بسیج عمله های شیطان در نفی حق کشی کودکان مجاهد

تذکری فراخوان گونه

تقصیر من نیست که خانم گیسو شاکری رجویست از قربانیان رجوی بعنوان جان های شیفته نام ببرد و بدین وسیله شریک جرمی در جنایتی بزرگ باشد.
همه ی تقصیرها از آن دروغی بود که در ابتدا گفته شد و آن عبارت از این بود که کودکان مجاهدین جدا شده از پدر و مادر و اعزام شده به اروپا ، با میل و رغبت و با خواهش و تمنای زیاد خود به تشکیلات رجوی برگشتند وهیچ فریب و نیرنگی در کار نبوده است.

در اوایل کار و به منظور مقابله با افشاگری موثری که یکی از کودکان ربوده شده انجام داد، این وظیفه ی انقلابی دروغ بافی را عمدتا به برادران اقبال – که بنظر میرسد دروغگویی را از پدر نامدار! خود به ارث برده اند و این صفت را بر اثر تلقین و تکرارهای تشکیلات رجوی قوام بخشیده اند- سپردند تا بگویند که همه چیز طبق خواست خودشان بوده و اگر در خدمت خیانتکاری های رجوی قرار گرفته اند ، با خواست و اراده ی خودشان بوده و اتفاقا رجوی هر از گاهی به تمام اعضای خود پیشنهاد میکرد که بخاطر سختی مبارزه از تشکیلات او خارج شده و دنبال زندگی خود بروند و بگذارند که خود رجوی و مریم تابانش با عیش و نوش تمام ، این سختی ها را بر جان خرند.

پس از اینکه دروغ های آن برادران با دیوار سخت انکار و انتقاد انسان های واقع بین روبرو شد، باند رجوی، گیسو شاکریِ (مریده رجوی) را واداشت که تکیه گاهی براین اراجیف برادران اقبال ترتیب دهد و درصدد نفی حقایق و اظهار شهادت بنفع دروغ درآید.
اما این خانم با تکرار عینی همان دروغ ها کار را بهتر که نه، بدتر هم کرد.

نوشته ی این خانم به سرکنجبینی تبدیل شده که صفرا فزوده است.
او مانند عمله ی شیطان عمل کرده است و این یعنی چه؟

یکی از اندیشمندان این سئوال را مطرح کرده که آیا شیطان به تنهایی میتواند اینهمه فتنه گری و خطا کاری انجام دهد؟
خودش به این سئوال اینطور پاسخ داده که مسلما که نه ودراصل شیطان این اعمال شنیع را با کمک عمله ها ی خود انجام میدهد و نتیجه گرفته که عمله ی شیطان همواره شریک جرم جنایت های شیطان است و باید این مسئله را بر سر بزنگاه های خاص خود مد نظر گرفت وزمانی که محاکمه ی شیطان شروع شد ، به سراغ این عمله های او هم باید رفت.

مسعود و سپس مریم تجسم بارز شیطانند که مسلما باید درمورد این ده ها کودک انتقال داده شده به کمپ هایی در اروپا که از سر مماشات این رهبران اروپایی، مریدان نانجیب خود را بر راس این کمپ ها گذاشته بود، محاکمه شوند. اما بدون محاکمه ی این عمله های آنها، عدالت بدرستی انجام نخواهد شد.

بنظر میرسد که تشکیل دادگاهی که به این موضوع مشغول شود، با فشار وجدان های بیدار در سراسر جهان، حقوق دانان با شرف و خانواده های ذیربط ممکن و عملی و در عین حال بسیار ضروری است.
بنابراین پیش بسوی اعمال بالاترین فشار ممکن با حداکثر سماجت برای تشکیل چنین دادگاهی.

آن دسته از کودکانی که جرات یافته اند وارد مناسبات نشده و در کشورهای اروپایی رو به زندگی مستقلانه ای بیآورند، همچنان تحت فشار شدید تشکیلات رجوی قرار دارند و بخاطر بی پناهی و وضع مالی نابسامان قادر به طرح مشکلات خود نیستند.

بر کوشندگان راه دفاع از حقوق این کودکان فرض است که به کمک آنها شتافته و با تامین امکانات و تعیین وکیل آنها را قادر به مراجعه به دادگاه ها نموده و نگذارند اینهمه مورد تهدید و آزار و اذیت وابستگان رجوی قرار گیرند.

مسئله ای که من مطرح کردم، دارای اهمیت زیادی است و ضرورت دارد که این اقدام اساسی و حقوق بشری توسط اشخاص و جریاناتی که دغدغه های حقوق بشری دارند ، بدون فوت وقت انجام گیرد و در غیر این صورت، حمایت های فعلی از این کودکان ضرر دیده ی سابق، کافی نخواهد بود.

عضوی از خانواده های اسرای رجوی
تبریز

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا