اتاق بازجوئی من هم خیلی سرد بود

مردم زلزله زده آذربایجان، طی چند روز گذشته ، شب ها و روزهای بسیار سردی را تجربه کردند که لزوم کمک رسانی بیشتر و بهتر را می طلبد. ضمن اظهار همدردی با هموطنان زلزله زده ، امیدوارم بزودی کمک های مردمی، از رنج و آلام آنان بکاهد.

اما در این میان، میانه بازان فرصت طلب چون مسعود رجوی، دم را غنمیت شمرده و خود را ” سوخته جان از وضعیت زلزله زدگان” می نامند که در جواب باید گفت:

ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست، عرض خود می بری و زحمت ما می داری…

در یکی از شب های بازجوئی، در سال 1376 مرا جلوی پنجره ای باز که باد سردی می وزید، نشانده بودند و خود در آن سر میز زیرش اشتار( وسیله ی گرمائی مرسوم در عراق که با نفت می سوخت و اطراف خود را گرم می کرد، از این وسیله برای گرم نگه داشتن غذا در سالن های صنفی نیز استفاده گسترده می شد)، عقده های خود را سر من خالی می کردند. من بشدت می لرزیدم و با یک دستم دست دیگرم را گرفته بود که بازجوها ، لرزش دستم را نبینند وخیال نکنند که از ترس به خودم می لرزم. آن شب اسدا… مثنی، بازجوی افسار گسیخته رجوی ها، فکر می کرد که قله مرتفعی را در حال فتح است که اینچنین مرا می لرزاند.

آن شب بعد از برگرداندن من به سلول انفرادی در زندان اسکان، حسابی تب کردم و چند روز کف سلول فقط ضجه می زدم. بقدری تبم بالا بود که مجبور شدند امدادگری به اسم تقی را بالای سرم آوردند و به من مسکن دادند، این امدادگر عزیز نیز پس از چندی ، بطرز مشکوکی سر به نیست شد و اعلام کردند که سکته قلبی کرده است !

پیامچه سوخته جانی مسعود را که خواندم، بی اختیار یاد آن شب بازجوئی افتادم که کسی به فکر سرما خوردن من و سایر زندانیان نبود که به قصد آزار و اذیت و شکنجه ، ما را جلوی پنجره و باد سرد    می نشاندند که مریض شده و تسلیم شویم!

مسعود رجوی که اینقدر دل نازک بوده و ما خبر نداشتیم، پس چطور بچه ها را دسته دسته لب مرز قربانی می کرد تا به نیت شوم و اهداف پلید و ضدانسانی خود برسد. یا در عملیات فروغ جاویدان و … صدها انسان ناآگاه را به کام مرگ فرستاد  و آن روز جانش نسوخت.

مسعود،  اگر امروز زنده است – و انشاا.. هم زنده باشد که در دادگاه خلق محاکمه شود و درس عبرتی بشود برای دیگرانی که از این قماش اند – باید بداند که :

داستان او، نه تنها خود جریانى آلوده و کج راهه است، بلکه دیگران را نیز به آلودگى و بى راهه و بیمارى مى‏کشاند، از این رو همه باید هوشیار باشیم  و از این قبیل انسان نماها برحذر باشیم، چه این که آنان هم گمراهند و هم گمراهگر، هم خود لغزیده‏اند و هم لغزاننده دیگرانند، درونشان بیمار است و برونشان بى‏عیب و سالم مى‏نماید.

ضمنا اگر دل مسعود به حال مردم زلزله زده آذربایجان سوخته است، اگر در خواسته خود نیز مصر است، این گوی و این میدان، خودش تشریف بیاورد و مستقیما به زلزله زدگان کمک کند، ما هم قول می دهیم، بعد از کمک کردن به مردم زلزله زده ، او را تا دادگاه خلق ، همراهی کنیم . . .

محمدرضا مبین، عضو نجات یافته از چنگال خونین رجوی ها

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا