مصاحبه اسماعیل هوشیار و دو تن دیگر از اسرای کمپ امریکایی ها با روزنامه سوئیسی

روزنامه سوئیسی ان. زد. زد، ترجمه کانون آوا، سی و یکم مارس 2008
روزنامه سوئیسی NZZ Online در تاریخ 28 مارس 2008 مصاحبه ای با آقای اسماعیل هوشیار انجام داده و شرحی از سرگذشت و خروج ناموفق وی را از عراق درج نموده است.
کانون آوا قسمت هایی از این مصاحبه را با هدف روشن نمودن زوایای تاریک روابط غیر انسانی این فرقه مذهبی جهت اطلاع هموطنان عزیز ترجمه می نماید.
اعضای سابق مجاهدین سرگردان در عراق
خروج ممنوع از سازمانی چریکی ــ فرقه ای مجاهدین

اسماعیل هوشیار میگوید : این بزرگترین فرار زندگی او بود ، او که در سوئیس زندگی پناهندگی راحت خود را رها کرد تا به نزد سازمان مجاهدین برگردد. سال 1998 به عراق رفت همانجایی که گروه مسلحانه ایرانی که توسط دولت وقت عراق با پول و سلاح مجهز شده بود و جنگ علیه ملاها را هدایت می نمود.

اسمائیل هوشیار از مجاهدین جدا شد ولی برای عراقی ها فرقی مابین کسانی که هنوز به سازمان مجاهدین وفادار بودند و کسانی که نمی خواستند با آن کار کنند نبود.
با در دست داشتن پاسپورت عراقی او می خواست که هرچه زودتر عراق را ترک کند و به همراه دو نفر دیگر از اعضای سابق مجاهدین در اواسط ماه دسامبر به مقصد مرز ترکیه حرکت نمودند.
مسافرت با آرزوی یک شروع جدید در یک پست بازرسی قسمت کرد نشین عراق خاتمه پیدا کرد.
سربازان کرد عراقی مرزهای خود را با بقیه مناطق عراق مثل مرز رسمی یک کشورنگهبانی میدهند و آنها این سه نفر را دستگیر نموده و برای مدت سه هفته روانه رندان نمودند در نهایت این سه نفر در شهر اربیل باقی ماندند.

مریم رجوی همسر مسعود رجوی که دارای کیش شخصیت می باشد در اروپا خود را به عنوان ژاندارک در مقابل رژیم ایران معرفی می نماید.
اسماعیل هوشیار در سال 1998 در مقابل القائات سازمان مجاهدین قانع شد و راهی عراق گشت و کمپ اشرف در نزدیکی بعکوبه که بزرگترین قرارگاه مجاهدین می باشد جای گرفت و بعدا متوجه شد که شعار جمهوری دمکراتیک اسلامی کاملا پوچ بود.

هوشیار میگوید: در قرارگاه ها مجاهدین فضای بسته یک فرقه حاکم است و رجوی تنها چیزی است که می توانی بشنوی و یا ببینی.
حتی این هم کافی نبود افراد متاهل از یکدیگر جدا شده و طلاق های اجباری در جریان بود و افراد میبایست انتقاد از خود را در مقابل فرماندهان با تیغ کشیدن به خود انجام دهند.
به این طریق می بایست تسلیم کامل انجام می شد و هرکس که متوجه نمی شد می بایست تحقیر را برای خود بخرد.
وقتی که یک رزمنده قدیمی قصد جدا شدن را داشت او در محلی که 400 نفر حضور داشتند قرار دادند و ما می بایست به بدترین وضع ممکن به او فحاشی نموده و به روی تف بیندازیم.
یک عضو سابق مجاهدین که نمی خواهد نام خود را فاش نماید، میگوید: تشکیلات مجاهدین مثل یک فرقه استالینستی بود. هرگز به فرار نمی توانستی فکر بکنی.

وقتی هوشیار در پائیز سال 2002 بعد از حمله ارتش امریکا موقعیت را مناسب دید قصد جدایی خود را از مجاهدین اعلام نمود و می گوید: مجاهدین به او قول دادند که او را به اروپا بفرستند اما به جای آن وی را به یک زندان مخفی داخل کمپ اشرف انداختند و او 11 ماه در حبس انفرادی بسر بود و بعد از 4 ماه آنها یک دیوار نیز بدور این زندان کشیدند تا او در این حیاط به هواخوری بپردازد و در این مدت این مرد 44 ساله دوبار اقدام به خودکشی نمود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا