*شنبه 1 آذر در روز شنبه جمعاً 11 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود: در کمپ مانز مجاهدین خلق ارتباط حقوقی ناپدیدشدگان اجباری با مرگ های خاموش … سران گروه ضد انسانی مجاهدین خلق در قبال موضوع ناپدید سازی اجباری؛ اتهامی که […]
*شنبه 1 آذر
در روز شنبه جمعاً 11 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
در کمپ مانز مجاهدین خلق
ارتباط حقوقی ناپدیدشدگان اجباری با مرگ های خاموش
… سران گروه ضد انسانی مجاهدین خلق در قبال موضوع ناپدید سازی اجباری؛ اتهامی که از سوی تعداد زیادی ازخانواده های اعضای گرفتار به سران باند رجوی وآرد گردیده است – مدعی هستند که افراد با میل و اراده خود وارد مناسبات آنها شدند ولی ادله قوی و محکمه پسندی از تعداد زیادی از خانواده ها وجود دارد که مشخص می کند مجاهدین با وعده های کاریابی تعداد زیادی را در کشور ترکیه و اروپا با مقاصد سوء استفاده نظامی ربوده و به کمپ اشرف در عراق انتقال دادند و از آن پس هیچ خبری از سرنوشت این افراد در دست نیست.
مرگ های خاموش که آخرین قربانی آن زهره بنی جمالی از اراک در کمپ نفرین شده مانز آلبانی می باشد؛ این واقعیت را بار دیگر در ذهن خانواده های عضو فوت شده تداعی می کند که سران مجاهدین در خفا مرتکب جنایت علیه بشریت می شوند بی آنکه در قبال آن پاسخگو باشند. انتقال افرادی که با ترفند کاریابی یا اسرای جنگی که با وعده آزادی به کمپ های مجاهدین خلق انتقال داده شدند چون نیت و قصد از روی سوء استفاده در راستای اهداف خطر ساز از جانب عوامل رجوی وجود دارد از مصادیق بارز ناپدید سازی اجباری محسوب می شود.
… ناپدید سازی اجباری یا غیرارادی اشخاص، اقدامی منحصر به فرد است که طی آن قربانی با ترفند های خاص ربوده می شود و در طول اسارت به شکل عجیبی جان خود را از دست می دهد و جسد قربانی از دیدگان قانون و اقوام مخفی می ماند.
این عمل به طرز قابل توجهی ناقض حقوق بشر است. یکی از این حقوق بشری که با ارتکاب ناپدیدسازی اجباری به شدت نقض میشود، حق فرد به شناسایی در برابر قانون موضوع ماده 6 اعلامیه جهانی حقوق بشر است. که طبق ماده 7 بند2 معاهده رم و اساسنامه دیوان کیفری بین المللی جنایت علیه بشریت محسوب می شود….
تلاش های تشکیلات رجوی عقیم مانده
وحشت مجاهدین خلق از فعالیت های کمیته بانوان انجمن نجات خوزستان
… مجاهدین خلق که به خاطر ماهیت تروریستی و اقدامات جنایتکارانه شان در سال 60 که طی آن دستان خود را به خون مردم بیگناه آغشته ساختند و انفجارات مهیب در دفتر نخست وزیری و حزب جمهوری اسلامی که تعداد زیادی از مسئولین دولتی را به شهادت رساندند و از طرف دیگر با همکاری مشترک با صدام دیکتاتور سابق عراق و شرکت مستقیم در جنگ 8 ساله دستشان را به خون بسیاری از جوانان این کشور آلوده ساخته اند، عملا پایگاه سیاسی و مشروعیت اجتماعی خود را از دست داده اند و بعد از متلاشی شدن تشکیلاتشان و فرار رجوی به فرانسه طی این سالیان تلاش کرده است با فریب اعضا و تحت اجبار قرار دادن آنها برای برقراری تماس با خانواده هایشان و بخصوص نسل جوان خانواده ها و همچنین فضای مجازی بار دیگر بخش دیگری از این نسل را فریب دهد و به تشکیلات خود جذب نماید.
… تجربه یکساله انجمن نجات خوزستان در رصد فعالیت های مجاهدین خلق در خصوص تلاش برای برقراری ارتباط و فریب لایه های دورتر خانواده ها این بود که سران مجاهدین خلق تلاش کردند که اعضا را مجبور سازند با توجه به اینکه لایه های اولیه شامل پدر و مادر و خواهران و برادران تحت تاثیر فعالیت های روشنگرانه انجمن ها قرار دارند و بدین لحاظ ارتباطات مستحکمی برقرار نموده اند با دیگر اقوام و به خصوص لایه های دورتر ارتباط برقرار نمایند تا شاید بتوانند برآنها تاثیر بگذارند و آنها را جذب نمایند و این فعالیت های اخیر کمیته بانوان و گسترش ارتباط به دورترین لایه های اعضای خانواده ها تلاش های سرکردگان مجاهدین خلق را عقیم و بی اثر گذاشت. به طوریکه مجبور شد عملا نسبت به برقراری ارتباط کمیته بانوان انجمن نجات خوزستان و به اشتراک گذاشتن تجارب با انجمن نجات آلبانی و مسئول آن به عکس العمل هیستریک و وحشت زده متوسل شود….
ادعاهای پوشالی مریم رجوی
مریم رجوی از کدام حجاب اختیاری حرف می زند؟!
… سئوالی که مریم رجوی با وقاحت تمام و به راحتی دروغ به هم بافت و تحویل داد.
سئوال مورد نظر درباره مسئله حجاب بود. در واقع درباره این بود که “چرا همه زنان مجاهد انتخاب کرده اند حجاب داشته باشند؟!”
پاسخ مریم رجوی بسیار جالب بود. وی ابتدا با فلاکت فرار به جلو می کند و عنوان می کند که:” ” در منطق مجاهدین به ویژه زنان مجاهد حجاب یک امر اختیاری است”!!!
… در سازمان مجاهدین حجاب مانند بقیه موضوعات امر اجباری است همانگونه که زنان حق استفاده از وسایل آرایش و یا انتخاب آزادانه لباس را ندارند ، زنان باید در گرمای زیاد عراق کار کنند تا صورت هایشان سوخته شده و از حالت زنانه خارج شوند و …
مریم رجوی در حالی از حجاب اجباری زنان ایران صحبت می کند که حاضر نیست خودش در این زمینه پیشگام شود و این اجبار را دردرون مناسباتش لغو کند و به زنان مجاهد اجازه بدهد هر پوششی که دوست دارند انتخاب کنند!
… زنان و مردان در درون سازمان مجاهدین هیچ گونه اختیاری ندارند و همه باید مطیع دستور مسعود و مریم قجر باشند بقول مسعود همیشه عنوان می کرد که اگر ذره ای کوتاه بیائیم باید تا سی خرداد سال 60 باید برویم و به همین خاطر مریم قجر سعی می کند با شارلاتان بازی و حقه بازی سازمان مجاهدین و به خصوص تشکیلاتش را یک تشکیلات آزاد و در مورد حجاب اجباری هم آن را برعکس جلوه بدهد.
تمام ادعاهای مریم و مسعود رجوی درباره دموکراسی خواهی و دموکراسی طلبی و آزادی خلق و .. دروغین و نمایشی است. دروغهای نخ نما شده که موراد نقض آن به وضوح و به وفور در درون تشکیلات شان نمایان است.
مرگهایی که نتیجه سرکوب و بیرحمی است
ایستگاه قطار مرگ در اردوگاه مانز رجوی
در دل اردوگاه مانز در آلبانی، جایی که اعضای تشکیلات رجوی در شرایطی طاقتفرسا و بیرحمانه زندگی میکنند، هر هفته خبر مرگ یکی از اعضای این تشکیلات بهطور عادی منتشر میشود. این مرگها که غالباً بهعنوان سکته قلبی اعلام میشوند، در حالی رخ میدهند که هیچ کس نمیپرسد چرا تعداد مرگها اینقدر زیاد و غیرطبیعی است؟
… رجوی مسئول مستقیم این فاجعه است. او به جای آنکه زندگی انسانها را محترم بشمارد، از آنها بهعنوان ابزارهایی برای پیشبرد اهداف کثیف و وطنفروشانه خود استفاده کرده است. اردوگاههای او، که باید مکانی برای درمان و بازیابی باشند، به گورستانهایی تبدیل شدهاند که در آنها انسانها به طور تدریجی کشته میشوند؛ نه به بوسیله گلوله یا مواد سمی، بلکه به دست سرکوبهای روحی، جسمی، و روانی.
این مرگها باید به عنوان یک فریاد بلند علیه بیرحمی و بیانصافی رجوی و همسر جنایتکارش مریم قجر عضدانلو شنیده شود. در برابر این فجایع، سکوت پذیرفتنی نیست. آنچه که در اردوگاههای سازمان موسوم به مجاهدین خلق اتفاق میافتد، یک جنایت علیه بشریت است و باید صدای اعتراض جهانی علیه آن بلند شود. مریم قجر عضدانلو و شخص رجوی باید بهخاطر این مرگهای بیگناه پاسخگو باشند. هیچ توجیهی برای مرگ این انسانها وجود ندارد، و در نهایت، تنها کسی که مسئول این قتلعامهای پنهانی است، خود اوست.
*یکشنبه 2 آذر
شش مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
اظهارات ایرج صالحی در دادگاه
سرنوشت تلخ کودکان مجاهدین خلق؛ جدایی، انتقال و سوءاستفاده تشکیلاتی
کودکان اعضای سازمان مجاهدین خلق سالها قربانی تصمیمات ایدئولوژیک مسعود رجوی شدند؛ از جدایی اجباری از والدین و انتقال مخفیانه به اروپا تا تربیت تشکیلاتی و استفاده ابزاری در برنامههای سازمان.
آقای ایرج صالحی: … پس از اعلام پذیرش قطعنامه از سوی ایران، به نظر من ساختار تشکیلات رجوی از هم پاشید. ایران با این اقدام، دو ضربه اساسی به رجوی زد:
هم از نظر استراتژیک و هم از نظر سیاسی. رجوی همواره ادعا میکرد ایران جنگطلب است و او خواهان صلح. اما با پذیرش قطعنامه، تمام این تبلیغات فرو ریخت.
رجوی برای بقای خود نیازمند ادامه جنگ بود.”ارتش آزادیبخش” درواقع زائده جنگ بود و بدون جنگ نابود میشد؛ چنانکه پس از آتشبس نیز عملاً از کار افتاد. به همین دلیل، برای جلوگیری از برقرار شدن صلح، اصرار داشت عملیات بزرگی انجام دهد اگر هزاران نفر از اعضای خودش کشته شوند.
… رجوی میگفت که شخصاً نزد صدام رفته و پیشنهاد عملیات را به او داده. خودش توضیح میداد که عراق پنجشنبه و جمعه تعطیل بود و سازمان ملل شنبه و یکشنبه؛ پس تقریباً یک هفته زمان گرفته بود. در این مدت، ماشین، سلاح و مهمات از طرف عراق بهطور گسترده وارد قرارگاه اشرف شد. مهمات در جعبههای آکبند و سلاحها پوشیده از گریس بود.
نیروها شبانهروز کار میکردند تا خودروها را زرهدار کنند. همچنین تعدادی از افراد از خارج سازمان آورده شده بودند اما حتی ابتداییترین آموزش نظامی نداشتند. بعضیها فقط چند تیر در میدان تیر شلیک کرده بودند و دستشان نیز سوخته بود، چون حتی نمیدانستند لوله سلاح پس از شلیک داغ میشود….
*دوشنبه 3 آذر
۳ آذرشهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
*سه شنبه 4 آذر
در این روز 7 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
مناسبات غیرانسانی
ریشه مشکلات روانی و افسردگی اعضای حاضر در تشکیلات مجاهدین خلق
اعضای مجاهدین خلق در محیط های بسته و محدود و آزار دهنده محبوس شده اند که از ابتدایی ترین حقوق طبیعی و انسانی محروم هستند. هر عملی را که سران سازمان از افراد بخواهند آنها انجام می دهند چرا؟چون قبلا عملیات ذهنی و روانی روی این افراد به طرق مختلف انجام شده است و مورد مغز شویی قرار گرفته اند. بنابر این هر کاری از این افراد بر می آید از توهین به افراد خانواده و دشمن خواندن آنها و جدا شدن از زن و فرزند تا آدم کشی و جاسوسی و وطن فروشی و حتی خود سوزی را انجام میدهند و اگر انجام ندهند در این افراد احساس گناه را بوجود می آورند و به اعضا القا می کنند که اگر سازمان مجاهدین در فلان عملیات موفق نشده است به دلیل این است که به حرفهای سران سازمان عمل نکرده اند….
به مناسبت سالگرد ازدواجم
رؤیای آزادی که به حقیقت پیوست
… موجودات زنده به ویژه عالی ترین ثمره خلقت یعنی انسان برای رشد و تکامل به سه چیز حیاتی ”تربیت، امنیت و آزادی” نیاز دارند. تربیت اعضای نگون بخت در کمپ مجاهدین خلق شده بود تکرار مکررات کلاس های تبیینی و ایدئولوژی کذایی و اجباری رجوی تحت عنوان نشست های انقلاب مریم!!
… مفهوم آزادی در مناسبات مجاهدین مساوی بود با بندگی برای شخص رجوی و مریم قجر. در یک جمله کوتاه و ساده بگویم: زندگی در اسارت رجوی تصویر کوچکی از جهنم واقعی بود که من در عمرم تجربه کرده بودم.
… سالروز ازدواجم نزدیک است و به بهانه این روز فرخنده شادی خودم را با دوستان قدیمی که اکنون در کمپ مانز آلبانی مجاهدین خلق گرفتار هستند به اشتراک می گذارم و به آنها یاد آور می شوم: رهایی، همان لحظهای است که از زنجیرهای گذشته آزاد میشوی و در آغوش آزادی پرواز میکنی؛ جایی که هیچ کس نمیتواند پروازت را محدود کند.
دادگاه رسیدگی به اتهامات مجاهدین خلق
ضرورت رسیدگی به جنایات رجوی در حق اعضا
… در جریان نشست های موسوم به طعمه که چندین ماه در تشکیلات برگزار و جمع بندی آن در قرارگاه باقرزاده با شرکت مسعود و مریم رجوی به اتمام رسید تعداد زیادی از اعضا به اتهام اینکه خط سپاه پاسداران را در تشکیلات پیش می برند در حضور جمع گسترده اعضا به محاکمه کشیده شدند. این اعضا که هر کدام صرفا بخاطر معترض بودن به عملکردهای رجوی و فقدان آزادی و جو خفقان در تشکیلات مسئله دار شده بودند برای گرفتن زهر چشم از دیگر اعضا در سالن قرارگاه باقرزاده به محاکمه کشیده شدند. رجوی این اعضا را بر سر دو راهی انتخاب ماندن در تشکیلات و یا اسارت در زندان های اشرف و ابوغریب قرار داد.
– زندان مخوف و بدنام ابوغریب رجوی در ادامه سیاست های سرکوب گرایانه خود بمنظور تطمیع و تهدید اعضا و بدلیل ایستادگی بر مواضع خود آنها را به زندان ابوغریب فرستاد تا در آنجا شاید تحت شکنجه های اعمال شده از طرف بازجویان صدام در این زندان آنها در هم شکسته شده و مجددا حاضر به بازگشت به تشکیلات و قرارگاه اشرف شوند.
– فرستادن اعضا به روی میادین مین جبهه های ایران و عراق. رجوی از آنجائیکه که در نشست های موسوم به طعمه اعلام کرده بود که تحت هیچ شرایطی اعضای ناراضی و خواهان جدایی را به کشورهای اروپایی نخواهد فرستاد، آنها را مجبور کرد که به اجبار و از طریق نیروهای امنیتی عراق بعد از عبور از میادین مین به ایران برگردند….
*چهارشنبه 5 آذر
در این روز مجموعاً 10 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
هوش مصنوعی تنها برای بیرون از مناسبات
فریبکاری مریم رجوی برای استفاده از هوش مصنوعی
… مریم رجوی اگر از هوش مصنوعی و استفاده آن در درون تشکیلات حرف می زند دروغی بیش نیست چون این سیستم را برای همکاری با غرب و اسرائیل جنایت کار نیاز دارد تا بتواند بیشتر به وطن فروشی خود ادامه دهد و اینکه چگونه می تواند از این سیستم برای فریبکاری جوانان و گول زدن افراد در داخل کشور استفاده کند ولی در درون سازمان هیچ وقت حاضر نیست این سیستم پیاده شود چون آنان همیشه از زمان عقب تر حرکت می کنند .
… افراد هیچ وقت نمی توانند به تنهایی از کامپیوتر و اینترنت استفاده کنند. افراد در موقع کار با کامپیوتر باید دو یا سه نفره باشند تا مواظب همدیگر باشند تا افراد به سایت هایی غیر از سازمان نگاه نکنند. افراد باید به دستوراتی که مسئولین می دهند با کامپیوتر استفاده کنند و اکنون از کامپیوتر برای فریبکاری در فضای مجازی استفاده می کنند تا بتوانند یا تولید کامنت های قلابی و فریب دادن افراد در داخل کشور و با پرداخت پولهای زیاد می خواهند افرادی را جذب و به اسم کانونهای شورشی معرفی کنند.
وقتی در دنیا کامپیوتر و اینترنت در حال پیشرفت بود در درون سازمان خبری از اینترنت نبود و بقول ساسان که قبلا هوادار بوده و در زمینه کامپیوتر استاد بود وقتی در اشرف نحوه استفاده افراد از کامپیوتر را دید بسیار تعجب کرد و عنوان داشت کامپیوتر فقط به درد کارهایی که شما انجام می دهید نمی خورد چون در آن دوران نفرات از کامپیوتر فقط برای دادن آمار روزانه و یا هفتگی استفاده می کردند و اصلا خبری از اینترنت نبود….
فراخوانی برای آگاهی و اقدام
صدای زنان در بند تشکیلات رجوی باشیم
در روز، ۲۵ نوامبر – روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان – انجمن نجات آلبانی یک کارزار آگاهیبخشی در تیرانا برگزار کرد و با پخش بروشورها و مطالب اطلاعرسانی، توجه افکار عمومی را به وضعیت زنان گرفتار در فرقهٔ رجوی جلب نمود.
این زنان که سالها در انزوای اجباری نگه داشته شدهاند، نیازمند صدای همبستگی انسانهای آزاده هستند. به همین دلیل، ما این روز را به بلند کردن صدای خاموش آنان و درخواست برای آزادی و بازگرداندن کرامت انسانیشان اختصاص دادیم.
همچنین ساعت ۵ بعدازظهر همان روز در منطقهٔ فرسکو – تیرانا گردهمایی مهم و انساندوستانهای برای حمایت از این زنان و روشن شدن حقیقت پنهان درون فرقهٔ رجوی برگزار شد.
با حضور 200 فعال حقوق بشری
گردهمایی بزرگ انجمن نجات آلبانی به مناسبت روز مبارزه با خشونت علیه زنان
گردهمایی انجمن نجات آلبانی در تیرانا با حضور حدود ۲۰۰ نفر شامل فعالان، روزنامهنگاران و نمایندگان نهادهای مختلف برگزار شد. هدف این برنامه، یادآوری رنجها و تجربههای زنان و همچنین افشای واقعیتهای درون فرقه رجوی بود.
… نمایش دو مستند: یکی درباره مبارزه زنان در جهان و دیگری درباره سرکوب و ظلم علیه زنان درون فرقه رجوی.
تماس تصویری از تهران با خانم مریم سنجابی که تجربههای دردناک خود را برای حاضرین بیان کرد.
پیام تصویری از ماریا موریجینی، باستانشناس و پژوهشگر ایتالیایی، که در آن به افشای فرقه رجوی و حمایت از قربانیان پرداخت.
فعالیت مشارکتی: نوشتن پیامها و دیدگاههای شرکتکنندگان روی قلبهای رنگی و نصب آنها روی تابلوی اعلانات
این گردهمایی با حضور حدود ۲۰۰ شرکتکننده در فضایی سرشار از همبستگی و آگاهیبخشی برگزار شد. اهمیت شنیدن صدای قربانیان و تداوم تلاشها برای روشنگری و حمایت از زنان تأکید شد….
وحشت مجاهدین خلق از افشاگری های اعضای جداشده در دادگاه
… مسعود رجوی با یک پیش داوری غلط از شرایط جنگ و سوءاستفاده از شرایط داخلی کشور و در راستای ارضای اهداف قدرت طلبانه اش بعد از دیدار با طارق عزیز وزیر خارجه و معاون رییس جمهور در سال 65 به عراق آمد و ارتش موسوم به ارتش آزادیبخش ملی را که ارتشی کوچک در دل ارتش صدام بود و بلحاظ نظامی، تسلیحاتی و مالی از طرف صدام تغذیه و حمایت میشد را تاسیس کرد و از آن به بعد در جبهه و نوار مرزی ایران و عراق در کنار رژیم بعث عراق قرار گرفت تا بزعم خودش تعادل جنگ را به سود عراق تغییر دهد. رجوی در این مسیر از هیچ جنایت و خیانتی کوتاهی نکرد. از به اسارت گرفتن سربازان ایران بمنظور شکنجه و تخلیه اطلاعات مواضع ارتش ایران، تا تخلیه اطلاعات شهروندان و خانواده های اعضا در مورد مختصات امکان نظامی و تاسیسات اقتصادی و حتی مکان های مسکونی در شهرهای جنوبی و موشک باران این شهرها که به قربانی شدن دهها شهروند بیگناه عادی گردید.
رجوی حتی برای تخلیه اطلاعات شهروندان ایرانی بسود ارتش صدام از چوپانان مرزی هم نگذشت و گاها آنها را تحت عنوان جاسوس دستگیر و به فرماندهان عراقی تحویل داد تا زیر شکنجه اطلاعات آنها در رابطه با مواضع ارتش ایران تخلیه شود….
پاسخهای مبهم مریم رجوی درباره حجاب در اجتماع جوانان
نقدی بر حجاب در تشکیلات مجاهدین خلق بر مبنای خاطرات زینب حسین نژاد – قسمت اول
ژینا حسین نژاد: … در یک گروه نظامی آن هم ایدئولوژیک مذهبی، طبعا کسی انتظار ندارد که چه زن و چه مرد با هر نوع و مدل لباسی مثل مردم یک شهر ظاهر شوند. اما در این مطلب، بحث بر سر هر نوع لباسی نیست، بحث مشخصا در رابطه با حجاب اسلامی، اجباری، ارتجاعی، و از همه مهم تر سرکوبگرانه مجاهدین بود که شرایط را حتی از وضعیت زنان ایران نیز بدتر می کرد. از دهه شصت شروع می کنم و سپس به اکنون و آلبانی می رسم.
یک – حجاب اجباری در مدارس و پانسیون دخترانه در پایگاه ها و قرارگاه های مجاهدین در دهه شصت:
در دورانی که ما کودک بودیم، حجاب حتی در مدرسه ابتدایی نیز اجباری بود و چند سال بعد تغییر کرد و از شروع مدرسه راهنمایی، اجباری شد.
در سال 64 که به اصطلاح می خواستند یک انقلاب ایدئولوژیک و “رهایی زن” و ارتقا زن به مقام مسئول را تبلیغ کنند، حجاب اجباری را از ابتدایی به راهنمایی، تونیک و مانتوی معلمان و زنان را از زیر زانو به بالای زانو و روسری را از روی ابرو به مرز پیشانی و مو ارتقا دادند. اما این نه تنها همان جا متوقف نشد بلکه بعدها در اشرف بسیار بدتر هم شد. نه از لحاظ ظاهر بلکه از لحاظ محتوا. بدین معنی که ظاهر همان مرز پیشانی و بالای زانو ماند، اما تذکرات، اخطارها، فشارها، جلسات و نشست های سرکوب و محاکمه بنا شد….





































