برخی از پایه ای ترین حقوق انسانی که در مجاهدین خلق ممنوع است – قسمت سوم

در قسمت های قبلی گفتم که رجوی برای رسیدن به اوهامی که در سر دارد از اعضای مجاهدین خلق به عنوان ابزار سوء استفاده می کند و با آنان مثل برده رفتار می نماید. رجوی اعضا را در یک محیط بسته و محدود قرار داده و آنها را از پایه ای ترین حقوق انسانی شان […]

در قسمت های قبلی گفتم که رجوی برای رسیدن به اوهامی که در سر دارد از اعضای مجاهدین خلق به عنوان ابزار سوء استفاده می کند و با آنان مثل برده رفتار می نماید. رجوی اعضا را در یک محیط بسته و محدود قرار داده و آنها را از پایه ای ترین حقوق انسانی شان محروم نموده است. در دو قسمت گذشته به ممنوع بودن ازدواج، ممنوع بودن تماس و دیدار با خانواده و ممنوع بودن دسترسی اعضا به وسایل ارتباطی و وسایل ارتباط جمعی اشاره کردم. در این قسمت به یک محدودیت دیگر اشاره می کنم.

– ممنوع بودن ارتباط با دنیای خارج از فرقه

رجوی حق ارتباط آزادانه اعضا با دنیای خارج از تشکیلات فرقه ای مجاهدین را از آنها گرفتند و آنان را برای چند دهه در یک محیط بسته و محدود گرفتار نموده اند.

در قرارگاه جهنمی اشرف، مکان های استقراری بصورت مقرهای جداگانه بود و هر مقر ضوابط خاص خودش را داشت. اعضای فرقه اجازه داشتند فقط در محدوده مقر خودشان رفت و آمد نموده و با نفرات همان مقر در تماس باشند. رفتن به خارج از مقر حتماً بایستی برای کاری مشخص صورت می گرفت و فقط با اجازه بالاترین فرمانده مقر و با در دست داشتن ویزایی که می بایست توسط چند تن از فرماندهان آن مقر امضاء شده باشد ممکن بود. آن هم نه به صورت انفرادی بلکه به صورت جمعی، یعنی تردد انفرادی ممنوع بود. در حقیقت هیچ عضوی حق نداشت آزادانه به جایی خارج از مقر خود برود.

ترددات به بیرون اشرف نیز به بهانه نا امن بودن و مسئله امنیتی، حداقل 6 نفره شده بود. در صورتی که دلیل اصلی اصلاً مسئله امنیتی نبود بلکه سران مجاهدین برای آن که اعضاء را در کنترل داشته و مانع از فرار آنان بشوند، مسئله امنیتی را بهانه می کردند.
کلاً ترددات به بیرون قرارگاه برای خرید و یا کار پزشکی بود. نفرات خرید از نفرات قدیمی تر بودند هر چند همان ها نیز با ضوابط سفت و سخت کنترل می شدند. ولی روی تردد برای قرار پزشکی کنترل بیشتری صورت می گرفت زیرا طیف های مختلف تشکیلاتی را در بر می گرفت. با این حال رجوی ها از اواخر دهه 70 جهت جلوگیری از فرار اعضا ، انجام قرار پزشکی در بیرون از قرارگاه های مجاهدین را ممنوع کرده و بجای آن در همآهنگی با حزب بعث عراق، تعداد انگشت شماری پزشک مورد اعتماد حزب بعث را در برخی روزهای هفته به قرارگاه می آوردند تا ویزیت اعضای بیمار در داخل قرارگاه انجام شود. هدف این بود که تردد اعضایی که بیماری داشتند به خارج از قرارگاه صورت نگیرد و به این ترتیب امکان فرار را از بین ببرند.

از دیگر اقدامات سران فرقه برای محدود کردن اعضا این بود که سوئیچ کلیه ماشین های مقر را شب ها جمع می کردند و نزد مسئول امنیت یا مسئول مقر نگهداری می شد. برای دسترسی به سوئیچ خودروها می بایست سلسله مراتب اداری طی شده و برگه ماموریت و ویزا گرفته می شد تا سوئیچ تحویل عضوی بشود. حتی موردی بود که یکی از افراد ساعت 21 شب بیمار شد اما بدلیل عدم دسترسی به سوئیچ، رساندن او به پزشک قرارگاه تا ساعت 24 همان شب طول کشید در حالی که فاصله مقر تا بیمارستان قرارگاه یک کیلومتر هم نبود اما چون تردد پیاده در شب ممنوع بود، علیرغم در دسترس نبودن سوئیچ (بدلیل اینکه فرمانده مقر در جای دیگری جلسه داشت) اجازه تردد پیاده برای بردن بیمار داده نمی شد زیرا می ترسیدند نفرات در تاریکی فرار کنند.

– ممنوع بودن دسترسی آزادانه به پزشک و امکانات پزشکی

رجوی ها به اعضای فرقه اجازه نمی دهند که آزادانه به یک پزشک متخصص در بیرون از مقر فرقه مراجعه کنند. آنها حتی شرایطی ایجاد کردند تا اعضا نتوانند بیماری خود را بیان کنند به این دلیل که رجوی می گوید بیماری بهانه ای است برای اینکه اعضا با خودشان خلوت کنند.

در سال 1380 رجوی کتابچه ای تحت عنوان «تئوری انقلاب مریم» که ضوابط تشکیلاتی محسوب می شدند را ارائه کرد.

در بند 41 از فصل ششم این کتابچه چنین آمده است: “خواهر و برادر مجاهد بیمار فلان بن فلان نداریم”

در این بند به صراحت به این نکته اشاره می شود که بیماری به رسمیت شناخته نمی شود و اعضا نمی توانند با بیان اینکه بیمار هستند از انجام کارهای روزانه و شرکت در نشست هایی همچون نشست تفتیش عقاید روزانه به نام “عملیات جاری” یا نشست تحقیر آمیز موسوم به “غسل هفتگی” که اعضا می بایست مسائل جنسی خود را در جمع بیان می کردند معاف نیستند. همچنین اعضای بیمار می بایست در همان آسایشگاه هایی استراحت کنند که ده ها نفر دیگر در آنجا می خوابند که در نتیجه فرد بیمار امکان استفاده از لباس راحتی متناسب با بیماری خود را در آنجا ندارد. یا اینکه برای فرد بیمار متناسب با بیماری اش غذا و امکاناتی که به بهبود کمک کند مهیا نمی کنند.

این رفتار با بیماران نشات گرفته از افکار شیطانی و برده دارانه رجوی بود که معتقد بود یک عضو باید مثل ربات کار کند تا از پا بیفتد. بر اساس این رهنمود رجوی بود که برخی اعضای شورای رهبری فرقه به اعضایی که به دلیل بیماری نمی خواستند در نشست ها شرکت کنند می گفتند: “این یک افتخار برای شما است که در نشست عملیات جاری شرکت کنید و همانجا بمیرید!، در اینصورت سازمان برای شما یک مراسم تدفین خوب هم برگزار می کند چون در یک عملیات ایدئولوژیک شهید شده اید!”.

همانگونه که در محور قبلی توضیح دادم از اواخر دهه 70 انجام قرار پزشکی در بیرون از قرارگاه های مجاهدین را ممنوع کردند و بجای آن در همآهنگی با حزب بعث عراق، تعداد انگشت شماری پزشکِ مورد اعتماد حزب بعث را در برخی روزهای هفته به قرارگاه می آوردند تا ویزیت اعضای بیمار در داخل قرارگاه انجام شود.

کلیه افراد فقط امکان دسترسی به همین چند پزشک را داشتند و حتی اگر بیماری شان خارج از تخصص این چند تن بود نیز می بایست به همین پزشکان مراجعه می کردند. تازه اگر همان پزشکان هم برای بیمار استراحت می نوشتند، فرد بیمار در تشکیلات اجازه داشت به مدتی که مسئولین مجاهدین تعیین می کردند استراحت بکنند.

عموماً مسئولین جای پزشک برای فرد بیمار تعیین تکلیف می کردند که آیا بیمار است یا نه؟ آیا باید برای ویزیت به پزشک مراجعه کند یا نه ؟ آیا برای بیماری به استراحت نیاز دارد یا نه ؟ و مواری از این دست که عملاً مسئولین تشکیلات مجاهدین خلق بجای پزشک تصمیم می گرفتند و اعضا مجبور بودند آنها را اجرا کنند.

علاوه بر این موارد بیماری های روانی اصلاً به رسمیت شناخته نمی شد و پزشکی برای این نوع بیماری ها وجود نداشت. این نوع بیماری ها ارجاع داده می شد به اینکه فرد مشکل تشکیلاتی و ایدئولوژیک دارد یا آن که مخالف انقلاب ایدئولوژیک (انقلاب طلاق) است. در نتیجه بجای درمان یا کمک به فرد بیمار، او را بیشتر از حالت عادی تحت فشار و برخورد قرار می دادند و موجب تشدید بیماری می شدند.

ادامه دارد

ایرج صالحی