1200کارگر شهید ترور نتیجه جنایت مجاهدین علیه جامعه کارگری در دهه ۶۰

جنایات بی‌شمار مجاهدین  علیه قشر زحمتکش کارگر از جمله ترور کوردلانه نزدیک به ۱۲۰۰ نفر از کارگران بیگناه، در کارنامه سیاه این گروه  خودنمایی می‌کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم،  با نزدیک شدن  به 11 اردیبهشت که در تقویم ایران روز کارگر نامگذاری شده، رسانه‌های منتسب  به مجاهدین   با سوء استفاده از این مناسبت در تلاشند تا اینگونه وانمود کنند که هنوز هم در بین توده جامعه کارگری طرفداران زیادی دارند.
مجاهدین  در حالی ادعای محبوبیت در میان جامعه کارگری ایران  را مطرح می‌کنند که اسناد به جای مانده از جنایات بی‌شمار آنها  علیه این قشر زحمتکش از جمله ترور کوردلانه نزدیک به 1200 نفر از کارگران بیگناه در کارنامه سیاه این گروه  خودنمایی می‌کند.
برای سی‌امین سال پیاپی است که سیل بیانیه‌ها و اخبار جعلی مجاهدین  به مناسبت روز جهانی کارگر در رسانه‌های منتسب به مجاهدین  جاری شده که همگی آنها قصد دارند حمایت مجاهدین  از جامعه کارگری و بالعکس را نشان دهند، البته تعداد این بیانیه‌ها و مطالب ساختگی انتشار یافته در طول 30 سال گذشته به آنجا رسیده که دیگر قابل شمارش نبوده و سالهاست که تبدیل به عادت شده است.
در نگارش این گزارش، بیشتر قصد داریم به بررسی اجمالی جنایات این گروه  تروریستی برعلیه این قشر زحمتکش که سهم به سزایی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز داشتند بپردازیم تا ماهیت بی‌اساس این بیانیه‌ها و اخبار مجاهدین  را بیش از پیش روشن سازیم.
شاید به طور دقیق نتوانیم در مورد تاریخ ورود مجاهدین  به کارخانجات و تشکل‌های کارگری اظهارنظر کنیم، اما پاییز 59 را می‌توان به عنوان تاریخ اوج فعالیت‌های مجاهدین  در این زمینه معرفی کرد که از طریق ورود دانشجویان هوادار مجاهدین  و تاسیس نهاد جعلی کارگری با هدف به اعتصاب کشاندن کارخانه ها و صنایع کشور انجام گرفت.
مجاهدین  که به واسطه مکتب مارکسیستی خود اساساً تعریفی مادی از قشر کارگر داشتند، معتقد بودند که "کارگران فقط به دنبال خواب خوراکند" و با این بینش، در میان کارگران به طرح مسائل صنفی می پرداختند.
اوج این تبلیغات در 22 بهمن و آخر سال 59 صورت گرفت که دقیقاً زمان پرداخت عیدی، سود ویژه و پاداش کارگران بود.

مجاهدین  در این تبلیغات که همراه با پخش تراکت‌ها و اعلامیه‌ها در کارخانجات با مضامین معاند نظام صورت می‌گرفت، ضمن اینکه به شخصیت‌های انقلاب توهین می‌کردند، سعی داشتند که به جامعه کارگری اینگونه القاء کنند که انقلاب آنها را فریب داده و در حال استثمار کارگران است.
البته در سراسر دنیا مشکلات مربوط به کار و کارگری وجود داشته و برای حل آن نیز ادارات و سازمان‌هایی با وظیفه رسیدگی به این مشکلات و حل اختلاف‌ها در سطح کشوری و حتی بین‌المللی تاسیس شده‌اند و همچنین شرایط آن روزهای انقلاب ایران که تازه به ثمر رسیده بود و رهبران آن برای حفظ استقلال کامل آن تلاش می کردند، نیز یک سری مشکلات اقتصادی را ایجاب می‌کرد که از عوارض طبیعی هر انقلابی است؛ اما توجه به شعارسازی‌های مجاهدین  از قبیل "22 بهمن 57 آزادی از قید و بند ستم‌شاهی – 22 بهمن 59 به بند کشیده شدن و استثمار کارگران توسط جمهوری اسلامی" نشان می‌دهد که راه کار ارائه شده این جریان نفاق برای جامعه کارگری در حوزه رفع مشکلات مادی و اقتصادی "براندازی نظام" بوده است! و این در حالی بود که هنوز بیش از 2 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که برای آن شهدای بیشماری خصوصاً از همین جامعه کارگری تقدیم شده، نگذشته بود.     

نکته مهمی که باید در این رهگذر به آن اشاره شود و مجاهدین  کوردل هیچ گاه بدان توجه نکردند، این است که قبل از پیروزی انقلاب وقتی امپریالیستها دیدند کار به جای باریک کشیده شده و سقوطشان نزدیک و حتمی است با این تحلیل غلط که درد جامعه کارگری فقط مادی است، حقوق کارمندان و کارگران را در چند مرحله اضافه کردند تا به اصطلاح باعث فروکش نیروی انقلابی و شور و شوق مردم شوند. اما مردم و کارگران چون خواستشان پیروزی انقلاب و برقراری نظام جمهوری اسلامی بود، فریفته این ترفندها نشدند و تا آخرین لحظه پای امام و انقلابشان باقی ماندند. همین موضوع در مواجهه جامعه کارگری با فعالیت های ضد انقلاب مجاهدین، سبب آن شد که از 15 نمایشگاه تبلیغاتی که در جاهای مختلف توسط مجاهدین  اجرا شده بود، 13 الی 14 فقره آن توسط خود کارگران برچیده و حتی از نصب آن هم ممانعت به عمل آید.
از دیگر اهداف پیگیری شده توسط مجاهدین  در کارخانجات، کسب اطلاعات و شناسایی افراد و اماکن حساس و سرقت مدارک و اموال کارخانه ها و اداره های مهم بود. در شناسایی های مجاهدین  تعداد پرسنل کارخانجات، مراکز حساس و استراتژیک صنایع و اطلاعاتی از قبیل ساعات کار، میزان تولید و… جمع آوری می شد که بلافاصله پس از آغاز اقدامات مسلحانه مجاهدین  در ایران برای خرابکاری و ترور مورد استفاده قرار گرفت. حتی بعضاً این اطلاعات در خلال جنگ ایران و عراق نیز در اختیار صدام قرار گرفت که کمکی بزرگ به او و ارتش تجاوزکارش به شمار آمد.
سرقت‌های نقدی و جنسی انجام گرفته از ادارات و کارخانجات نیز که در واقع پول مردم و بیت المال بود و به عنوان یکی از منابع تأمین هزینه های مجاهدین  به حساب می آمد نیز از دیگر فعالیت های مجاهدین  در کارخانجات و ادارات بود.
در مسیر این فعالیت‌ها، مجاهدین  سعی کردند برای خود همدستانی نیز پیدا کنند که میتوان از عناصر مارکسیست و ضد انقلاب نام برد که به دلیل مشابهت در اهداف، مورد توجه مجاهدین  بودند غیر از این گروه های مارکسیست، لیبرالها و حتی سلطنت طلب ها نیز همراه مجاهدین  بودند که علیرغم شعارهای متفاوتی که در ظاهر می دادند عملا تصمیم ها  و مواضع مشترکی علیه جمهوری اسلامی اتخاذ می کردند.  
اما سد مهم مقابل مجاهدین  در کارخانجات، انجمن های اسلامی بودند ومجاهدین  برای مقابله با آنها انرژی بسیاری خصوصاً در نهاد کارگری صرف می کردند. مجاهدین  انجمن های اسلامی را که فعالیت‌هایی از قبیل تشکیل کلاس قرآن، تشکیل جلسات بزرگداشت شهدای جنگ، رفتن به جهاد سازندگی، کلاس سواد آموزی، آموزش نظامی و… داشتند را سنبلی از خط امام و جمهوری اسلامی در کارخانه می دانستند و در واقع با حمله کردن به انجمن اسلامی به جمهوری اسلامی و خط امام حمله می کردند و به اصطلاح خودشان کل نظام را زیر سوال می بردند.
همین طور برای رشد کینه و زمینه سازی برای رویارویی، از کارگران عضو انجمن های اسلامی، تحت عناوینی نظیر جاسوس، خبر چین و نور چشمی و… نام می بردند. این در حالی بود که خود مجاهدین  در تبلیغات خود با فریبکاری تمام سعی می کردند ظاهری اسلامی از خود نشان دهند و به عنوان نمونه می توان به فعالیت های ریاکارانه آنها از قبیل گذاشتن درس نهج البلاغه و قرآن و اداره آن توسط اعضای سازمان اشاره کرد که با وجود اعتقادات مارکسیستی مجاهدین  صورت می پذیرفت و نمونه دیگر آن بردن کارگران به دیدار امام در قم با پوشش حزب اللهی یا دعوت کردن به جهاد سازندگی بود، در حالی که به دیدار امام بردن کجا و هدف شوم براندازی خط امام کجا؟! و یا دعوت به بردن به جهاد سازندگی کجا وکم کاری واعتصاب راه انداختن در کارخانه ها کجا؟!  
البته از حق نباید گذشت که انجمن های اسلامی همواره به عنوان سد محکمی در مقابل توطئه های مجاهدین  مقاومت می کردند و در واقع همین موضوع دلیلی شد تا بعد از 30 خرداد مورد حمله و تهاجم وحشیانه و کشتار قرار گیرند.
سرانجام با حرکت مسلحانه مجاهدین  در خرداد 60 و افشای ماهیت ریاکار مجاهدین  برای جامعه کارگری، پرونده نهاد جعلی مجاهدین  برای همیشه بسته شد و این پایگاه ادعایی مجاهدین  در میان کارگران به کلی از هم پاشید. البته چیزی که از این تاریخ به بعد در ذهن مردم ایران باقی ماند یاد و خاطره 1200 کارگر شهید ترور بود که برگی دیگر از کارنامه سیاه مجاهدین  علیه انسانیت به شمار می آید.
این پیشینه سیاه مجاهدین  که هیچ گاه از خاطره مردم ایران پاک نخواهد شد هم امروز باعث آن نشده که مجاهدین  دست از سر جامعه کارگری ایران بردارند و از نام این قشر زحمتکش و فعال در چرخه اقتصادی کشور سوء استفاده نکنند. بیانیه ها و اخبار منتشر شده از مجاهدین  که سابقه ای طولانی نیز دارد، همگی سعی دارند حمایت مجاهدین  از جامعه کارگری و پایگاه مجاهدین  در میان کارگران را نشان دهند. پایگاهی که نه تنها در حال حاضر وجود ندارد بلکه به گواهی تاریخ هیچ گاه نیز وجود نداشته است.
درج هر روزه اخباری از اعتصابات، اغتشاشات، تعطیلی ها و درگیری ها در جامعه کارگری ایران در سایت ها و رسانه های وابسته به مجاهدین  به امری عادی و طبیعی تبدیل شده که کوچکترین تاثیری در فضای اقتصادی و صنعتی کشور ندارد. و حتی این سوال را که مجاهدین  باید پاسخ گوی آن باشند را مطرح می کند که با وجود این همه درگیری و نا آرامی مورد ادعای مجاهدین، شکوفایی اقتصادی و صنعتی ایران  که امروز حرف اول در منطقه را می زند، چرا و چگونه حاصل شده است؟!.

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا