پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
در سی و یکمین سالگرد فراق مادر – قسمت اول 13 خرداد 1404

در سی و یکمین سالگرد فراق مادر – قسمت اول

بعد از مدتها فارغ از کار و مسئولیت روزانه، در یک صبحگاه خرداد ماهی و زمانی که هنوز خورشید داغ خوزستان بر سرزمین پدری رخ نمایان نکرده بود، به اتفاق همسر و دخترم نیایش برای دیداری دیگر با مادر به قبرستان بهشت رضوان ماهشهر رفتیم. از هفته های قبل دلم عجیب هوای مادرم را کرده […]

پیام علی اکرامی به افراد گرفتار در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 28 بهمن 1403

پیام علی اکرامی به افراد گرفتار در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

علی اکرامی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و عضو کنونی انجمن نجات خوزستان در چهل و ششمین سالگرد انقلاب مردم ایران در پیامی از افراد گرفتار تشکیلات رجوی در اشرف 3 ( کمپ مانز ) در آلبانی می خواهد تا خود را از بند اسارت تشکیلات فرقه رجوی نجات بدهند. علی اکرامی که خود از […]

در آستانه هفت سالگی دخترم – قسمت پایانی 29 دی 1403

در آستانه هفت سالگی دخترم – قسمت پایانی

قبل از ورود به خاک عراق و پادگان اشرف هیچگاه نمی دانستم که در مناسباتی قرار می گیرم که مبارزه برای آزادی و خوشبختی مردمم در تضاد بنیادی با خانواده وعشق وعواطف نسبت به آنهاست! ادامه زندگی در پادگان بسته اشرف من را به درک این واقعیت رساند که آزادی و رفاه و خوشبختی مردم […]

در آستانه هفت سالگی دخترم 19 دی 1403

در آستانه هفت سالگی دخترم

از داخل اتاق و در حالی که سعی می کرد سرش را از لابلای نرده های پنجره اتاق بیرون بیآورد، همانند روزهای قبل دوستانش را برای بازی در حیاط خانه صدا می زد. در اعماق دوران کودکی و با تمام احساس وعواطفش دلش برای دوستان و بازی های کودکانه تنگ شده بود. بیش از چند […]

یلدای آخر – قسمت دوم 02 دی 1403

یلدای آخر – قسمت دوم

عادت همه ساله مادرم بود که اولین قاشق انارهای دون شده را خودش در دهان ما بگذارد، در قسمت قبل گفتم که به اطراف خودم نگاه کردم، اتاقی سرد و تاریک که سرنوشت و تصمیمی عجولانه برمن تحمیل کرده بود. باز رشته افکارم به خانه و جمع خانواده و سفره شب یلدایی که لابد اکنون […]

یلدای آخر – قسمت اول 01 دی 1403

یلدای آخر – قسمت اول

مادر به سنت هر ساله از چند روز قبل بدنبال تدارک سفره شب یلدا بود. هر ساله از چند روز قبل تحرک و تکاپوی مادر برای خرید وسایل شب یلدا شروع میشد، و هر بار یکی از ما او را در هنگام خرید همراهی می کردیم. عادتش بود که هر میوه را از یک میوه […]

هسته‌های مجاهدین در داخل زندان دستور مرگ داشتند 28 شهریور 1403

هسته‌های مجاهدین در داخل زندان دستور مرگ داشتند

علی اکرامی، عضو سابق و جداشده گروه تروریستی در جلسه هجدهم دادگاه محاکمه سران مجاهدین خلق در جایگاه شهود قرار گرفت. قاضی خطاب به اکرامی گفت: حاضرید به عنوان شاهد شهادت دهید حاضرید سوگند بخورید؟ اکرامی گفت: بله قاضی گفت: مطلع هستید که اگر مشخص شود اظهارات از طرف شما کذب بوده برابر قانون مجازات […]

سازمان مجاهدین خلق از رویاهای شیرین کودکانه تا واقعیت های تلخ واقع بینانه – قسمت اول 19 شهریور 1403

سازمان مجاهدین خلق از رویاهای شیرین کودکانه تا واقعیت های تلخ واقع بینانه – قسمت اول

15 شهریور 1403 وارد شصتمین سال بنیان گذاری مجاهدین خلق شدیم. سازمانی که رهبری آن در حال حاضر با مسعود و مریم رجوی است و از سال 82 زنده بودن مسعود رجوی در پرده ابهام قرار دارد، و در نبود او مریم رهبری این سازمان را برعهده دارد. از 15 شهریور 1396 مسئول اولی آن […]

اولین تماس تلفنی که عواطف و احساسات من را به خانواده ام گره زد – قسمت پایانی 24 مرداد 1403

اولین تماس تلفنی که عواطف و احساسات من را به خانواده ام گره زد – قسمت پایانی

گوشی تلفن را گرفتم. الو، الو، صدای مضطرب و هیجان زده ای در گوشم پیچید. علی؟ علی تویی؟! تویی کاکای عزیزم؟ کجا بودی در تمام این سالها؟ بغضش ترکید، صدایش برای لحظاتی قطع شد، و بعد گریه امانش نداد. بغض سالهای گذشته همزمان در من شکست، اشک پهنای صورتم را فرا گرفت. فاطمه مترجم افغانی […]

اولین تماس تلفنی که عواطف و احساسات من را به خانواده ام گره زد – قسمت اول 22 مرداد 1403

اولین تماس تلفنی که عواطف و احساسات من را به خانواده ام گره زد – قسمت اول

حدود 6 ماه بود که از مجاهدین خلق جداشده بودم و در کمپ موسوم به تیف آمریکایی ها زندگی می کردم ولی همچنان ارتباطم با خانواده ام وصل نشده بود و از آنها بی خبر بودم. تا اینکه یک روز خبر برقراری تماس تلفنی و آوردن تلفن به کمپ که بزرگ ترین تحول آن روزها […]

چگونه پذیرش آتش بس یک هفته توسط صدام به تاخیر افتاد؟ – قسمت پایان 21 مرداد 1403

چگونه پذیرش آتش بس یک هفته توسط صدام به تاخیر افتاد؟ – قسمت پایان

در قسمت قبل از مراحل آماده سازی سنگ قبر و عکس کشته شده های عملیات فروغ جاویدان نکاتی را بیان کردم. بعد از پروسه آماده سازی عکس ها و سنگ های مزار کشته شدگان آنها را به کربلا منتقل کردیم و طی یک زمانبندی سه روزه بر سر قبرها نصب کردیم و این مرحله از […]

چگونه پذیرش آتش بس یک هفته توسط صدام به تاخیر افتاد؟ – قسمت پنجم 17 مرداد 1403

چگونه پذیرش آتش بس یک هفته توسط صدام به تاخیر افتاد؟ – قسمت پنجم

در قسمت قبل از ماموریتم برای خاکسپاری اجساد کشته شده در عملیات فروغ جاویدان نکاتی را بیان کردم. به اتفاق مهدی ابریشم چی و عباس داوری و ابوعلی مسئول قبرستان به محل قطعه جدید که قرار بود کشته شدگان عملیات فروغ را در آنجا دفن کنیم رفتیم. بعد از بحث های اولیه بر سر نحوه […]

blank
blank
blank