مریم رجوی ، از آه دل مادران و پدران بترس

در جوامع عادی ، همه از تاثیر منفی احتمالی اعمال خود هراس دارند و عموما سعی می کنند که کسی را از خود نرنجانند و همواره “مردم آزاری” را بعنوان یک خصوصیت غیر اجتماعی مورد نکوهش قرار می دهند، چرا که معتقدند :
مسكین خر اگر چه بی‌تمیز است * چون بار همی برد عزیز است* گاوان و خران بار بردار * به ز آدمیان مردم‌آزار…
یا :
خدا را بر آن بنده بخشایش است * كه خلق از وجودش در آسایش است
اما گوئی مریم رجوی ، هرگز به این قوانین اجتماعی و بهتر بگویم انسانی اعتنائی نمی کند!
مگر می شود ارتباط عاطفی نزدیک به 2000 عضو را از خانواده هایشان قطع کرد و خم به ابرو نیاورد؟!
از اولین سالهائی که به مجاهدین پیوسته بودم، از این خصوصیت ضد انسانی ، در مناسبات بعنوان یک ارزش یاد می شد، همه ی اعضای قدیمی مجبور بودند که در هر فرصتی اعتراف کنند که بخاطر یک ارزش بالاتر! یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی ، از زن و زندگی و خانواده و عواطف شخصی ، دست کشیدند!
یکی از فرماندهان بنام ابولحسن مجتهد زاده(برادر نبی) که عنصری چشم و گوش بسته و مزدوری تمام عیار بود و بعد ها فهمیدم همسر او در همان اوائل طلاق های اجباری سازمان را ترک کرده است و هرکاری کرده است شوهر سابقش از سازمان خارج نشده است، به خارج رفته و بعد از چند سال با مرد دیگری ازدواج کرده و زندگی دیگری را آغاز کرده است! این فرمانده ی انقلابی !!! به من دروغ می گفت و ادعا می کرد که همسرش در مناسبات است !
صداقت در هیچ رده ای از مجاهدین از رهبرشان گرفته تا دربان درب و اعضای ساده ، ابدا هیچ جائی از اعراب ندارد! همه بدون استثناء دروغگو هستند!
یک بار از همین نبی مجتهدزاده ، پرسیدم :
برادر نبی! برادرمسعود با خواهر مریم ، بعد از آن انقلاب ایدئولوژیک و ازدواج فرخنده ی تشکیلاتی ، آیا مثل زن و شوهر عادی هستند؟
با دغلکاری خاص مجاهدین ، گفت : البته که نه ! برادر و خواهر لفظی است که ما به آنها می گوئیم و واقعا مثل یک برادر و خواهر هستند ، با هم فقط کار می کنند…

باز هم پرسیدم یعنی وقتی شبها کارهای سیاسی شان و امور سازمانی تمام شد، هر کدام به محلی جداگانه رفته و با هم در یک مکان نمی خوابند؟
نبی که از سئوال من بشدت آشفته شده بود، تمامی سعی خود را کرد که خود را آرام نشان داده و با یک خونسردی ساختگی و ناشیانه گفت : ببین تو همه چیز را در قالب یک دستگاه عادی تحلیل می کنی ! این حرفها نشان می دهد که تو در دستگاه خمینی گیر کردی و در جنگ دودستگاه یعنی خمینی و مجاهدین خودت را تعیین تکلیف نکردی! در مناسبات انقلابی ما !!! هیچ رابطه ی جنسی و جنسیتی ابدا وجود ندارد! یعنی اگر وجود داشت که سنگ روی سنگ بند نمی شد! …
بیچاره نمی دانست که مسعود حرمسرائی متشکل از زنان برگزیده و منتخب خود دارد، و هر حرامی را حلال می داند! البته مسعود رجوی هم سنگ را روی سنگ، با زندان های انفرادی و شکنجه های روحی و جسمی طاقت فرسا ، بند کرده بود! که این بند کردن ، شاید فقط خودش را اقناع کند که همه رفتارهای غلط او را نمی بینند و فرمانبردار محض او هستند!
اکنون نیز مریم رجوی ، که سمبل سرکوب عریان در سازمان است ، علنا همه را به تقبیح و زشت خواندن کانون مقدس خانواده وادار می کند!
تمامی خانواده های اسرای کنونی در زندان اشرف در آلبانی ، شبانه روز مریم را نفرین کرده و از اینکه فرزندان آنان را اسیر و زندانی نگه داشته است ، بشدت ناراضی هستند، البته هرگز مریم رجوی از این آه جانسوز مادران و پدران و خواهران و برادران اعضای محبوس در زندان مانز ، در امان نخواهد ماند، اگر امروز می بینیم که سازمان مجاهدین به وضعیت رقت بار و تاسف برانگیز امروزی ، دچار شده است ، بی شک از تبعات آه دل این خانواده هاست!
امروز نباید آن جمله ی تاریخی و شرمگینانه ی مسعود رجوی را فراموش کنیم که تمام ایدئولوژی رهبران کذاب مجاهدین در آن خلاصه می شود:
” کسانی که از رابطه با خانواده یعنی پدران ، مادران ، فرزندان و خویشاوندان ، تبری بجویند ، تطهیر می شوند…!!!( نقل مسعود رجوی از سوره ی مجادله!)… ما اینها را خانواده های مجاهدین نمی دانیم و مخصوصا در خاک امام حسین در هر نماز از آنها تبری می جوئیم! ”
وای بر سنگدلان …
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا