دوست ایرانی نومحافظه کاران، سایههای چلبیِ عراق

سناریو را در نظر بگیرید: یک کشور در خاورمیانه زیر نظر دولت بوش است؛ یک گروه اپوزیسیون تبعیدی با منشأ مشکوک ظاهر میشود و در واشنگتن و در رسانههای محافظهکار مشهور میشود؛ این گروه اپوزیسیون ادعا میکند که اطلاعات حساسی در اختیار دارد که نشان میدهد رهبری کشورش مصمم به ویران نمودن است و دیگر این که لازم است سریعاً اقدامی صورت گیرد.

اگر فکر میکنید این را قبلاً هم شنیدهاید همینجا سخنانم را قطع کنید.

در این مورد کشور مورد نظر نه عراق بلکه ایران است. و علیرضا جعفرزاده، مردی که رابطه نزدیکی با مجاهدین خلق ایران دارد-حداقل در نظر شکگرایان- در حال ایفای نقشی مشابه نقش احمد چلبی در دوران منتهی به حمله به عراق است.

جای تعجبی ندارد که آقای جعفرزاده از این مقایسه استقبال میکند. وی ادعا میکند که نقش او “دقیقا مخالف نقش چلبی است.” اما شباهتها عجیب هستند.

با توجه به این که گروهی که وی ارتباط نزدیکی با آن دارد توسط وزارت خارجه به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی طبقهبندی شده، شهرت آقای جعفرزاده- که ادعاهایش توسط بوش تکرار شدهاند- عجیب است.

وی نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در ایالات متحده را وقتی کنارگذاشت که دفترش در واشنگتن در سال 2003 اجباراً تعطیل شد. این تعطیلی بدان علت بود که از نظر وزارت خارجه، شورای ملی مقاومت فقط پوششی برای سازمان مجاهدین خلق بود- و هست.

آقای جعفرزاده اخیراً درباره جاهطلبیهای هستهای رژیم ایران و تمایل آن کشور برای «تسلط» بر عراق و کل خاورمیانه سخن گفت.

او میگوید راه حل این است ایالات متحده اپوزیسیون- که منظورش مجاهدین خلق است- را آزاد بگذارد. جعفرزاده، احتمالاً با دانش از تجربه امریکا در عراق،اصرار میکند که لازم نیست که امریکا چکمههایش را در خاک ایران بگذارد.

وی به نحوی مبهم پیشنهاد میکند که، در عوض اگر ایالات متحده خطمشیی متفاوت از آنچه اکنون دنبال میکند را اتخاذ نماید منجر به رشته وقایعی خواهد شد که نهایتاً به سقوط رژیم ایران منتهی میگردند.

وی گفت: “ایالات متحده باید بر پتانسیل عظیم داخل ایران تکیه کند. اگر آنها با مردم ایران و اپوزیسیون سازمانیافته ارتباط برقرار کنند، فرایند تغییر سرعت خواهد گرفت.”

البته که هر کسی میتواند ادعاهای پرآب و تاب داشته باشد. و دیگر گروههای تبعیدی ایرانی- از جمله منوچهر قربانی فر، چهره مبهم از افتضاح ایران-کنترا، و رضا پهلوی، پسر بزرگ شاه سابق ایران- هم هستند که تلاش کردهاند خود را در بحث درباره ایران به عنوان عوامل اثرگذار نشان دهند. اما ظاهراً آقای جعفرزاده از بقیه جلوتر است.

در سال 2002، جعفرزاده ادعا کرد که به شواهدی درباره تأسیسات مخفی هستهای در نطنز دست یافته. سه سال بعد خود بوش متذکر شد که اطلاعات بواسطه یک گروه ناراضی افشا شده بود.

طبق گزارش نیوزویک، منابع کاخ سفید بعداً گفتند که منظور بوش «شورای ملی مقاومت ایران» بوده است.

اما شکگرایان میگویند که اطلاعات کاملتری قبل از افشاگری جعفرزاده به صورت طبقهبندی شده توسط نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده در اختیار مسئولان کاخ سفید قرار گرفته بود.

آنان همچنین ادعاهای جعفرزاده را غلو، یا بدتر از آن، مینامند. پروفسور ارواند آبراهامیان، با اشاره به علاقه جعفرزاده به کنفرانسهای خبری با تصاویر ماهوارهای برای پشتیبانی از ادعاهایش، میگوید: “من خیلی مشکوک هستم. مجاهدین خلق ماهواره ندارند”. (آقای آبراهامیان یکی از کارشناسان اصلی ایالات متحده درباره موضوع مجاهدین خلق است، و کتابی به نام «مجاهدین ایرانی» درباره این سازمان نوشته است)

آقای جعفرزاده، که اکنون یک شرکت مشورتی را اداره میکند، همچنین از سال 2003 به عنوان تحلیلگر امور خارجه برای فاکس نیوز فعالیت کرده، و معمولاً از این جایگاه استفاده کرده و مدعی میشود که رژیم ایران ظرفیت اصلاح ندارد و نیز نسبت به حرکتهای آشتیجویانه از جانب ایالات متحده هشدار میدهد.

اگر چه او مهمان همیشگی برنامههای تلویزیون فاکس نیوز است، آخرین گزارش او هشت روز پیش روی سایت اینترنتی فاکس نیوز ظاهر شد. آقای جعفرزاده مقالهای نوشت که گفتگوها میان «رایان کراکر» سفیر ایالات متحده در عراق و همتای ایرانی او را مورد تردید قرار میداد:

“برای ملایان ایران، هر اینچ عقبنشینی ایالات متحده به عنوان نشانه ضعف تعبیر میشود… که تروریسم و خشونت فرقهای بیشتری را طلب میکند.”

در حداقل یک مورد، همکاری با دوستان جعفرزاده برای سیاستمداران واشنگتن مشکلساز بوده. سه سال پیش، سخنرانی ریچارد پرل از نومحافظهکاران شناخته شده در برنامهای که ظاهراً برای کمک به قربانیان زلزله بم ترتیب داده شده بود، اما آشکارا به مجاهدین خلق مربوط میشد، باعث شد مشکلاتی برایش پیش بیاید. آقای پرل مدعی شد که فکر میکرده تمام درآمد برنامه به صلیب سرخ اعطا میشده، اگرچه این سازمان خیریه از قبول هرگونه پولی از بانیان این برنامه خودداری کرده و گفته بود که از «ماهیت سیاسی» برنامه مطلع است.

چندین عضو کنگره، و نیز کمیته خط مشی ایران- گروهی از بازها که اعضای اصلی آن قبلاً در دولتهای جمهوریخواه، ارتش امریکا و سیا خدمت کردهاند- ارتباطات شفافتری با گروه دارند.

النا روس-لتینن، عضو جمهوریخواه کنگره از ایالت فلوریدا، شاید اصلیترین حامی مجاهدین خلق در کنگره باشد، اگرچه حمایت از گروه خاصِ یک حزب نیست: «برد شرمن» دموکرات از کالیفرنیا نیز آشکارا به دفاع از این گروه پرداخته است.

خانم روس-لتینن ادعا کرده که این گروه «ایالات متحده را دوست دارد. آنان در جنگ علیه تروریسم به ما کمک میکنند. آنان حامی ایالات متحده هستند»، و همچنین تأکید کرده که طوماری که وی در سال 2002 در حمایت از گروه سازماندهی نمود توسط حدود 150 عضو کنگره امضا شد. اما وی هرگز اسامی همکارانی را که ادعا میکند طومار را امضا کردند منتشر ننمود.

سرپرست کمیته خط مشی ایران، پروفسور ریموند تانتر، در دولت ریگان در شورای امنیت ملی خدمت کرد. آقای تانتر، مانند روس-لتینن و شرمن، مدتها است که به عنوان پشتیبان سرسخت آرمانهای اسرائیلی شناخته میشود. او قبلا گفته که «تغییر رژیم خطمشی ما نسبت به ایران نیست، ولی باید باشد.”

وی میگوید که گروهش یکبار اقدام به تحلیل اظهارات دولت ایران درباره گروههای اپوزیسیون نموده تا یک «مقیاس دشمنی» را- با رتبههایی از 0 تا 5- تعیین کند. وی مدعی است که در این تحلیل شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق رتبه 4 به دست آوردند.

آقای تانتر میافزاید: “دشمنی به معنای ترس نیست. نمیتوانیم واقعاً بگوییم که رژیم از این گروهها میترسد، بلکه رژیم به شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق توجه میکند و از آنها متنفر است.”

اما فقط دولت ایران نیست که نظر بدی نسبت به مجاهدین دارد.

«جودیت کیپر» از شورای روابط خارجی میگوید: “آنها گروه قابل اطمینانی نیستند. هرگز برایم روشن نبوده که آنان چه کسانی هستند و به چه چیزی اعتقاد دارند. به نظر من آنان نباید متحد امریکا باشند چون معتقدم که قابل اعتماد نیستند.”

سالومه ابطحی، روزنامه نگار در تهران که با روزنامه اصلاحطلب شرق کار میکند، میگوید: “آنها در اینجا بسیار مورد تنفر هستند. خیلی از مردم معتقدند که آنان مانند یک فرقه هستند.”

آقای آبراهامیان که جعفرزاده را «یک عضو معمولی مجاهدین» توصیف میکند میگوید که سازمان مجاهدین خلق علیرغم دارا بودن «حمایت زیاد» در زمان انقلاب ایران مورد «تنفر شدید» قرار گرفته است. (آقای جعفرزاده، با استناد به وجود نام گروه در لیست تروریستی، متذکر شد که او دیگر هیچیک از گروهها را نمایندگی نمیکند.)

به نظر او دو عامل اصلی که از آن زمان باعث افت شدید حمایت از گروه شده عبارتاند از تصمیم گروه به جایگیری در بغداد در طول جنگ ایران و عراق و رهبری به شدت فرقهای مسعود رجوی و همسرش مریم.

آقای جعفرزاده ادعا میکند که مجاهدین خلق فقط مایل بود که جنگی که به نظرش غیرضروری بود به پایان برسد، و دیگر این که اقای رجوی وقتی به عراق رفت که دولت فرانسه وی را از آن کشور بیرون کرد. وی همچنین این ادعای ساده لوحانه را بیان داشت که به مجاهدین خلق اجازه داده شده بود به در حکومت صدام به عنوان یک گروه کاملاً مستقل وجود داشته باشد.

اما در گزارش سال 1994 وزارت خارجه ایالات متحده آمده است که اقای رجوی به دنبال اخراج از فرانسه صدام حسین را “به عنوان حامی خود برگزید”. در این گزارش همچنین آمده است: “از نظر داخلی، مجاهدین سازمان خود را مستبدانه اداره، نارضایتی را سرکوب و از پذیرش آرای متفاوت خودداری میکند. رجوی، که رهبر شاخههای نظامی و سیاسی مجاهدین است، یک فرقه شخصیتی را پیرامون خودش بوجود آورده است”.

چنین قضاوتهایی به قرارگرفتن مجاهدین خلق در لیست وزارت خارجه از سازمانهای تروریستی خارجی منجر میشوند.

خود آقای جعفرزاده درباره این که آیا متحدانش در یک انتخابات آزاد فرضی در ایران پیروز خواهند شد یا نه محتاط است.

او میگوید: به نظر من کسی نمیتواند بگوید چه چیزی اتفاق میافتد. حتی خود آنها هم نگفتهاند که دولت را در ایران به دست خواهند گرفت.”

وی تأکید میکند که مجاهدین خلق و حامیانش تلاش میکنند یک ایران «سکولار و دموکراتیک» را به وجود بیاورند.

باز هم، این ادعا خلاف ارزیابیهای دولت امریکا است. مثلاً در گزارش وزارت خارجه آمده است: “هدف اصلی تلاشهای روابط عمومی سازمان این است که مجاهدین را به عنوان جایگزین دولت کنونی ایران معرفی کنند. برای دستیابی به این اهداف، آنان باید تضمین کنند که سازمان و اصولی که از آن حمایت میکند برای مخاطبین غربی و تبعیدیهای ایرانی قابل قبول هستند.”

در جای دیگری از گزارش آمده است که «سابق 29 ساله از رفتار مجاهدین نشان نمیدهد که این گروه ظرفیت یا هدف دموکراتیک شدن را داشته باشد.”

اقای جعفرزاده میگوید که اعضای وزارت خارجه “دارای یک دستور کار درباره گروه” هستند و مدعی میشود که مجاهدین خلق به عنوان پیشخدمتی به رئیس جمهور اسبق ایران محمد خاتمی در لیست قرار گرفت. وی مدعی است که خودداری ایالات متحده از حذف گروه از لیست فقط به رژیم کمک میکند.

وی تأکید کرد که علیرغم این ممنوعیت گروه دوستان بسیاری در واشنگتن، از جمله در کاخ سفید، دارد. اما او از کسی اسم نبرد.

نیال استانیج، نیویورک آبزرور، دهم ژوئن 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا