هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

صدام حسین هم رفت همانند بسیاری دیگر از دیکتاتورها که آمدند و رفتند با همه عظمت و شکوه ظاهری شان و با همه قدرت بی مثالشان، همانند هیتلر که با خود کشی ناشی از تلخ ترین شکست زندگی اش حیات را وداع گفت و هانند چائوشسکو که زندگی اش با اعدام به پایان رسید. دیکتاتورها می آیند و ظلم می کنند و می روند و عدالت است که می ماند، هر چند که دیر بدست آید. " و مکروا و مکر الله ولله خیر الماکرین " چه تلخ و سرد بود سیمای دیکتاتور زمان که به طناب دار می نگریست و چه غریب است بازی روزگار زمانی که می دانی باید با چنین سرنوشتی وداع کنی. قربان دست انتقام خداوند که گردونه زمان را آهسته اما مطمئن بر مدار عدالت می چرخاند و مشیت الهی را فصل الخطاب هر خوبی و بدی قرار می دهد. روزگار غریبی است زمانی که می نگری به آنچه بود و آنچه شد و انگشت حیرت می گزی و می گویی عجب سر گذشتی داشت صدام حسین تکریتی! روزی روزگاری آنهمه قدرت و جلال ظاهری، ژاندارمی منطقه، رهبر بزرگ جهان عرب، برترین نیروی نظامی اعراب و… براستی آنهمه هیبت کجا رفت و آن دستگاههای عریض و طویل محافظت از صدام چه شد؟ صدام حقیقتً حکمرانی بود که در زمان قدرتش _ حداقل در چهار سوی عراق _ کسی را یارای مقابله با او نبود زیرا هر فریاد و اعتراض جنبنده ای را در نطفه خفه می کرد و هر اندیشه را در تو در توی پنهان سیاهچالها مدفون می ساخت. صدام زمانی جرات و جسارت حمله به کشوری به نام ایران را پیدا کرد و زمانی نیز امریکا و انگلیس را به باد تمسخر و استهزاء گرفت (قبل شروع جنگ اول خلیج فارس)، اما چه شد آن آوازه و شهرت جز اینکه سمبل خشونت و ددمنشی جهان عرب به خفت بارترین وضع توسط همانها که یک روز ستایشش می کردند به زیر کشیده شد و به عنوان مهره ای سوخته به عراقی ها تحویل داده شد تا حتی از مرگ و اعدام وی نیز استفاده تبلیغاتی شود. امروز و پس از صدام چه می ماند جز عزاداری عده ای بسیار اندک از یاران وی و دفاع طرفداران پس مانده خور لاشه های شکار وی و اگر شیِری هم در کار بود دیگر نیست، شیر پیر شد وشکار قساوت خود گشت: ای کشته که را کشتی تا کشته شدی زار…

اما چرا ازاین مرگ فغان و شیون می کنند؟

صفحه ی اول سایت مجاهدین را هم دیده ایم، صدام در دادگاه و در حال قرآن خواندن است. نمی دانم چرا بی اختیار به یاد زمانی می افتم که رجوی در صحبت هایش آیات قران می خواند. حداقل حرمت اجازه حیات _ هر چند موقت _ در عراق را نگه دارید. نقل قول های گزینش شده و کاملا جهت دار از رسانه ها و تلویزیون های دیگر کشورها که اعدام صدام را محکوم کرده اند با چه هدفی می تواند صورت بگیرد، زمانی که ملت عراق از ته دل می خندد و شادمان است. آیا واقعا شما تایید می کنید صدام حسین شهید و قهرمان و افتخار جهان عرب است؟

ما همه انسانیم و مرگ یک انسان عادی برای همه ما درد آور است اما حقیقتاً اعدام صدام حساب به دست خیلی ها داد. اگر برژینسکی از این حکم اعلام ناراحتی می کند به خاطر این است که گمان می کند با وجود 150 هزار سرباز امریکائی در عراق صدور این حکم باعث می شود تا همگان این حکم را به حساب امریکا بگذارند، اگر خانم سگولن رویال این عمل را منزجر کننده می داند قطعاً در آستانه انتخابات نباید از ژست حقوق بشری شان ساده گذشت و اگر سخن گوی وزارت خارجه روسیه این کار را سخت گیری شتاب زده اعلام می کند به واسطه ی پیوند دیرینه و تنگاتنگ استراتژیکی بود که روسیه در طول سالها با صدام و عراق داشت.

اما شما چه؟ آیا دفاع از صدام با این سبک و سیاق واقعیت سیستم ارباب رعیتی صدام و شما را بیش از پیش نشان نمی دهد؟ آیا جز این است که تا قبل از اعدام صدام دست به دعا برداشته بودید که صدام اعدام نشود و مهر سکوت بی شرمانه ای نیز بر لبهایتان نشانده بودید؟

نوری المالکی (نخست وزیر عراق) با اقتدار تمام در مقابل تمام جوسازی ها و تهدیدها ایستاد و حقیقت را گفت:"حکم اعدام صدام بدون حتی یک روز حتی تاخیر انجام خواهد شد."و دیدیم که چنین شد و امروز لرزه بر جانتان افتاده که حقیقتا باید رفت،زمانی که حکم صدام با آن همه تبعاتش اجرا شد یقینا حکم اخراج جماعتی اندک مثل شما نیز به طرفة العین اجرا خواهد شد.

به عبارتی وقتی برای شکار شیر قدرت کافی وجود داشت،مسلما شکار کفتار به راحتی آب خوردن است و زمانی که شیر یال و کوپالش ریخت و شکار شد و قصه اش پایان یافت شغال در جنگل به دریوزگی افتاد و با ناله های سوزناک به یاد دوران بی دردی و پاچه خواری افتاد و فغان کرد.

آری صدام با تمام هیبتش فرو ریخت،شما که زندگی هرزه بارتان همیشه هم چون دلقکان نمایشی بوده که خودشان سناریو می نویسند،خودشان اجرا می کنند و خودشان هم کف می زنند و این زندگی تنها ویژه هرزه گان است وبس. تا آن روز که دست انتقام الهی و مشیت پروردگار برایتان خکم فرما شود…

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

هم رونق زمان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان

بر باغ و بستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلو گیرخاص وعام

بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت

این عو عو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

مهدی عسگری، کانون هابیلیان، سوم ژانویه 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا