روزی که برای خوردن پنیرک اعتراض کردم

مریم رجوی رئیس جمهور قلابی فرقه رجوی برای ژست گرفتن و خوش گذرانی به فرانسه رفته بود و ما در پادگان اشرف کار می کردیم و عرق می ریختیم و هر شب در نشست های من در آوردی رجوی بایستی سرکوب و تحقیر می شدیم .

به لحاظ صنفی و غذایی روزهای سختی را پشت سر می گذاشتیم. در پادگان اشرف ما را بسته بودند به پنیرک! خورشت پنیرک بدون گوشت و به جای گوشت آلوچه به خورد ما می دادند. برنجی که پخت می کردند جلوی گنجشک می ریختند نمی خورد. به لحاظ روحی بهم ریخته بودم گزارشی برای مسئول مقر مکتوب کردم و در گزارشم قید کردم که این چه وضعیتی است که برای ما درست کردید! ما انسانیم .

فواد بصری

از آنجایی که سران فرقه حرفی نداشتند بزنند جمع را علم می کردند. یک سری عناصر کاسه داغ تر از آش را از قبل توجیه می کردند که در نشست ها سوژه را بکوبند. درست یادم است روز جمعه بود مسئول مقر زنی بنام مهری نشست مقر را برگزار کرد و در نشست مطرح کرد یک نفر گزارش نوشته این چه وضعیت غذایی ست که برای ما درست کردید! من او را صدا نمی کنم خودش بیاید پشت میکروفن. من هم از جام بلند شدم رفتم پشت میکروفن.

گفت خب حرفت را بزن. من هم گفتم این غذایی که به ما می دهید جلوی حیوان هم بگذارید نمی خورد چه رسد به ما! اکثرا از وضعیت غذایی راضی نبودند بجز چند نفری که کاسه داغ تر از آش بودند. هر چه دلشان خواست به من گفتند مهری همه را ساکت کرد و گفت خواهر مریم در خارج به پول نیاز دارد و ما مجبوریم هزینه ها را کاهش دهیم. اصلا خبر داری خواهر مریم در خارج خیلی از غذاها را نمی خورد و در ادامه گفت ما اینجا بایستی گرسنگی بکشیم تا خواهر مریم کارش را پیش ببرد.

و حسابی مرا در نشست سرکوب کردند. قانون در فرقه رجوی این بود که هیچ کس حق اعتراض ندارد . یک هفته ای گذشت فیلمی از مریم قجر در فرانسه در سالن غذا خوری برای ما پخش کردند. گاف دادند و نفرات مقر را بیشتر در لاک خودشان بردند. در فیلمی که از مقر مریم قجر برای ما پخش کردند او در امکانات رفاهی کامل بود و سفره های رنگین پهن کرده بودند. خودشان فهمیدند که گاف دادند سریع فیلم را قطع کردند و مسئول مقر در سالن غذا خوری پشت میکروفن رفت و گفت فیلم مشکل دارد. این فیلم مربوط به قدیم است. خیلی عجیب است رجوی و مریم قجر و سرانشان همش دروغ می گفتند و فریب می دادند.

مریم قجر در فرانسه مشغول خوش گذرانی و به تن کردن لباسهای شیک و گران قیمت و خرید لنز برای چشمهایش بود و ما در پادگان اشرف بایستی گرسنگی می کشیدیم، سرکوب می شدیم و در نهایت تهدید به مرگ می شدیم .

به امید روزی که فرقه رجوی نیست و نابود شود .

فواد بصری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا