گفتگویی با محسن اسدی که پدرش اسیر فرقه رجوی می باشد

با سلام!

گفتگویی داریم با آقای محسن اسدی جوانی پر شور و خون گرم آقای اسدی 29 سال سن دارد و پدرش نزدیک به 30 سال است در فرقه رجوی اسیر است و تا به حال هیچ خبری از پدرش ندارد به تازگی فعالیت خود را با دفتر انجمن شروع کرده و هر کاری که آزادی پدرش را در بر گیرد حاضر است انجام دهد.
•    آقای اسدی با سلام خدمت شما و حضور شما در این مصاحبه.
•    من هم خدمت شما سلام عرض می کنم و به شما خسته نباشید می گویم.
•    آقای اسدی از فرقه رجوی چه می دانید؟
•    من تا حدودی از طریق سایت انجمن نجات و مقالات عملکرد فرقه را در رابطه با اعضای خود مطالعه می کردم ولی برای من جا نیفتاده بود تا زمانی که به عراق اعزام شدم و از نزدیک محل زندگی اعضا ء و یا بهتر بگویم اسیران را از نزدیک دیدم فرقه رجوی فرقه خطرناکی است و بهتر بگویم  ضد بشر است یک سری افراد را با فریب نزد خود نگه داشته است و در کانکس زندگی می کنند برای من درد آور بود و با خودم می گفتم پدرم چندین سال است که اسیر این فرقه است و در کجا زندگی می کند.
•    آیا از اعضای خانواده شما فردی دیگری در فرقه اسیر است؟
•    خیر!! فقط پدرم در فرقه رجوی اسیر است.
•    آقای اسدی پدر شما چند سال در فرقه رجوی اسیر است؟
•    نزدیک به 30 سال است که در فرقه رجوی اسیر است.
•    آیا در طی این چندین سال اسارت تماس و یا نامه ای برای شما ارسال کرده است؟
•    خیر!!
•    تا کنون در رابطه با تماس و یا ملاقات اقدامی کرده اید؟
•    بایستی اعتراف کنم. کوتاهی از من بوده و از فعالیت خودم با انجمن زمان زیادی نمی گذرد اگر از همان ابتدا همکاری خودم را با انجمن شروع می کردم قطعا تا به حال به نتیجه خوبی در رابطه با آزادی پدرم می رسیدم. خوشبختانه از زمانی که با انجمن نجات فعالیت خودم را شروع کردم توانستم سفری به عراق و از آنجا به لیبرتی داشته باشم و محل اسارت پدرم را از نزدیک ببینم.
•    تا به حال برای ملاقات به عراق سفر کرده اید؟
•    بله ! یکبار آنهم در کنار لیبرتی.
•    آیا فرقه رجوی اجازه ملاقات به شما داده است؟
•    خیر! نه فقط اجازه ملاقات به من نداد بلکه یک سری از عناصر خود را توجیح کرده بود با فحش از من استقبال کردند.
•    آخرین باری که به عراق سفر کردید چه زمانی بود اگر سفری داشتید چه کارهایی در رابطه با آزادی پدرتان انجام دادید؟
•    من مورخ 26/8/94 به عراق سفر کردم و به لیبرتی رفتم کمپ لیبرتی را از نزدیک دیدم خودم شخصا شوکه شده بودم زبانم بند آمده بود فکر نمی کردم با چنین صحنه ای مواجه شوم زندگی در کانکس مشخص بود که اسارتگاه است متاسف می شدم بد تر از اسیر سران فرقه با آنها رفتار می کنند و کاملا مشخص بود و افسوس می خوردم که پدرم در دام چه کسانی افتاده است.
•    چه خاطره ای از دوران فعالیت خود با انجمن نجات دارید؟
طی مدت کمی که با انجمن نجات در ارتباط هستم خاطرات خوبی داشتم اولین خاطره ای که دارم فکر می کردم که فقط من درد کشیده هستم ولی وقتی با یک سری خانواده به عراق سفر کردم و یا در جلسات انجمن شرکت کردم مادران و پدران رنج کشیده و درد دیده  را می دیدم درد خودم را فراموش کردم و به این نتیجه رسیدم تا توان دارم دنبال آزادی پدرم از فرقه رجوی باشم.

•    برای آزادی پدرتان چه کارهایی حاضرید انجام دهید؟
•    هر کاری که در توانم باشد حاضرم انجام دهم باز هم حاضرم مجددا به عراق و از آنجا به لیبرتی بروم و فعالیت کنم و آزادی پدرم را محقق کنم.

•    خواسته شما از مقامات و سازمان حقوق بشری چیست؟

•    تنها خواسته ای که از سازمانهای حقوق بشری دارم این است که راهی را برای من هموار کنند که بعد از چندین سال بتوانم با پدرم ملاقات کنم و آن را در آغوش بگیرم به لحاظ حقوق بشری این حق من است

•    با تشکر از شما آقای اسدی از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.

•    من هم از شما تشکر می کنم.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا