خاطرات اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت دهم
سلسله خاطرات زیر که توسط کانون آوا تدوین و منتشر میگردد با همکاری یکی از اعضای جدا شده از فرقه رجوی می باشد که بعد از اعلام جدایی از سازمان مجاهدین در سال 2003 به کمپ امریکائی ها در مجاورت قرارگاه اشرف (واقع در شمال بغداد) منتقل شد و به مدت 5 سال در زیر چادر بسر برده است.
جداشدگان مورد توجه نماینگان پارلمان اروپا
روز سه شنبه نهم سپتامبر 2008 جلسه ای در پارلمان اروپا توسط هیئت روابط ایران و پارلمان اروپا برگزار گردید. هدف و توجه این جلسه معطوف به”بحث پیرامون سازمان مجاهدین خلق – شورای ملی مقاومت و فعالیت های آن” بود که ازجمله دعوت شدگان خانم آن سینگلتون عضو سابق سازمان مجاهدین خلق بودند.
جمع مستان فرقه کوب و پریشانی بد مستان فرقه ساز
مسعود و مریم که روزگاری که بر قرارگاههای بسته حکمرانی میکردند و در حال پایه ریزی خشن ترین فرقه جهان بودند اصلا فکر نمیکردند که ممکن است روزی قرارگاهایشان را یکی یکی از دست بدهند، آنها هر روز با اتکا به صدام و اموال ملت عراق قرارگاهی جدید در عراق و اروپا برپا میکردند،اما از آنجا که هیچ ظلمی پایدار نمیماند این لانه های عنکبوتی ترس و دهشت فرقه ای یکی یکی فروریخت.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت اول
قرار شد همکاری با سازمان را با کارهای مالی – اجتماعی شروع کنم. درس، دوستان و همه چیز را فراموش کرده بودم و ناخواسته به مسیری وارد شدم که انگار فقط راه پیش داشت و هیچ گونه تغییر مسیری امکان پذیر نبود. بعد از مدتی یکی از برادرهایم برای دیدن خانواده – از منطقه به آلمان آمد و من پس از اصرارهای زیاد او را راضی کردم که مرا با خودش ببرد تا خواهر و برادر دیگرم را ببینم،او مخالف بود اما بالاخره راضی شد و مرا به منطقه برد.
دفاع جعفرزاده از مجاهدین و نظرات سبحانی
علیرضا جعفرزاده از مسئولین ارشد سازمان مجاهدین خلق در برنامه تلویزیونی رادیو آمریکا در روز 5 شنبه برابر با 05.08.2008 به دفاع از مناسبات فرقه گرایانه در این سازمان پرداخت و از کنترل دولت منتخب عراق بر قرارگاه اشرف اظهار نگرانی کرد و از مناسبات این سازمان با رژیم صدام حسین در فاصله جنگ ایران و عراق دفاع کرد.
مصاحبه با هادی شبانی – قسمت هفتم
علی رغم ادعاهای مجاهدین بیشتر امورات اداری سازمان در این کشورها با رشوه دادن به مامورین و عوامل اطلاعاتی و امنیتی آنان انجام می گرفت آنان با دادن پولهای کلان به قاچاقچی ها حتی بعضا پاسپورت و مدارک شناسایی و…. جعل می کردند.آنان در غالب فرودگاهها مامورین امنیتی را خریده و مشکلات خود را حل میکردند غالب پیک های آنان از قاچاقچی های ترک و کرد و بلوچ پاکستان بودند…
بی مسئولیتی رهبران مجاهدین و زخم های التیام ناپذیر مادران
تاملی در محتوای نامه ی خانم قمر مرادی مادر زجر کشیده و چشم انتظار خانم معصومه اولادی که سالهاست از سرنوشت دخترش کوچکترین اطلاعی ندارد حاکی از نهایت بی مسئولیتی اخلاقی رهبران مجاهدین در برابر خواسته ی مادری ست که جز به عواطف و احساس مادرانه خود نمی اندیشد.
تنها رنجی که داریم دوری شماست
فرزندم این چه دسته ای است که آدم نمی تواندفرزند خودرا سالهای سال نتواند ببیند. پدرومادراین همه زحمت برای بزرگ کردن فرزند خود بکشند ولی نتواند فرزند خودرا ببیند. آخرپدرومادرچه گناهی کرده اند. تمام دوستان وهم خدمتی توآمده اندومشغول زندگی هستند. نمیدانم آمدن توچه مشکلی دارد. من بدلیل لرزش دست ومشکل مغزی نمیتوانم آنچه دلم میخواهدبنویسم. نمیدانم تورا خواهم دید یا نه؟
خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت چهاردهم
فرزندم سعید همه وجودم را تسخیر کرده بود، از خودم شرم می کردم و در آن لحظات رهبران سازمان چون لاشخورها و کرکس هایی بودند که خانواده ام را به راحتی متلاشی کردند و به فرزندم سعید ستم فراوان نمودند زیرا در بغداد با فشار همه جانبه، فرزند شیرخواره ام را از دست من گرفتند و سالها او را از محبت مادرانه محروم کردند و این موضوع مرا خیلی آزار میداد.
بخشهایی از خاطرات نسرین ابراهیمی- قسمت دوم
شبها 2 تا 3 ساعت باید پست می دادیم (پستی معروف به پست اضلاع) به همین دلیل خوابی که داشتم خیلی کم بود. اغلب 3 یا 4 ساعت و یا بعضی اوقات کمتر ازاین می خوابیدم و صبح خیلی به سختی بیدار میشدم و نمی توانستم به صبحانه برسم و همیشه باید گرسنه سر کارمی رفتم و هر زمانی که مطرح می کردم که گرسنه هستم دعوا می شدم که چرا زمانبندی را رعایت نمی کنم…
اسماعیل وفا یغمائی و فرقه مجاهدین
اسماعیل به خلق(مردم) به همان اندازه عشق میورزید که در شعر و سروده هایش بیان میکرد. در مقابل قید وبند تشکیلاتی مقاومت میکرد و تن به اجبارات نمیداد. روحیه انسان دوستی و عشق به محرومان و مظلومان از وجودش خارج نمیشد. سال ها شاهد بودم که مسئولان فرقه مجاهدین انواع و اقسام فشار ها و شکنجه های روحی و جسمی را به او وارد کردند تا اسماعیل را عوض کنند اما موفق نشدند.
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۴
من و همه نیروهای مستقر در قرارگاه اشرف مجبور بودیم علیرغم میل باطنی خود در نشست های متعدد و از جمله نشست عملیات جاری که اغلب بچه ها به این نشست دافعه داشتند شرکت کنیم.