من بارها شاهد فریبکاریهای مجاهدین خلق بودم

فرقه رجوی باز هم دست به فریبکاری زده تا شاید بتواند با این شیوه جلوی ریزش نیرو را بگیرد. فرقه رجوی در یکی از سایت های خود مدعی شد محمد رضا صدیق بریده بوده است و ادعای وی مبنی بر اینکه در سال 1381 توسط مجاهدین فریب داده شده دروغی بیش نیست .فرقه رجوی در همان مطلب با جعل دست نوشته های وی مدعی شده که نامبرده با میل خودش به عراق آمده است. حال می خواهم قدری عمیق تر به این دو ادعا نگاه کنیم که دریابیم که کدام یک درست می گویند؟ چرا نفرات وقتی جدا می شوند مدعی این هستند که مسئولین و عوامل فرقه در کشورهای مختلف آنان را فریب دادند و آنان به میل خودشان به عراق نیامدند . واقعیت چیست؟

من بعنوان فردی که مدتی در پذیرش فرقه بودم شاهد این موارد بودم. افرادی که تازه وارد پذیرش می شدند و واقعیت های موجود را درک می کردند و متوجه می شدند که دیگر راه بازگشتی برایشان وجود ندارد و زندگی که دنبالش بودند به این صورت نبوده است و باید در پادگانی به نام اشرف تا آخر عمر باقی بمانند، اقدام به فرار می کردند تا راه گریزی پیدا کنند اما بعد از مدتی کوتاه دستگیر شده و به اشرف بازگردانده می شدند . آنان در برخورد با مسئولین زن فرقه می گفتند: “شما ما را فریب داده و به عراق آوردید. ما کاری به سیاست نداشتیم و برای تامین زندگی خانواده خود قصد رفتن به اروپا را داشتیم ولی شما ما را فریب داده و به عراق آوردید “.

مسئولین زن فرقه با فریبکاری و تهدید و دروغ مانع جدایی می شدند و می گفتند وقتی شما وارد عراق شدید حکومت ایران اسم شما را ثبت کرده است و اگر شما را به ایران بفرستیم حتماٌ زندانی یا اعدام می شوید. آنان سعی داشتند این گونه با فریبکاری فرد را مجبور به ماندن در عراق کنند.زمانیکه افراد جدید وارد خاک عراق می شدند پاسپورت شان گرفته می شد و فرد حتی اگر جرات می کرد فرار کند هیچ مدرکی از خودش نداشت و نمی توانست خودش را معرفی نماید .

هادی شبانی
هادی شبانی

موارد زیادی بود که من شاهد بودم همین نفرات مجبور شدند تن به خواسته های مسئولین فرقه داده و در اشرف بمانند. رجوی ها فکر می کردند می توانند با فریبکاری و زدن سس ایدئولوژیک آنان را به ماندن در مناسبات تشویق کنند .اما همه این فریبکاری ها و برگزاری نشست های مختلف با رجوی ها و مسئولین زن هیچ وقت نتوانست افراد را مبجور به ماندن در اشرف کنند و این افراد را در مناسبات شان حل کنند چون آنان اصلاٌ هیچ سنخیتی با اعضای فرقه نداشتند و همیشه منتظر فرصتی بودند تا از مناسبات فرقه ای رهایی یابند .

جنگ دوم خلیج که منجر به سرنگونی صدام شد بهترین فرصت برای افرادی بود که با فریبکاری وارد مناسبات شده بودند. آنان سریعاٌ خودشان را به نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف معرفی نموده و وارد تیف شدند تا بتوانند به دور از مناسبات زندگی جدیدی برای خود آغاز کنند. اما دریدگی و بی شرفی رجوی ها مرزی نداشت. وقتی نفرات در مناسبات فرقه ای حضور داشتند مجاهد و …. نامیده می شدند اما وقتی از مناسبات جدا شدند آنان را معتاد و قاچاقچی و قاتل نامیدند که برای در امان ماندن از جانشان به فرقه پیوستند و سعی نمودند با این گونه کلمات که شایسته خودشان بود ذهن نیروهای آمریکایی را از اصل موضوع منحرف کنند.

من بعنوان یک شاهد می توانم بر این مسئله گواهی دهم که همه حرفهایی که فرقه رجوی در مورد اعزام نفرات از کشورهای دیگر به عراق می زند دروغ است و اگر مسئولین ذره ای شرافت و غیرت داشته باشند می توانند حرف من را تائید کنند .فریبکاری و شیادی مریم قجر در این زمینه دیگر بر همگان مشخص شده است و چهره کثیف رجوی ها برای همه روشن شده است و بالا و پائین پریدن های میمون وارشان نشان از ورشکستگی سیاسی و ایدئولوژیک شان است .

هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا