خاطرات روزگار غریب اسارت در اشرف – قسمت دوم

راه اندازی مراسم های نمایشی که مجاهدین تحت عناوین مختلف راه اندازی میکند مثل سالگرد تأسیس سازمان یا سالگرد دستگیری مریم رجوی در فرانسه و غیره همیشه تنش های زیادی در درون مناسبات ایجاد میکند. آن موقع ما در قرارگاه هشت بودیم معمولا راه اندازی این مراسم به قرارگاه ما سپرده می شد. هر وقت که نزدیک یک مراسم می شدیم همه عزا می گرفتند چون بایستی شب و روز کار می کردند تا دکورها و الزامات مراسم را آماده می کردند. البته خیلی از قسمتهای کار به سایر قرارگاهها نیز سپرده می شد.
مسئولیت طراحی دکور مراسم به عهده حمیدرضا آرمانخواه بود که از اعضای قرارگاه ما بود. او با استفاده از کامپیوتر و دست یک شکل طـراحی می کرد و آنرا برای اجرا می برد و بعد بقول بچه ها خرکاریها شروع می شد. حمیدرضا آرمانخواه که رده آن ام قدیم بود خودش بشدت از وضعیت و مناسبات ناراضی بود. بطوری که سر هر موضوعی قر میزد و فحشهای رکیک به مسئولین سازمان می داد. او نقطه ضعفش همسرش بود و بچه ای که از کودکی از او جدا کرده بودند و به خارج فرستاده بودند و حالا برای خودش بزرگ شده بود. همه بچه هایی که با آرمانخواه بودند می دانند که او با همه کارهای سازمان زاویه دارد لذا سعی می کند ظاهرسازی کند و خود را مطابقت بدهد تا تحت فشار قرار نگیرد و همین طراحی دکور مراسم هم برای او یک کرسی شده بود که باعث می شد از فشاری که روی او هست کاسته شود.
آرمانخواه چند بار سعی کرده بود که با همسرش تماس بگیرد و در مورد رفتن و ماندن با او تعیین تکلیف کند ولی موفق نشده بود چون در مناسبات مجاهدین اصلا رابطه ای بین زنان و مردم نیست بخصوص زنان و شوهران. به همین خاطر او نمی توانست تصمیم بگیرد که جدا شود چون نمی دانست در شرایط بلبشوی عراق بر سر همسرش چه خواهد آمد.
خیلی از کسانی که در مناسبات مانده اند گیرشان همین است یعنی مسئله همسرشان مانع می شود. چون نمی دانند موضع آنها چیست؟ چون سالها همدیگر را ملاقات نکرده اند نمی دانند در چه وضعیتی نسبت به سازمان قرار دارند؟ به همین خاطر مسئولیت انسانی آنها حکم می کند که شرایط سخت وطاقت فرسا را تحمل کنند ولی همسرشان را رها نکرده و بروند.
بر گردیم به مراسم های سازمان، آنها از راه اندازی چنین مراسم هایی چند هدف دارند. به نظر من اولین هدف آن داخلی است. یعنی اینکه افراد برای یک ماه یا بیشتر یعنی از شروع آماده سازی تا پایان مراسم، بخش زیادی از افراد مشغول هستند. و یک هیجان کاذب سعی می کنند ایجاد کنند جملاتی از قبیل «بجنبید وقت نداریم»، «همه سازمان دنبال این موضوع است»، «عدم تعیین در کارها زیاد است» و غیره که همه حاکی از این است که میخواهند هیجان کاذب ایجاد کرده و زندگی بی رونق و یک دست افراد را دچار یک موج کنند.
هدف دیگر آنها بیرونی است که نوعی اعلام وجود است یعنی اینکه هر چند وقت یکبار مراسمی پخش بشه که به هم بگویند نفرات ما هنوز هستند و سرحال هستند و غیره البته بگذریم که نفرات را به زور می نشاندند تا فیلم برداری بشه و مسئولین التماس میکردند که حتی نیم ساعت بنشینند تا فیلم برداری تموم بشه.
م ـ ب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا