریم رجوی با سرکرده آن عکس یادگاری می گیرد! باشد تا روزی که دست به جمع آوری این عکس ها زده و بازهم در یک چرخش ۱۸۰درجه ای موضع گیری عکس کنند.
امریکا روزی جهانخوار و امپریالیسم بود و حال دوست و لابی و رفیق و شفیق است و انبوهی از این چنین تحلیل های آبکی، سرنگونی های شش ماهه و یک ساله و رسیدن زمان قیام
و در سی و پنج سال گذشته هفتاد بار مدعی سال سرنگونی شدن!
و حال رسیدیم به حادثه اسیدپاشی در ایران … وقایع دردناکی که می بایست برای آن راه چاره اندیشیده شود / بدون شک نه تنها حکومت ایران و نه هیچ انسان و مقامی دردنیا این اعمال نکوهیده و جنایت کارانه را نه تایید کرده و نه حمایت می کند و نه آب به آسیاب دشمن می ریزند! وبه احتمال زیاد عوامل آن دستگیر شده و حقیقت روشن خواهد شد
و البته در کنار آن آتش بیاران معرکه و ظالمان و همراهان هم ماهیت این موجودات نیز نمایان خواهند شد. همان ها که دستور مشخص تشکیلاتی خودسوزی، انتحار، و جنگ و آشوب می دهند.
همان ها که اطلاعات کشور خود را با بهایی نازل می فروشند. همان هایی که دست در دست آمریکایی های جنگ طلب می گذارند و به آنها التماس می کنند به وطن و کشور شان حمله کنند.
همان ها که روزی با ادعا و عَلَم آزادی شروع به کار کردند ولی در ادامه مایه خیانت و سرشکستگی شدند.
همان سازمانی که روزی می گفت بر سر درش فدا و صداقت نوشته و ورود به آن سخت و درب های خروجش باز است. با گذشت چندی … بر تمامی فداها و صداقت ها خیانت نمود، درب های خروج بسته شد و اعضایش برای رهایی از این خیانت و پستی اقدام به فرار می کنند……..
مریم سنجابی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا