مجاهدین وخلاقیت دورویی!
سازمان دارای سیستم اخلاقی دوگانه بوده و همواره از اعضا خواسته درداخل تشکیلات ذره ای دروغ نگویند و در نشست های مغز شویی به همه چیز اعتراف کنند ودر همان حال همان افراد تشویق می شوند افراد عادی مستعد جذب را گول زده واز آنها سو استفاده نمایند. کلمه لیبرالیسم در تشکیلات عین دیدن شیطان بود ولی همین سازمان ودر راسش مریم عضدانلو در یکی از جلوه های بارز این اخلاقیات دوگانه با تمسک و تظاهر به ویژ گی های لیبرالیسم از جمله دمکراسی غربی و آزادی های اجتماعی و فردی، آزادی زنان، انتخابات آزاد و حتی فراتر از آن پذیرش حق تن فروشی برای زنان به یک فریب بین المللی دست می یازد.
گفتگو با آقای سیروس غضنفری درباره سازمان مجاهدین- قسمت هفتم
نیروهای موجود در سازمان نیز این را باور داشتند که جامعه ایران دیگر نیروی خشونت بار را نمی خواهد و اگر هم حمایتی از سوی ارگانهای بین المللی برای اپوزوسیون باشد نیرویی هایی مدنظر خواهد بود که آنان در هیچ اقدام خشونت آمیز حضور نداشته باشند. بدین ترتیب مسعود برای سرپوش گذاشتن به تحلیلهای غلط خود دست به یک اقدام ایدئولوژیکی زد که نیروها ذهنشان کمتر در وادی تحلیل های سیاسی باشند. و با سازوکار مباحث نشست طعمه سعی نمود آنها را در درون با ایجاد فضای پلیسی درگیر مشکلات خرده ریز کند.
نامه سرگشاده به وزیر خارجه ایالات متحده در رابطه با مجاهدین
رهبران این فرقه به ما فشار آورده بودند و القا کرده بودند که اگر از کمپ اشرف برویم نابود می شویم و من هم احساس می کردم اگر کسی از این فرقه بالای سرم نباشد در این دنیای بزرگ من از بین خواهم رفت چون به ما اینگونه القا شده بود و تشکیلات را قبول کرده بودیم اما بعد از مصاحبه آخر متوجه شدم دنیای خارج از اشرف هم وجود دارد و انسانها خودشان سرنوشت خودشان را ورق می زنند و تنها کسان فاسدی که من دیدم رهبران فرقه سازمان مجاهدین است
چرا مجاهد خلق خود را نیش میزند؟
تجربه نشان داده است که گرایش و پایبندی به استفاده از سلاح، تنفر از دگراندیشان، در به کار گیری خشونت، در روابط درونی و بیرونی مجاهدین سمبلیزه شده و نقض حقوق انسانی را تشدید نموده است. این نقض میتواند از ایجاد تنفر و اعمال خشونت به مخالفین سیاسی،عقیدتی و یا نیش زدن به خویش شروع گردد. گویا که اتکاء به اسلحه و زندگی در انزوا، گوش آنها را برای برقراری گفتمان سالم و شنیدن هر نوع راه حل منطقی کر و چشمشانشان را برای دیدن و پیدا نمودن راه حل های دیپلماتیک کور کرده است.
به فکر اذهان تخریب شده اسیران فرقه رجوی باشید
ملل متحد به یکباره اعلام می کند که با مصاحبه گرفتن تک تک اعضاء فرقه در رابطه با ماندن و بازگشتن احتمالی به کشورشان سئوال کند و البته به قول آنها در خارج از اردوگاه،ولی موردی که در این جا نادیده گرفته می شود این است که اسیران دربند داخل قلعه مخوف اشرف آنچنان از سر کرده فرقه بیم و هراس دارند که بدون اجازه او نمی نوشند ونمی خورند و حتی نمی خوابند، پس چگونه می خواهد در عرض یکساعت و یا بیشتر تصمیم گیری نماید آنهم بعد از 30 سال و یا بیشتر که تحت هر گونه فشار روانی که در دنیا موجود نیست ولی در اشرف پیدا می شود.
مصادیق حلقه های کنترل ذهن یا شستشوی مغزی مجاهدین خلق
سازمان با انجام نشست های عملیات جاری بطور روزانه که درآن نفر می بایست موضوعات رسوخ یافته در فکرش را در دفتری کوچک یادداشت و شب با جمعبندی آنان، تبعات به اصطلاحات ضایعاتی اش را در تشکیلات تحلیل و با شرمندگی در جمع خوانده و علیه خودش بقول مجاهدین تیغ میکشید وخودش را اساسی ذلیل میکرد تا رشد یابد!!!. یا افکار ذهن اش در خصوص فشارهای جنسی و یا همسر و فرزندش اش را عینا مثل مورد قبلی عمل می نمود بطوریکه مردان تشکیلات، همسرانشان را در فاکت های نشست با عنوان عفریته مخاطب قرار می دادند
رویای دیرینه خانم اخیانی فعلیت یافت
درمقطع انقلاب! ایدئولوژیکی درونی فرقه که فهیمه اروانی در سرسپردگی و شیرجه در حوض رقص رهایی گوی سبقت را از دیگرخواهران ازجمله زهره خانم ربود و در مسند مسول اولی نشست تا خصوصا دوره ای که صدیقه حسینی زن بیسواد و ناکار آمد و درعوض مهاجم وفحاش ومطیع اوامررهبرعقیدتی! برای پست مسول اولی ازجانب رجوی انتصاب شد که زهره خانم افزون تر و افسارگسیخته تر از قبل در دستگاه فرقه رجوی درسرکوب نیروهای تحت مسولیت خود خواست که به رجوی اثبات کند که لایق تر از صدیقه بوده و درحق اوکوتاهی شده است
آقای کریم قصیم نمونه ی عینی تفکر فرقه ای – قسمت اول
حضور آقای کریم قصیم به عنوان نماینده مجاهدین خلق و به اصطلاح شورای ملی مقاومت در برنامه های تلویزیونی و تامل در نوع رفتار و برخورد غیر متعارف و پرخاشگرانه ی ایشان در این گفتگوها در حقیقت پی بردن به عمق فاجعه ای است که در مناسبات مجاهدین و لایه های زیرین این گروه خشن و بنیادگرا در جریان است. اینکه آقای کریم قصیم محصول و پرورش یافته ی تشکیلاتی ست که با دنیای مدرن و هنجارهای فکری و رفتاری آن سر ستیز دارد
مصاحبه آقای غلامرضا نوربخش ازاعضای جدا شده فرقه رجوی
غلامرضا نوربخش هستم که درسال79 توسط یکی ازپیکهای فرقه اغفال شدم وبه بهانه گرفتن پناهندگی انگلیس مرا ابتدا به عراق برد ودرهتلی واقع دربغداد با تعدادی ازاعضای این فرقه مواجه شدم.که برایم نوارهای ویدیویی ازارتش به اصطلاح آزدی برایم گذاشتند سپس عکس برادرم راکه درعملیات مرصاد کشته شده بود را نشانم دادند وبا فریب واغفال وسوء استفاده ازاحساس وعواطف برادری، ازمن خواستند که مثلا انتقام خون برادرم رابگیرم
فرقه ی مجاهدین، تکنیک های روند تحمیل روانی و تهدید آزادی
آنچه قابل تأمل است این که چرا علیرغم جدایی مستمر و مداوم عناصر و کادرهای تشکیلاتی مجاهدین طی سال های اخیر که این روزها شدت و شتاب بیشتری گرفته است و در واقع واکنش و عکس العمل روانی و ذهنی نسبت به مناسبات، روابط و شرایط غیر انسانی و ضد دموکراتیک مجاهدین است، رهبران دارو دسته ی رجوی هم چنان سعی دارند با استفاده از تکنیک های تحمیل روانی به شست و شوی مغزی و تهدید آزادی افراد در اسارتگاه اشرف بپردازند؟..
روند پیچیده ی بهره گیری از عنصر تشکیلاتی در فرقه رجوی
بکارگیری شیوه ی ماکیاولی برای کسب قدرت، مرام و باورمندی رهبران مجاهدین است. این امر مشهود برای اندیشمندان و پژوهشگران به روشنی به اثبات رسیده است که انسان و” حقوق ذاتی و طبیعی اش” در اندامواره ی فکری و ایدئولوِژیک مجاهدین ارزش و اصالت خود را از دست می دهد و “واقعیت ذاتی و ماهوی فرد تشکیلاتی” در قبال شیئیت و سودمندی صرف در راستای اهداف و امیال رهبر عقیدتی مجاهدین از یاد رفته است. فرد تشکیلاتی مبدل به عنصر بی مقدار و بی اراده شده و در واقع او را به بردگی نوین سوق میدهند.
مصاحبه با آنتوان گسلر روزنامه نگار سوئیسی و محقق در زمینه فرقه مجاهدین
کار سازمان مجاهدین بیشتر شبیه گروههای تروریستی است تا سازمانهای آزادیبخش. بنابراین، کنجکاو شدم که بیشتر در این زمینه تحقیق کنم و بهسراغ افرادی بروم که بر این موضوع اشراف دارند تا بتوانم اطلاعات بیشتر تهیه کنم. چیزهایی که کشف کردم، واقعا حیرتانگیز بود؛ نه به این معنا که چیزی را کشف کرده باشم که دیگران ندیده بودند، بلکه تنها کسانی آن را میبینند که میل به دیدن آن داشته باشند.