انجمن نجات دفتر استان مازندران این مصیبت بزرگ را به بازماندگان خانواده عرب خزائلی و بخصوص آقای غلامعلی عرب خزائلی که در بند تشکیلات فرقه رجوی است، تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان صبر جمیل و برای آن مرحوم طلب آمرزش و مغفرت از خدای رحمان را داریم
مطلع شدیم برادر چشم انتظار دیگری از خانواده بزرگ انجمن نجات جناب آقای دوستعلی (فرامرز) عرب خزائلی پس از سالها تحمل رنج و درد و بر اثر بیماری لاعلاجی دار فانی را وداع گفته و به دیار ابدی شتافت.
آری آنانکه علناً در پیامهای تزویر و ریا رمضان و… خود، خواهان قطع هرگونه ارتباط عاطفی افراد با خانواده شان می شوند امروز مسببان اصلی این بیماریها و مرگهای زود هنگام و… میباشند.
آری پدر پیر و مهربان این خانواده نیز در اثر از دست رفتن فرزندان و پس از سالها چشم انتظاری و دوری، جان به جان آفرین تسلیم نموده بود.
انجمن نجات دفتر استان مازندران این مصیبت بزرگ را به بازماندگان خانواده عرب خزائلی و بخصوص آقای غلامعلی عرب خزائلی که در بند تشکیلات فرقه رجوی است، تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان صبر جمیل و برای آن مرحوم طلب آمرزش و مغفرت از خدای رحمان را داریم و به امید بازگشت عزیزشان از فرقه، شاهد بهروزی و شادی خانواده تان باشیم.
انجمن نجات – دفتر مازندران
2/8/86
برچسب ها
پیگیری سرنوشت هوشنگ پورابراهیمی درخواست خانواده هوشنگ پورابراهیم از کمیته ناپدیدشدگان اجباری سازمان ملل متحد
مرا از وضعیت خودت مطلع کن نامه مجتبی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین
نامه ای از برادری دلتنگ نامه صادق غلامحسینی به برادرش ظاهر غلامحسینی در کمپ مجاهدین
درخواست خانواده هوشنگ پورابراهیم از کمیته ناپدیدشدگان اجباری سازمان ملل متحد
با سلام و احترام اینجانب صغری پورابراهیم، خواهر هوشنگ پورابراهیم هستم. برادرم، هوشنگ پورابراهیم، در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۶۶ در دوران خدمت سربازی در منطقه بانه، استان کردستان ایران، به اسارت نیروهای سازمان مجاهدین خلق (MEK) درآمد. از آن زمان تاکنون، هیچ اطلاعی از سرنوشت، محل نگهداری یا وضعیت او در دست نیست. خانواده ما […]
نامه مجتبی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین
سلام برادر عزیزم حالت چطور است؟ خوب هستی؟ من و همه خانواده دلمان برای شما تنگ شده است. اگر یادت باشد دوران بچگی همیشه با هم بودیم. با هم بازی می کردیم. خاطرات زیادی با هم داریم. یادت می آید زمستان چقدر با هم برف بازی می کردیم؟! روزهای خوبی با هم داشتیم. ای کاش […]
نامه صادق غلامحسینی به برادرش ظاهر غلامحسینی در کمپ مجاهدین
سلام برادر جان ظاهر عزیزم سلامتی و تندرستی شما را از درگاه خداوند خواستاریم، برادر عزیزم، نور چشمانم ظاهر، من برادرت صادق هستم. من و تمام خانواده شب و روز به فکر شما هستیم و نگران حال شما. امیدواریم هر کجا هستی در صحت کامل باشید. برادرجان چرا مثل بقیه همرزمانت که از کمپ مجاهدین […]
