یکشنبه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۴
نامه فاطمه سهرابی به برادرش رحیم سهرابی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 23 مرداد 1402

نامه فاطمه سهرابی به برادرش رحیم سهرابی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

رحیم جان سلام برادر عزیزم سالهاست که از تو دور و بیخبرم. اما این دوری باعث نشده لحظه ای تو را فراموش کنم و یا ذره ای از محبتم به تو کم شود. من همیشه پیگیر وضعیت تو هستم. مدام در تلاشم تا به طریقی بتوانم با تو تماس بگیرم و جویای احوالت باشم. رحیم […]

پیام برادران لطفی به علیمراد لطفی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 23 مرداد 1402

پیام برادران لطفی به علیمراد لطفی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

برادر عزیز علیمراد جان سلام امیدوار هستیم که در صحت و سلامت کامل باشید. برادر عزیزم ما در این سالها چندین بار به بهانه های مختلف برایت نامه نوشتیم به این امید که به طریقی به دستت برسد و بدانی که به یادت هستیم. از سازمان ها و نهادهای حقوق بشری هم مرتب جویای سلامتی […]

نامه علی رضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 23 مرداد 1402

نامه علی رضا قلعه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

دایی جان سلام من علی رضا قلعه ای هستم خواهر زاده ات. نمی دانم مرا به یاد می آوری یا نه ! آن زمان که شما به سربازی رفتی من خیلی بچه بودم و سن و سالی نداشتم. مادرم عکسهایتان را نشانم داده اما می گوید الان خیلی شکسته شده ای. دایی جان واقعاً برایم […]

نامه موسی شیرگاهی به پسر عموی خود علی شیرگاهی در کمپ مجاهدین خلق 21 مرداد 1402

نامه موسی شیرگاهی به پسر عموی خود علی شیرگاهی در کمپ مجاهدین خلق

با سلام علی جان من سالهاست که پیگیر وضعیت تو هستم. من و دیگر اعضای خانواده سالهاست که در انتظار دیدارت هستیم. من چندین بار برای دیدار با تو به کمپ اشرف سابق در عراق آمدم ولی متاسفانه با کارشکنی های مجاهدین خلق امکان دیدار حاصل نشد. آنها با سنگ و فحش و ناسزا از […]

نامه حمید فرخی به برادرش بهزاد فرخی در کمپ مجاهدین خلق 17 مرداد 1402

نامه حمید فرخی به برادرش بهزاد فرخی در کمپ مجاهدین خلق

بهزاد جان با سلام حالت چطور است؟ مدتهاست از تو بی خبر هستم. کاش می شد به تو دسترسی داشتم تا لااقل گاه به گاه برایت نامه بنویسم. صدایت را بشنوم. کاش می شد مانند بقیه برادرها هر موقع دلتنگت می شوم تماسی بگیرم و از دلتنگی دربیایم. برادرجان تا جایی که از تو شناخت […]

نامه کرمعلی شعبانپور به برادرش حسن شعبانپور در آلبانی 17 مرداد 1402

نامه کرمعلی شعبانپور به برادرش حسن شعبانپور در آلبانی

حسن جان سلام حسن جان این نامه را از سر دلتنگی می نویسم. سالهاست که دلتنگ تو هستم. این که بنشینم و با تو حرف بزنم. فکرهای زیادی در سرم هست که دوست داشتم در موردش با تو حرف بزنم. من چندین سال است سعی می کنم مسئله نیامدن تو را هضم کنم. این که […]

نامه آمنه یوسفی گیلاکجانی به برادر اسیرش محمدتقی یوسفی گیلاکجانی 17 مرداد 1402

نامه آمنه یوسفی گیلاکجانی به برادر اسیرش محمدتقی یوسفی گیلاکجانی

سلام به برادر عزیزم. سلام به پاره تنم. عزیز دل خواهر خوبی؟ انشالله که در صحت و سلامتی کامل باشی. عزیز خواهر الان با توجه به اتفاقات اخیر و به کنترل گرفتن کمپ مانز توسط پلیس کشور آلبانی، بهترین فرصت برای یک انتخاب خوب و فرار از چنگال رجوی و پناه بردن به پلیس و […]

نامه حسین ثابت رستمی به برادرش محمد مهدی ثابت رستمی 16 مرداد 1402

نامه حسین ثابت رستمی به برادرش محمد مهدی ثابت رستمی

برادر خوبم سلام حال و احوالت چطور است؟ برادر جان هر موقع که به دیدن پدر و مادر پیرمان می روم سراغ تو را می گیرند و می پرسند محمد مهدی تماس گرفته یا نه؟! من دیگر هیچ جوابی برای گفتن ندارم. دلتنگی شان را که می بینم ، دلم می گیرد. واقعاً چه اتفاقی […]

نامه علیرضا خزایی به برادرش محمدرضا خزایی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 16 مرداد 1402

نامه علیرضا خزایی به برادرش محمدرضا خزایی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

محمد رضا جان سلام امروز وقتی با مادر جان حرف می زدم بی اختیار به یاد تو و خاطرات گذشته افتادم. مادر خیلی پیر شده و مدام بهانه ات را می گیرد. مدام چشم انتظار دیدار با توست، با پسرش، با جگرگوشه اش. برادر خوبم مگر چه مشکلی بوجود می آید اگر یک تماس بگیری […]

نامه سکینه فرحناک به خواهرش زهرا فرحناک در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 16 مرداد 1402

نامه سکینه فرحناک به خواهرش زهرا فرحناک در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

زهرا جان سلام خوبی نازنینم؟ چه خبر از خودت و دلبندت محمد؟ البته که میدونم متاسفانه ازش بی خبر هستی. زهرا جان لابد در جریان اخبار اخیر آلبانی به خصوص بازرسی دولت و پلیس کشور آلبانی از مقرتان مانز را هستی. من که فکر میکنم همان سرنوشتی که در عراق برای رجویها رقم خورد و […]

نامه سید محمد یعقوبی به خواهرش هاجر یعقوبی در آلبانی 15 مرداد 1402

نامه سید محمد یعقوبی به خواهرش هاجر یعقوبی در آلبانی

هاجر جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. من چندین بار در سایت نجات برای تو نامه نوشتم و از وضعیت خانواده و اینکه از تو پس از رهایی از تشکیلات رجوی حمایت می کنیم نوشتم ولی افسوس سران سازمان مجاهدین خلق اجازه یک تماس تلفنی به تو نمی دهند. هاجر جان تو خواهر من هستی […]

نامه محمد جمالی به عموی اسیرش جهانگیر جمالی 14 مرداد 1402

نامه محمد جمالی به عموی اسیرش جهانگیر جمالی

خدمت شما عموی مهربانم عرض سلام و ادب دارم و سلامتی و رهایی شما از بند و زندان رجوی را صمیمانه از خدای بزرگ خواهانم . عمو جان بنده و تمام اعضای خانواده بزرگ جمالی خیلی خیلی دلتنگت هستیم. نمیدانم روستای شیله وشت را یادت هست همانجا که زاده شدی و از آنجا برای خدمت […]

blank
blank
blank