مادران،‌ قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت نهم

طاهره ابراهیمی – قزوین
خانواده ی محمود ذوالقدری ساکن یکی از روستاهای حومه ی قزوین و خانواده ای بسیار صمیمی و مهربان هستند. چند برادر در یک خانه ی قدیمی بسیار بزرگ، همراه با مادر زندگی می کنند. محمود فرزند دیگر این خانواده است که اکنون در لیبرتی و یکی از اسیران تفکرات فرقه ی تروریستی رجوی می باشد.
خانم ابراهیمی، مادر محمود ذوالقدری می گوید: فرزندم روزهای آخر خدمتش از ناحیه پا زخمی شد. به محض این که جراحتش بهبود یافت، آماده شد تا دوباره به جبهه برود. او در منطقه مرزی فکه – اهواز خدمت می کرد. محمود به اصرار خانواده برای این که مدتی دیگر بماند تا وضعیت جسمانیش بهتر شود گوش نکرد و گفت جنگ در وضعیت حساسی قرار گرفته باید هرچه سریعتر به منطقه بروم. مادر به عصای محمود که هنوز گوشه ی اتاق گذاشته، نگاه می کند. مادر به امید این که محمودش برگردد در گوشه ای از آن حیاط بزرگ برای محمود خانه ای ساخته…!  و با چشمان اشک آلود و لهجه ی زیبای آذری می گوید محمودم رفت سپس گریه امانش نمی دهد.

 blankآقا مسعود، برادر محمود ذوالقدری در ادامه می گوید: مدت چند ماهی از برادرم خبری نشد. ما از طریق همرزمانش پیگیری کردیم و به محل خدمتش مراجعه کردیم. فهمیدیم برادرم توسط سازمان مجاهدین خلق اسیر شده است. از آن زمان به بعد هیچ خبری از برادرم نداشتیم. چند بار به همراه مادر، برادر و خواهرم به پادگان اشرف رفتیم. ولی سران فرقه رجوی جرأت نداشتند که به خانواده ی ما فقط چند لحظه اجازه ی ملاقات بدهند. البته این فرقه ی دروغ پرداز و فریب کار در مدت چهار سالی که خانواده های بی شماری در مجاورت این قرارگاه تحصن داشتند، اجازه ملاقات ندادند. مادران بسیاری بودند که پشت درب ها و سیم خاردارهای اشرف در هجران فرزندشان سکته کردند و به بیمارستان بغداد انتقال یافتند.
ما که حدود چهار سال پشت درب ها و سیاج های اشرف همراه با خانواده های دیگر به تحصن نشسته بودیم و در چند همایش بزرگ که همراه خانواده های عراقی برگزار شد شرکت داشتیم؛ شاهد بودیم  که اگر ما خانواده ها و سربازان عراقی مانع نمی شدیم همان تعداد خانواده ها که حدودا صد نفر بیش نبودند سیا ج ها را پاره کرده و به داخل اشرف یورش می بردند ولی ما چون از نیرنگ ها و خیانت های این فرقه ی دجال آگاه بودیم با خواهش و التماس مانع شدیم. چون می دانستیم این فرقه به محض این که تحت فشار قراربگیرد به نفرات دستور خواهد داد تا با دیوار انسانی یا بهتر بگویم با کشتن یا با آتش زدن خودشان و یا با خود زنی هایی که انجام می دهند جان فرزندانمان را به خطر بیاندازد. دیدیم که سرکرده این فرقه با تصمیم های نادرست خود اشرف را که زمانی ناموس خود می دانست ترک کرد و تعداد زیادی از فرزند انمان را به عمد باقی گذاشت و به کشتن داد. همچنین در یک شوی تلویزیونی مسخره، تعداد دیگری را با ترفند تحصن خشک روانه  بیمارستان کرد.
نامه خانواده ها به دفتر ملل متحد در بغداد
خانواده های مستقر در مقابل اردوگاه لیبرتی در بغداد به صورت جمعی نامه ای به دفتر ملل متحد در بغداد نوشته و آن را تسلیم آن دفتر نمودند. ترجمه متن این نامه به قرار زیر است:
به نام خدا
دفتر روابط عمومی هیأت نمایندگی ملل متحد در عراق (یونامی)
با سلام و تحیات
 blankما جمعی از خانواده‌ های  افراد محصور در اردوگاه لیبرتی، اکنون در عراق به سر می بریم و برای ملاقات با عزیزان و فرزندان مان دیروز یکشنبه 24 ژانویه مقابل این اردوگاه مستقر شدیم و با گروه اعزامی از جانب ملل متحد که برای بازدید از لیبرتی آمده بودند، روبرو گردیدیم.
این گروه در حالی که در خودروهای خود نشسته بودند برای شنیدن فریاد دادخواهی ما حتی حاضر به پایین کشیدن شیشه های اتومبیل خود نشدند و با بی اعتنائی کامل نسبت به خانواده ها و برخورد نامتعارف، بی توجهی خود را نسبت به سرنوشت عزیزان دربندمان نشان دادند.
حال این پرسش مطرح است که مگر وظیفه ملل متحد اعاد‌ه و استیفاء حقوق ما به عنوان اعضاء جامعه‌ بشری نیست؟! پس چگونه است که با چنین بی‌ تفاوتی نسبت به سرنوشت بیش از دو هزار انسان دربند ذهنی و فیزیکی فرقه‌ رجوی و نیز خانواده‌ های مضطرب و نگرانشان برخورد می شود؟!
ما بدین وسیله اعتراض خود را نسبت به این رفتار غیر مسئولانه ابراز می داریم و خواهان همکاری هیأت نمایندگی ملل متحد در عراق برای ترتیب دادن ملاقات حضوری با عزیزانمان بدون حضور عوامل فرقه‌ مذکور می ‌باشیم.
قبلا از بذل توجه و مساعدت شما سپاسگزاریم و منتظر اقدامات انسان دوستانه شما هستیم.
دوشنبه 25 ژانویه 2016
امضا کنندگان:
طاهره ابراهیمی مادر محمود ذوالقدری
سعید ذوالقدری برادر محمود ذوالقدری
رقیه فرازیان مادر فریدون ندایی
نرگس بهشتی خواهر مصطفی بهشتی
ماه منیر ایرانپور خواهر احمدرضا ایرانپور و محمدرضا ایرانپور
راحــله ایرانپور خواهر احمدرضا ایرانپور و محمدرضا ایرانپور
داوود زند دوچاهی برادر مجید زند دوچاهی
نیناز زند دوچاهی مادر مجید زند دوچاهی
رقیه‌ گویا خواهر محمدرضا گویا
غلامرضا محبت ‌دوست داماد محمدرضا گویا
علی نظری شوهرخواهر حسین قهرمانی
حسن شجاعی پدر حسین شجاعی
علی ‌اکبر بابایی ‌نژاد پدر جعفر بابایی ‌نژاد
بهروز اولادی برادر معصومه اولادی
نادر عباس ‌خانی برادرزاده منصور عباس‌ خوانی
حمیده عالی نسب زن‌ برادر منصور عباس ‌خوانی
سید مرتضی نسبی پدر نیره سادات نسبی
عبدالحسین عطار پدر مصطفی عطار
فرهاد بابایی برادر تیمور بابایی
ریحانه مالکی آیس خواهر محمد علی مالکی آیس
دولتخواه پرورش پیله ‌رود خواهر فریدون پرورش پیله‌ رود
عشرت پرورش پیله‌ رود خواهر  فریدون پرورش پیله ‌رود
فرید ابراهیم‌ نژاد خواهرزاده‌ فریدون پرورش پیله‌ رود
روح ‌الله مرادی برادر حسن مرادی
ابراهیم سلمانی داماد حسن مرادی
اصغر راسخی پسر عموی علی راسخی
کریم فنودی برادر زهرا فنودی
شیردل احمدیان پدر هادی احمدیان و سعید احمدیان

میرزایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا