چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم 03 دی 1404
درگیری با حشمت و رشید؛ آغاز اسارت من

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم

رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش درباره تعدادی از عملیات های ایذایی و تروریستی سازمان در خاک عراق و در خاک ایران مواردی را بیان کرد از جمله انفجار اتوبوس پیشمرگه ها در منطقه کفری عراق، عملیات بزرگ در خاک ایران و همچنین سه دانش آموزی که برای انجام عملیات به داخل ایران فرستاده شدند. […]

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهارم 29 آذر 1404
داستان مأموریت‌های از دست رفته و انسان‌های فریب‌خورده

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهارم

رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش از تصمیمی که با دوستانش می گیرد، می گوید: تصمیم گرفتیم نقش بازی کنیم. نقشه‌مان این بود که هر کس در اولین مأموریتی که اعزام می‌شود، دیگر برنگردد و از آن‌جا فرار کند؛ به کردستان یا هر جای دیگر. با گذر زمان همین‌طور شد. دوستان یکی‌یکی رفتند و دیگر […]

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت سوم 24 آذر 1404
می‌خواستیم برویم، اما راه خروج بسته بود

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت سوم

در دوران بازداشت، ما نه نفر با هم گفت‌وگوی مفصلی داشتیم. به این نتیجه رسیدیم که با درخواست یا اعتراض، نمی‌توان از دست فرقه رها شد و از آن جهنم بیرون رفت. گفتیم: “گذشت زمان به ما ایرانیان آموخته دستی را که نمی‌توانی قطع کنی، باید ببوسی تا زمان مناسب برسد.” تصمیم گرفتیم نقش بازی […]

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت دوم 19 آذر 1404
در دل تاریکی، در مقابل ارتش آزادی بخش ایستاده بودیم!

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت دوم

رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش چنین می گوید: نامه را تحویل دادیم. چند روز سکوت بود و کسی حرفی نزد. با پیگیری‌های مکرر، بالاخره اعلام شد نشستی برگزار می‌شود تا دربارهٔ ما تصمیم بگیرند. نشست در سالن غذاخوری بود؛ صد نفر یا بیشتر را جمع کردند. حسین فضلی جلسه را اداره می‌کرد… وقتی حسین […]

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق- قسمت اول 18 آذر 1404
قرارداد باطل، درخواست خروج از تشکیلات

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق- قسمت اول

از همان روزی که پا به تشکیلات گذاشتم، در دل حس عجیبی داشتم؛ چیزی میان تردید و وحشت. فضا سرد بود، رفتارها تصنعی و لبخندها بی‌روح. وعده‌هایی که شنیده بودم، هیچ‌کدام رنگ واقعیت نداشت. در اولین جلسه گفت‌وگو در بغداد، حسین فضلی و فائزه حصاری معروف به خواهر حشمت، حرف‌هایی از این دست زدند: “ما […]

blank
blank
blank