بجای آموزش باسمه ای برای نسل جوان، قطره ای آگاهی و اختیار به اسیران خودتان بدهید

از بعد از مرحوم شدن مسعود رجوی، هر بار به نحوی از انحاء، از این وطن فروش خائن، صحبت به میان آورده می شود. از چندی قبل نیز در سایت کذابین رجوی، با عنوان: ” مسعود رجوی، آموزش برای نسل جوان”! خزعبلاتی بی سر و ته نقل می شود.هدف در تمام نوشته های منصوب به ایشان، ترویج قتل و کشتار و مرگ و میر است، چرا که خونخواری در ذات این مرحوم نهادینه شده است.

از روز اول که به این سازمان پیوستم، بارها مسعود می گفت: درخت آزادی با خون جوانان و فداکاری و ایثار، آبیاری شده و رشد و نمو پیدا می کند.اما نمی دانم این فداکاری ها چرا شامل رهبری و یاران نزدیک او نمی شود! مسعود که همیشه در حال فرار و قایم موشک بازی است، هر وقت که سمبه پر زور می شود، یا در زندان شاه کروکی خانه محمد حنیف نژاد را می کشد و تقدیم ساواک می کند، یا در بحبوحه جنگ عراق و آمریکا ، به سوراخ موش می رود و مریم هم سر از فرانسه و مهد بورژوازی در می آورد.

این چه آموزش هایی است که از امام حسین (ع)، مدام دم زده می شود، اما هیچ سنخیت و شباهتی بین صحبت های مسعود رجوی با راه و رسم امام حسین (ع)، وجود ندارد.

مسعود رجوی که سالها در عراق حتی چند قطره عرق همه روی پیشانی اش ننشست، چطور می خواهد با وجود مرحومیت، نسل جوان را هدایت کند؟

مسعود که کارنامه ای رنگین و سنگین از نقض حقوق بشر در حق اعضای خودش دارد، با چه رویی می خواهد برای دیگران هم نسخه بپیچد؟

اصلا کسی گوش به مزخرفات رجوی می دهد؟ آیا مخاطبی وجود دارد؟ آیا صحبت های تکراری و بیات شده او، شنونده ای هم دارد؟
اصلا کسی در ایران، مخصوصا از نسل جوان، اسم این فرقه و مناسبات فرقه ای آنرا شنیده است؟! کمتر کسی و یا به جرات می توان گفت در ایران ، هیچ کس این سازمان را نمی شناسد و هرگز در هیچ جمعی، صحبتی از این فرقه و رهبران بزدل آن به میان نمی آید.
مریم رجوی، همواره در فرقه رجوی، با نگه داشتن و مومیایی کردن مسعود رجوی در صدر، خرعبلات خود را به خورد اعضای اسیر و ناآگاه در درون مناسبات می دهد و آنان را مجاب به ماندن در سازمان به خاطر تعهدی که به مسعود تا سرنگونی دادند می کند. اما بیچاره نمی داند که این ژست های توخالی، در بیرون سازمان هیچ خریداری ندارد و مخصوصا نسل جوان، آگاه تر از آن است که این نمایشات مضحک را باور کند. سازمان ابتر و بی دنباله مجاهدین خلق، تاریخ مصرفش آن موقع تمام شد که سازمان به عراق پا گذاشت و دست در دست صدام حسین به کشتار جوانان ایران در مرزها و داخل کشور پرداخت.

امروز همگان می دانند که رهبران مجاهدین، شعبده بازان سیاسی بوده و هستند که فقط در فکر رسیدن به قدرت، به هر قیمت هستند. دیروز با عراق و صدام حسین و امروز با آمریکا و اسرائیل و عربستان، دست به دست دادند تا به هر نحو ممکن، به قدرت برسند و به وطن فروشی خود در شکل جدید بپردازند.

دیگر حنای مجاهدین رنگ باخته است و حتی شعارهای پر طمطراق آزادی و دمکراسی و برابری نیز، نمی تواند آبروی از دست رفته این فرقه را بازپس بگیرد. روند ریزش فزاینده و صف بستن جداشدگان از این سازمان، تمام اسرار پشت پرده را عیان کرده است و آبرویی برای رهبران سازمان باقی نمانده است. امروز هم بهتر است بجای آموزش برای نسل جوان! بازکردن درب های فرقه و برداشتن حصارهای تو در توی این سازمان را سرلوحه خود قرار دهند، بلکه از شدت جنایات سالیان رهبران این فرقه کاسته شود و فرجی شود.

فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا