توافق هسته ای و سرنوشت گروههای تروریستی

پس از توافق هسته ای مابین ایران و گروه ۵+۱ درلوزان سویس، وضعیت جدید خاورمیانه استارت خورده و سرنوشت گروههای تروریستی که به نیابت از اربابان منطقه ای و غربی خود می تازیدند، رقم خورده و از این پس به دلایل مختلف، زمان به زیان آنان به پیش می رود.
یکی از اینان، گروه تروریستی مجاهدین خلق است که دهها سال است مابین مناسبات خصمانه و عدم گفتگو مابین ایران و غرب، ارتزاق و جا خوش کرده است. اینان چه از منظر اربابان منطقه ای و چه از منظر اربابان غربی، شانسی برای پیشروی و یا حفظ موقعیت کنونی خود را ندارند. جهان به ویژه منطقه خاورمیانه، وارد دنیای جدیدی شده که بدون جنگ و ابزارهای جنگی، قادر به حل و فصل مسایل و مشکلات خود شده اند. با وجود این که نقش گروههای تروریستی تنها فشار از بیرون و در راستای هموار کردن راه مذاکرات و ترساندن همدیگر، بوده و نه کسب قدرت سیاسی از جانب آنان، به هر حال گروه تروریستی مجاهدین نیز همواره در خدمت اربابان بی شمار، نقشی در حد مزدوری و جاسوسی و تبلیغات، بر عهده داشته و مابقی قول و قرارها توهماتی بیش نبوده است.
گروه تروریستی مجاهدین، از این پس ضمن این که مانند سابق قادر به گرد و خاک کردن و آلوده کردن فضا نخواهد بود، بلکه این تهدید و خطر وجود دارد که اربابانش پس از توافقات اتمی و سیاسی و اقتصادی، لازم ببینند تا جهت سوزاندن کارت های کهنه، اطلاعات نوکران خود را رد و بدل و یا افشاء کرده و مانع از باجخواهی آنان شوند. البته خطر استرداد نیز کماکان به قوت خود باقی است.
بی جهت نیست که در ابتدای توافق هسته ای مابین ایران و گروه ۵+۱، لحن و ادبیات مجاهدین فرق کرده و به دنبال مفر اما همچنان با تناقض و توهم سابق هستند. تبلیغات مظلوم نمایی و کمیکی که اخیراً بر روی سایتهای اینترنتی شان قرار داده اند، گویای تناقض و توهم و گیجی از ضربه ای است که احتمالاً انتظارش را نداشته اند. آنان در این رابطه، همه چیز را قاطی کرده و مانند دوران جنگ ایران و عراق، مواضع جنگ طلبانه شان را صلح طلبانه، نتیجه گیری و تبلیغ می کنند.
به اسم جواد شفایى، مطلبی به نام حلقه مفقوده که در تاریخ ۱۹ـ ۰۱ـ ۱۳۹۴ در سایت اینترنتی آفتابکاران درج شده آمده است،
اما گذشته از هورا کشان موافق و هو کنندگان مخالف این مذاکره هسته ای لوزان حلقه مفقوده ای هم وجود دارد که مخالفان و موافقان هسته ای علاقه ای به اشاره کردن به این حلقه مفقوده ندارند، درصورتیکه سکوت شان بسیار سئوال برانگیز است، زیرا که مدعیان نمی گویند که چگونه برنامه ی هسته ای پنهان رژیم فاشیست دینی فاش شد؟
نویسنده ضمن برملا کردن حلقه مفقوده، همچنین طلبکار است و مزدی که در ابتدای مزدوری و جاسوسی، از ارباب دریافت کرده اند را نادیده گرفته و مجدداً طالب است و قیمت توافق هسته ای مابین ایران و گروه ۵+۱، و قیمت جنگ اتمی ایران علیه اسراییل را که مجاهدین با پرداخت دهها کشته و غیره، پرداخت کرده و خنثی کرده اند را گوشزد کرده و می آورد،
“این سکوت برای این شگفت انگیز و تعجب آوراست که هنگام جنگ ۸ ساله ضد میهنى خمینی با عراق، جنگنده های اسراییلی موفق به بمباران تأسیسات هسته ای عراق شدند. جهان غرب به خصوص آمریکا نه تنها این اقدام تجاوزگرانه حمله نظامی به تأسیسات اتمی عراق اعتراضی نکردند که آن را تأیید نمودند ولی وقتی سازمان مجاهدین برنامه و تأسیسات هسته ای پنهانی رژیم فاشیست دینی ایران را فاش کرد، بها یا هزینه ی بسیار سنگین موشک باران یکی از قرارگاه های مجاهدین از سوی پاسداران و ارتش همراه با بمباران هوایی جنگنده های رژیم فاشیست دینی ایران خسارات مالی وتلفات انسانی را متحمل شد…”
دوباره و در همین سایت اینترنتی و با اسم دیگری به نام کورش ناصری، مطلبی به نام نقش مجاهدین در مهار فعالیتهای مخرب حکومت اسلامی، آورده اند،
اگر این توافقنامه مهاری بر فعالیتهای مخرب حکومت اسلامی در زمینه هسته ای باشد یا حداقل تصور شود که اینگونه است، آیا نمیتوان این پیروزی بین المللی بر علیه حکومت اسلامی را حاصل اقدام و افشاگری مجاهدین خلق دانست؟
نویسنده ضمن تعریف و استنتاج باخت جمهوری اسلامی از توافق اتمی لوزان، دوباره طلبکار می شود و طلب رهبری را از طرفهای به زعم خود برنده مذاکرات، یادآوری می کند و می آورد،
اگر بر فرض بجای مجاهدین خلق، هر کدام از جریانات سیاسی اپوزیسیون، اطلاعاتی از فعالیتهای مخفی هسته ای حکومت اسلامی کسب میکردند، آیا اقدام به افشای بین المللی آن مینمودند!؟
و اگر چنین مینمودند، آیا اکنون، پس از طی شدن این روند و رسیدن به این نتیجه، انتظار نمیداشتند که نزد افکار عمومی از نقش ایشان در شروع این روند یاد شود و اگر قابل تقدیر است مورد تقدیر قرار گیرند!
از این نوع مبارزات و انتظار تقدیر و تشکر، که مسعود رجوی آن را جنگ صدبرابر نام نهاده است، تنها و تنها از مجاهدین خلق بر می آید که به نفع مردم نیست بلکه در راستای منافع بیگانه و اربابان است و در ازایش فی الفور اجرت و حق الزحمه پرداخت شده و کسی از مردم و اپوزسیون جرات چنین مبارزاتی را علیه کشور و مردم خود که سهل است علیه دشمن را نیز ندارد. بی دلیل نیست که رهبری فرقه هنوز در نهانگاه به سر می برد. او نه به خاطر عدم پاسخگویی به انواع و اقسام نقض حقوق بشر و نقض حقوق اعضاء، بلکه دقیقاً به خاطر جاسوسی و مزدوری که از حیث حقوق بین الملل جرم محسوب شده و قابل پیگیری است، خود را قایم کرده و از بابت آنچه که علیه مردم و برای دشمن انجام داده، انتظار تقدیر و تشکر را دارد. البته او، کماکان و کمافی السابق از مردم چنین انتظاری را ندارد، چون که مردم از تقصیرات فراوان او نخواهند گذشت.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا