نوجوان ایرانی از مریم رجوی عبور کرده است

آنچه امروز درباره اعتراضات در ایران قابل مشاهده است، حضور فعال نوجوانان در صحنه اعتراضات مدنی و تظاهرات خیابانی است و آنچه در پی از دست دادن پایگاه مردمی پس از خرداد 1360، همواره برای فرقه مجاهدین خلق فرصت مغتنم بوده است همین جنبش‌های گاه به گاه در ایران است. با این وجود، سران مجاهدین خلق باید بدانند که نوجوانان و جوانان در ایران امروز اگر چه تجارب نسل‌های قبل، از خیانت‌های مجاهدین خلق را شاهد نبوده‌اند، به لحاظ سطح فکری و آگاهی از این تشکیلات و در رأس آن شخص مریم رجوی عبور کرده‌اند.

نوجوانان ایرانی همچون نوجوانان دیگر نقاط جهان امروز از کودکی در معرض اطلاعات از منابع مختلف رسانه‌ای هستند و جهان شاهد است که این اطلاعات در سطح‌ ترین حالتش از بسیاری موارد از اطلاعات نسل‌های قبل بیشتر است. اگر امروز نوجوانان شعار زن زندگی آزادی سر می‌دهند، تنها یک تصویر از مریم رجوی و زنان فرقه‌اش برای درک آن‌ها از این زن و وضعیت دیگر زنان تحت سلطه او، برای آن‌ها کافی است که بدون سردرگمی و ابهام چندانی از او گذر کنند.

در صورتی که نوجوانی تمایل پیدا کند که اطلاعات بیشتری درباره مریم رجوی و تشکیلاتش به دست آورد، اطلاعات فراوان به صورت مستند شامل انواع محتواهای نوشتاری، صوتی و تصویری در فضای شبکه جهانی اینترنت در دسترس است. این اطلاعات از لایه‌های مختلف قابل بررسی است که در زیر شرح داده می‌شود.

لایه اول

رسانه‌های تشکیلات مجاهدین خلق در وهله اول، خود خبر از قربانی شدن کودک و نوجوان در این تشکیلات می‌دهند. تشکیلاتی که با افتخار از شهادت مریم قیطانی دختر 15 ساله در عملیات فروغ جاویدان سخن می‌راند و مسعود رجوی سرکرده آن، کلت کمری خود را به زهیر ذاکری نوجوان 14 ساله هدیه می‌کند و او را تشویق به مبارزه خشونت آمیز می‌کند.

ابراهیم ذاکری و زهیر ذاکری
ابراهیم ذاکری به همراه پسرش زهیر

لایه دوم

اعضای سابق تشکیلات، به ویژه کودک سربازان سابق که در سنین 13 تا 16 سالگی فریب عوامل مجاهدین را خوردند از مدرسه و تحصیل محروم شدند و به عضویت ارتش آزادی بخش ملی در آمدند، در کمپ اشرف لباس نظامی بر تن آن‌ها نشانده شد و آموزش نظامی جای درس و مدرسه را برای آن‌ها گرفت.
از این نوجوانان گرفتار مجاهدین آن‌ها که از قدرت روحی و جسمی کافی برخوردار بودند تا سنین جوانی همه تلاش خود را به کار بستند تا بالاخره راه خود را از مجاهدین خلق جدا کردند و مدتی پس از حضور در دنیای آزاد اقدام به انتشار خاطرات تلخ خود از سال‌های حضور در کیش شخصیتی رجوی کردند. امین گل مریمی، امیر یغمایی و محمدرضا ترابی از جمله این افرادند. اما نوجوانان دیگری بودند که فشارهای تشکیلاتی مجاهدین را تاب نیاوردند و جان خود را از دست دادند. کسانی چون آلان محمدی و یاسر اکبری نسب که نامشان در خاطرات اعضای سابق بارها تکرار شده است.

امیر یغمائی
امیر یغمائی

لایه سوم

در خصوص مجاهدین خلق، خاطراتی نیز از بیرون این سازمان در دسترس است. کودکان و نوجوانانی که قربانی حملات تروریستی مجاهدین خلق بودند. زهرا نوربخش هنوز اثر سوختگی ناشی از حمله عوامل مجاهدین خلق به اتوبوس شهری و به آتش کشیدن آن را بر چهره دارد. در آن زمان زهرا سه ساله و خواهرش لیلا تنها دو سال داشت که در مقابل چشمان زهرا سوخت. زهرا سال‌های نوجوانی را به دنبال احقاق حق خود در رفت و آمد به نهاد‌های بین المللی و نامه نگاری به آن‌ها گذراند.

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

لایه چهارم

لایه عمیق‌تر اطلاعاتی که دسترسی کمتری به آن می‌توان داشت شامل کودکان و نوجوانانی هستند که روزی با مجاهدین خلق بودند ولی امروز بندرت از سرنوشت آن‌ها می‌توان آگاه شد. در سال 1369 به دستور مسعود رجوی 700 کودک و نوجوان از والدین مجاهد خود در عراق جدا شدند و به اروپا و آمریکای شمالی قاچاق شدند. نزدیک 300 تن از این افراد بعدها در اواخر دهه 70 به عنوان کودک سرباز به عراق بازگردانده شدند که شرح آن در لایه دوم ذکر شد اما از حدود 400 کودک باقیمانده بسیاری به سرنوشت‌های نامعلوم دچار شدند.

از آن جایی که عوامل مجاهدین این کودکان را با اسامی و مدارک جعلی از کشوری به کشوری دیگر قاچاق میکردند و سپس در خانه‌های تیمی مجاهدین خلق یا خانواده‌های هوادار و غیر هوادار، ایرانی و غیر ایرانی دست به دست میکردند، سرنوشت بسیاری از آن‌ها به سختی قابل پیگیری است.

بسیاری از اعضای جدا شده پس از خروج از تشکیلات مدت طولانی برای یافتن ردی از فرزندان خود تلاش کردند. بسیاری از والدین هنوز در قرارگاه مجاهدین خلق در آلبانی گرفتار هستند و بسیاری بدرود حیات گفته‌اند. پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌های بسیاری در ایران هستند که سال‌ها به دنبال یافتن ردی از نوه‌های خود در گوشه گوشه جهان بوده‌اند.

از میان این کودکان و نوجوانان گاهی در نقطه ای از جهان یکی سر برمی‌آورد که شخص مشهوری شده است. مانند حنیف بالی که پس از سپری کردن زندگی با پدران و مادران گوناگون، امروز نمایند مجلس سوئد است یا حنیف عزیزی که امروز در سوئد پلیس است اما مادر اسیرش در تشکیلات مریم رجوی او را مزدور جمهوری اسلامی می‌داند چون حنیف در کتاب خاطراتش از تهدید مجاهدین برای زندگی خود و برادرش در دوران نوجوانی نوشته است.

حنیف عزیزی
حنیف عزیزی

درباره نوجوانانی که به روش های گوناگون درگیر خشونت فرقه مریم رجوی شده‌اند و در بالا نامی از آنها برده شد، در سایت نجات اطلاعاتی قابل دسترسی است. کافی است نام آن‌ها را در این وبسایت جستجو کنید.

مزدا پارسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا