چه کسی فکرشو میکرد؟

مقاله ای از ایرج دادگر جداشده در آلبانی
باعرض سلام خدمت خانواده های گرامی
اکنون که به سرفصل یکمین سال حضور تمام و کمال فرقه رجوی در کشور آلبانی نزدیک میشویم، همانگونه که قبلا به عرض خوانندگان گرامی رسانده بودم، ریزش نیرو و افتادن در سراشیبی سقوط در فرقه هر روز که میگذرد ابعاد بیشتری می گیرد.
اگرچه فرقه با تمامی ابزار سیاسی و تشکیلاتی و حصارهای ذهنی و عینی درونی خودش سعی در مخفی نگاه داشتن آثار و تبعات شکست استراتژیک خود در عراق دارد، و حتی آنرا یک پیروزی استراتژیک نیز نامیده است، ولی اکنون که به سرفصل یکمین سال استقرار کامل در آلبانی میرسیم این تحلیل ها و نقطه نظرات ما جداشدگان است که به واقعیت می پیوندد. در اینجا میخواهم توجه شما را خلاصه وار به این روند جلب نمایم.
نمی خواهم زیاد سرتان را بدرد بیاورم، ولی میخواهم با فرهنگ خودشان خطاب به آنان گفته باشم که در هر سرفصلی و گلوگاهی اگر پیروز نشوی پس لرزه های آن یکی پس از دیگری به تمامی بدنه و ارکان اصلی فرقه وارد خواهد آمد و تبعات سنگینی را به مرور زمان بجا خواهد گذاشت. اکنون اگر دقت نمایید همه ساله این فرقه تمام سرمایه گذاری خودش را به روی گردهمایی ویلپنت پاریس میگذاشت تا پیش اربابان آمریکایی و سعودی و اسرائیلی خودش خریدار بیشتری در مزدوری پیدا نماید.
امسال اما به رغم تمامی تقلاها و دست و پا زدنهای بیهوده، حتی نتوانست همان جماعتی که از دور دنیا با پول می آورد را جمع نماید. این سرشکستگی به اینجا نیز ختم نشد. هم قطاران من بخوبی دوران اشرف و لیبرتی را یادشان هست که سران فرقه پزمدره نمایی در می آوردند که اگرهمین تشکیلات در اروپا بود از به اصطلاح نیروهای تشکیلات در آماده سازی و شرکت در خود گردهمایی استفاده میشد. اما دست برقضا امسال از ترس ریزش روزافزون کادرهای تشکیلات چنین ادعائی را مطرح نکرد، چون خودش بخوبی میدانست که اوضاع خراب تر از این حرفها است که بخواهد این چنین ژست قدرت بگیرد.
با این حال گفته بودیم که بگذارید این خیمه شب بازی ویلپنت تمام بشود، آنوقت شاهد خواهید بود که چگونه نیروها یکی پس از دیگری به جمع جامعه جداشدگان اضافه میشوند. اکنون که کمی فاصله گرفته ایم حقانیت حرفها و صداقت در گفتارمان هر روز برای شما خانواده های گرامی بارزتر میشود.
ذیلا تیتر وار به برخی موارد اشاره میکنم.
بلافاصله بعد از ختم خیمه شب بازی ویلپنت، اولین نفر خروج نمود. چند روز بعد یکی از مادران شبانه فرار کرد.
صبح روز بعد دو نفر از فرماندهان قدیمی فرقه نیز، نه اعلام جدایی نکردند، بلکه فرار نمودند. چند روز بعد یکی از اعضای جوان فرقه مجددا فرار کرد و این روند همچنان ادامه داشت.
و این روند همچنان ادامه دارد به طوری که از زمان برگزاری نمایش ویلپنت به طور متوسط تقریبا هر سه روز یک فرار اعلام شده است.
به واقع وقتی این روند روز افزون جداشدن ها را نگاه میکنم با خودم می گویم که”چه کسی فکرشو میکرد؟”
چند روز پیش شنیدم که هنرمند و شاعر اهل زنجان نیز مقر را ترک نمود و خودش را به کمیساریا معرفی کرد. سران فرقه رجوی خودشان را به نفهمی زده و منافعشان را تشخیص نمی دهند. تشکیلاتی که قبل از هر کس به اعتماد نیروی خودش خیانت آشکار کرد و میکند، تاریخ سرنوشتش را پیشاپیش نگاشته است. رهبری این نیرو رسوای خلقی خواهد شد که هر روز نفرینش می کند.
خدمت خانواده های گرامی میخواهم بگویم که از این به بعد منتظر باشید که آش خیانت های رجوی آنقدر شور است که بایستی منتظر فرار رده بالاهای فرقه نیز باشید. البته آغوش پرمهر و محبت ملت ایران و خانواده ها همیشه پذیرای قربانیان فرقه بوده است.
باید خودمان را آماده نماییم و چه بحق گفت شاعر بزرگ ایران که:
اندکی صبر سحر نزدیک است
ایرج دادگر (آلبانی – تیرانا)
توضیح: تا حدود یک ماه بعد از برگزاری گردهمایی مجاهدین خلق در ویلپنت و وعده های همیشگی مریم رجوی، بیش از ۱۰ نفر از این فرقه جدا شده بودند. برخی در شرایطی بودند که مجبور به فرار گشتند. آری، فرقه رجوی همانجایی است که می بایست برای نجات از آن فرار کرد. و البته این روال ادامه دارد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا