اگر ۳۰ خرداد اتفاق نمی افتاد
فاجعه دردناک ۳۰ خرداد بیشتر برآمده از یک عصبانیت لحظه ای که ریشه در رقابتی ناسالم و سرشار از عقده های روانی بود سازماندهی گشت و اکنون تردیدی نیست که این انگیزه ها آلوده به حقارت های پاسخ ناگرفته از گذشته یعنی زمان شاه بود بنا گردید تا آوار آن نسل ما را در نوردد و دود این آتش قدرت تنها چشمان نسل ما و نسل متمادی بعد از آن را کور کند.
منصورشعبانی در جمع خانواده های چشم انتظار گیلک – جلسه دوم – قسمت اول
مادری که به اتفاق همسرش عکسی هم ازعزیزش دربغل داشت با حس مادرانه وبا لهجه شیرین گیلکی گفت” آقا پسرخوش اومدی به دیارت. خوشا به حال مامانت که میدونم چقدرچشم انتظاریتونو کشید. من مادرمنصور راهدارسده ای هستم. هم خودم مریض احوال هستم وهم همسرم با این حال یکباربا مشقات زیاد خودمو به اشرف رسوندم. چه بگم بهت پسرجون. نه تنها ملاقات نگرفتیم بلکه به من پیرزن فحش میدادند وسنگ پرتاب میکردند
رجوی های شقاوت پیشه بخاطر شهید شدن غواصان ایرانی رقص و پایکوبی کردند
آنها که خود از عوامل شهید شدن بسیاری از فرزندان ایران و منجمله شهدای عملیات کربلای 4 میباشند، در ادامه خوش خدمتی برای اسرائیل و دشمنی با ملت ایران و ارزش های آنان، با بی شرمی تمام مراسم به یاد ماندنی تشیع 270 شهید را «کارناوال استخوان» نامیدند تا در خیال شیطانی خود، در قبال این اقدام از اربابان صهیونیست خود، تکه استخوانی بابت به درد آوردن دل مردم ایران بگیرند و به این ترتیب بار دیگر اثبات کنند که حتی در بین دشمنان ایران نیز خبیت ترین آنها می باشند.
سیرک دروغین ویلپنت
آوردن افراد با ملیت های گوناگون و آنهم با پول و وعده دروغین یکی از شگردهای فرقه رجوی برای تجمع گسترده در مراسم و سخنرانی های خودشان برای بزرگ نشان دادن خیل جمعیتی و فریب دادن افکار عمومی جهان جهت پرهوادار نشان دادن خودشان است که سالهای سال از آن بهره برداری می کنند.
این دو امر قابل مقایسه نیست!
ما بارها به امثال آقای یعقوبی توضیح داده ایم که بنیاد گرایی ایجاد شده توسط همان استعمارگرانی است که شما بدان اشارتی داشتید. این بنیاد گرایی ازنوع تکفیری بوده وهمساز نوعی نیست که مثلا ایران میتواند تولید کند وقصاص قبل ازجنایت هم که امر نکوهیده ایست و بهتر است که شما حالت نقدی قضیه را درنظر داشته و یقه ی ایرانی که ممکن است درآینده ی نامعلوم – با فراهم شدن تمام ساز وکارهای ممکن که میسر شدنشان محل ابهام وشک وتردید فراوان است- رها کنید.
نمایش و شوی توخالی سالانه مریم قجر، لابی گری تجارت ننگین فرقه رجوی
مسعود رجوی بارها در نشستهای خود، به مسئولین رده بالای سازمان گفته است که هر حمایتی، اعم از سیاسی، تبلیغاتی و مطبوعاتی را باید با صرف هر هزینه ای خریداری نمود. وی حتی بر روی خرید حمایت اعراب منطقه تأکید نموده است. طبعاً از سالهای پیشین، استخدام و کرایه شخصیتهای گوناگون غربی و عربی در دستور کار سازمان بوده است، اما در یک و نیم سال گذشته این تجارت ننگین به صورت استراتژی رهبری فرقه درآمده و ابعاد عجیب وغریبی به خود گرفته است.
نامه خانواده ایرج نصیری از استان ایلام
خدمت پسر دلبند و عزیزتر از جانم ایرج جان سلام، سلامی مالامال از محبت مادرانه، سلامی به گرمی آفتاب سوزان عراق، پسرم من مادرت والیه هستم، سلامی به گرمی در آغوش گرفتن فرزند، به گرمی و لطافت لحظه ای که مادری فرزندش را به سینه می چسباند و تمام غمهای دنیا را فراموش می کند و سلامی به پاکی قطرات اشک مادر در فراق فرزند
دستپاچگی و وحشت سران سازمان مجاهدین از حضور خانواده ها
مشاهده نمودیم که چگونه خانواده های زندانیان سازمان مجاهدین در شرایط بسیار بد عراق، به آن کشور مسافرت نمودند تا بتوانند برای چند لحظه حتی شده سایه فرزندانشان را ببینند که متاسفانه سران جنایتکار فرقه رجوی نه تنها به آنها چنین اجازه ای ندادند که هیچ بلکه با آنها بواسطه شستشوی مغزی که به فرزندان خانواده ها دادند، با سنگ و چوب استقبال نمودند
به اهورای ارژنگ داودی قسم که سیر تاریخ اینگونه نبوده!
این تعریفی که شما ازانقلابی میکنید، بیش ازهمه با سرشت سازمان مجاهدین رجوی درتضاد است وآیا با این اعلام میخواهید ازآنها دوری کنید؟! اینکه انقلاب همیشه باید خشونت آمیز باشد، دروهله ی اول نظر تشکیلاتی است که این نوشته ی شما را درج کرده وبا این وضع، اعتراض شما بر کیست؟!
ضرب المثل انگلیسی میگوید سرخ پوست خوب سرخ پوست مرده است
مجاهدین خلق ایران مقصدشان ناکجا آباد است که به جای پیروی از آداب و اصول و فرهنگ ایرانی که ارج نهادن به مقام پدر و مادر است در مقالات خود پدران و مادران عزیز و رنج کشیده را خائن جاسوس و مزدور می خوانند و میگویند پدران مادران ما یا در قبرستانند و یا در زندان
چرا مجاهدین خلق، در تشکیلات خود شریعتی زدایی کردند؟
شریعتی به روشنگری و آگاهی بخشی و حرکت های مصلحانه اعتقاد داشت، اما مجاهدین خلق با تاکید بر نیروی پیشتاز و جلو تر از مردم بر حرکت های مسلحانه اعتقاد داشت. این تضاد و زاویه در شرایط سخت مبارزه با رژیم شاه جای بروز و ظهور جدی پیدا نمی کرد، اما با پیروزی انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ این زاویه و شکاف بین مجاهدین خلق و افکار دکتر علی شریعتی عمیق تر شد