از دیپلماسی انقلابی تا دیپلماسی سرکاری – قسمت دوم

برخی از نمایندگان پارلمان اروپا اکنون از ترس واکنشهای ” مافیائی و تروریستی و فحاشی ولجن پراکنی مجاهدین خلق در ساختمانهای پارلمان اروپا … از بلند صحبت کردن در دفاتر کارشان اجتناب می کنند. تهدیداتی مانند خود کشی و خود سوزی های جمعی و ایجاد فضای تشنج و بحران و راه انداختن موج تلفنی و اینترنتی از مجموعه ابزار جنگ روانی مجاهدین می باشد که پارلمانتریستها از ان بیزارند و نمی خواهند خود را درگیر آن نمایند
در مطلب قبلی به دیپلماسی سرکاری مجاهدین و سیاست” از این ستون به اون ستون فرج است” را با استراتژی ”شکاف زی” از سالهای اوایل انقلاب تا چند ماه گذشته تشریح کردم. https://www.nejatngo.org/fa/posts/9716 در این نوشته اصلا نیازی به بررسی دوباره آن نمی بینم فقط می خواهم یک توضیح ناقابلی در رابطه با چگونگی دیدارهای پارلمانی با نمایندگان اروپائی و شکایات آنان جهت سوء استفاده مجاهدین از عکسهای یادگاری گرفته شده این نوع دیپلماسی ها را روشن کرده باشم. اول از همه باید به گزارش نویسی مجاهدین پس از هر دیدار پارلمانی اشاره کنم که بسیار گویا و روشن همیشه یک حرف را می زنند و آن را به شکلهای مختلف به خورد خواننده می دهند.
بطور مثال گزارش حضور مریم رجوی در پارلمان اروپا؛
” مریم رجوی به دعوت نمایندگان پارلمان اروپا ….. از رئیس جمهور منتخب استقبال کردند…..حمایت خودشان را اعلام نمودند و…….نایب رئیس دکتر…. خوش امد گفت و….اشرف منبع دائمی برای الهام بخشیدن به مردم ایران توصیف شد و….مریم رجوی در این اجلاس به مبتکران و… تبریک گفت و… اشرف کانون اصلی نبرد برای ازادی ایران است و پیروزی بزودی خواهد رسید و…… “ این فرم کلیشه شده گزارش نویسی قبل از دیدارها و ملاقاتها آماده می شود فقط بعد از دیدار چند تا اسم و موضوعات غیرمترقبه که تماما هم پیروزی نامیده می شود به آن اضافه می گردد. مثلا در تمامی این دیدارها خانم مریم رجوی باید توسط نمایندگان دعوت شود دوم اینکه کسانی هم که به استقبال ایشان می آیند باید صاحب تیتر و عنوان باشند مثل دکتر ویدال کوادراس نایب رئیس پارلمان اروپا که باید دندش نرم و چشمش کور به دیدار ایشان بیاید و دلارهای دریافتی را حلال کند و جلوی دوربین برای خانم رجوی تره خورد کند. خانم رجوی رئیس جمهور باسمه ای و منتخب لقای رجوی فکر می کند که در صحنه پارلمان اروپا تک است و دیگر نیروهای اپوزیسیون اجازه ورود به آنجا را ندارند. برای رفع این ابهام این خبر را بخوانید. “جمعه 26 ماه مارس رضا پهلوی در انستیتوی گوستاو در شهر بن آلمان که زیر نظر پروفسور جرسی بوزک رئیس پارلمان اروپا می باشد دعوت رسمی شده است.” اگر نایب رئیس پارلمان به دیدار مریم رجوی رفته، رئیس پارلمان اروپا رسما از رضاپهلوی حمایت کرده است. این خبر را نقل کردم تا دل مریم رجوی بسوزد و به دلالان رابطش با پارلمانتریستها بگوید که خیلی بیعرضه تشریف دارید که همیشه همین دکتر ویدال کوادراس را هم در عروسی و هم درعزای مجاهدین می آورید. برای نمایندگان احزاب چپ اروپائی در همان 30 ژوئن امسال مشخص شد که آنها نمی توانند در کنار جنگ طلبان آمریکائی مانند جان بولتن و دیگران قرار بگیرند. تعداد نمایندگان اروپائی که در 30 ژوئن امسال از مجاهدین حمایت کردند چند برابر بیشتراز تعداد نمایندگانی بود که در 10 آذر حضور پیدا کرده بودند. عدم حضور این تعداد در نمایش 10 آذر بسیار چشمگیر بود و نشان می دهد که مجاهدین برای پیدا کردن چهار تا آدم صاحب نام دچار چالش سیاسی شده اند. از تمامی اعضاء پارلمان اروپا که تعدادشان 736 نفر می باشد فقط گروه کوچکی هستند که با انگیزه مخالفت با رژیم و جمهوری اسلامی از مجاهدین حمایت می کنند و نه بخاطر رغبت به مجاهدین و تعدادی هم سبیلشان البته چرب می شود. تعدادی از آنان که به دلیل عدم آگاهی از شارلاتانیسم مجاهدین منتظرتحویل تخم دوزرده آنان بودند، حتی به خودشان اجازه نداده اند که از خانم مریم رجوی در مورد ایده آلهای واقعی او سئوال کرده و بغیر از پذیرش طینت جنگ طلبی او از چگونگی استقرار یک نظام دمکراتیکسوال کنند. مثلا رضا پهلوی در صحبتهای خود با مجلس عوام انگلیس که به دعوت ” گزل استوارت” صورت گرفته بود گفت که او خواهان یک نظام دمکراسی پارلمانی سکولار است. مجاهدین در طرح شورای ملی مقاومت خود، خواهان استقرار جمهوری اسلامی دمکراتیک هستند ولی هرگز به خودشان جرات نمی دهند که آن را با نمایندگان پارلمان اروپا مطرح کنند زیرا برای آنان حکومت اسلامی موجود را تداعی می کند و از عواقب آن می ترسند. […] مسعود خدابنده در مطلبی تحت عنوان نامه سرگشاده به لیدی اشتون به این موضوع اشاره کرده است که “دخالت های این لابی تروریستی بعنوان نمایندگان بقایای صدام در مسائل داخلی عراق تا همین امروز باعث گردیده تا رهبران عراق از هر گروه و جناح و حزبی در موقعیت های مختلف واکنش نشان داده زبان به اعتراض بگشایند. از جمله اعتراض کتبی سفیر عراق در بروکسل به پارلمان اروپا و همچنین مقاله مشهور وی در رابطه با تروریسم مجاهدین خلق، بقایای صدام حسین در عراق و حمایت برخی نمایندگان پارلمان اروپا از آنان که در الشرق الاوسط منتشر گردید را نمی توان به راحتی فراموش کرد.” ” برخی از نمایندگان پارلمان اروپا اکنون از ترس واکنشهای ” مافیائی و تروریستی و فحاشی ولجن پراکنی مجاهدین خلق در ساختمانهای پارلمان اروپا … از بلند صحبت کردن در دفاتر کارشان اجتناب می کنند. “ مطلب گفته شده برایم بسیار روشن و واضح می باشد زیرا در ماه گذشته که با چند تن از نمایندگان اروپائی در مورد شرایط ایران به گفتگو نشسته بودیم. آنها اذعان نمودند که از نام آنان در بسیاری موارد با گرفتن عکس و امضاء سوء استفاده شده است و حالا هم مایل نیستند که با مجاهدین همکاری کنند. البته آنان تنها کسانی نیستند که از تهدیدات مستقیم و غیر مستقیم مجاهدین وحشت دارند و ترجیح می دهند که به مسائل اصلی تری بپردازند و زیادی سرشان را با تشنج آفرینی های مجاهدین درگیر نکنند. تهدیداتی مانند خود کشی و خود سوزی های جمعی و ایجاد فضای تشنج و بحران و راه انداختن موج تلفنی و اینترنتی از مجموعه ابزار جنگ روانی مجاهدین می باشد که پارلمانتریستها از ان بیزارند و نمی خواهند خود را درگیر آن نمایند. برای اعضاء جدا شده که سالها مورد تهدید و شانتاژ می باشند این فشار چندین برابر بیشتر می باشد.البته بسیاری از افراد جدا شده سازمان که رسمی و غیر رسمی به دلایل گوناگون شهامت مقابله با اتهاماتی را که سازمان به آنان وارد می کند را ندارند یک مسئله کاملا روشن است و آن اینست که هیچ سیستمی نمی تواند با ایجاد رعب و وحشت و شانتاژ برای مدتی طولانی پایدار بماند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا