نشست عملیات جاری ابزار شستشوی مغزی اعضا توسط رجوی

در یک روز کاری که حالم خوب نبود از سر کار برگشته بودم تا مقداری استراحت کنم در گرمای بسیار زیاد، دیگر برای خوردن ناهار نرفته بودم که یک نفر آمد و گفت که الان زمان نشست عملیات جاری است و من گفتم حالم خوب نیست و گرما زده شدم از من اصرار و از او انکار که هر چی به او می گفتم قبول نکرد و گفت مسئول نشست منتظر است . و الان نیم ساعت گذشته است و الان زمان استراحت نیست که یک نفر دیگر آمد و با تهدید برخورد فیزیکی با من کرد و گفتم مگر به شما نگفتم که حالم خوب نیست و او شروع به توهین کرد.

من به او گفتم من از سر کار آمدم و فرصت نکردم فاکت بنویسم و او بدتر شد و به او گفتم که مرا ببرید دکتر و او گفت که الان دکتر هم در نشست است تا این که به نشست رفتم و مسئول نشست گفت که نیامدن به نشست مرز سرخ است و تو مرز سرخ رد کردی و باید فاکت آن را در نشست بیاوری و بخوانی یک نفر دیگر که با او سر کار بودم به او گفتم چرا به مسئول نشست نگفتی که موقع کار حالم بد شد و او گفت مگر کسی به حرف من گوش میکند.

تمام این بگیر و ببند ها برای ترساندن و تحقیر کردن بود و هیچ کس نمی توانست بگوید که نمی آید و اینجا چهره واقعی خودشان را نشان می دادند که همه محدودیت ها از طرف سرکردگان است و هیچ راهی برای فرد باقی نمی گذاشتند چون همه چیز با تهدید همراه بود. حتی افرادی که در نشست بودند بعضا به زد و خورد کشیده میشد که با عبور کردن از محل نشست صدای توهین در آنجا با فاصله زیاد شنیده می شد که همه راهبندها برای سرپوش گذاشتن برای مشکلات واقعی خودشان بود که زندگی و خانواده فراموش شود و افراد را با یکدیگر درگیر کنند و کسی نتواند از خانواده اش اطلاعی داشته باشد و یا از خانواده اش برای دوستش تعریف کند این دکان جامعه بی طبقه توحیدی برای فریب و نیرنگ و دروغ بود که خانواده تاوان آن را با رنج بسیار بپردازد.

علی محمد رحیمی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا