بیچاره مجاهدین باز هم کور و بور شدند
اگر روز گذشته سری به سایت های مجاهدین می زدید ذوق زدگی و پیش دستی مریم قجربرای تبریک به ایاد علاوی، حتی زودتر از اعلام نتایج اولیه انتخابات بروز پیدا کرد و با تبریکات فراوان به ایاد علاوی و صالح المطلک! همراه بود. احتمالا یا آلزایمر مریم رجوی با نزدیک شدن به دهه ششم زندگی اش دوباره عود کرده که نمی داند صالح المطلک بعثی رد صلاحیت شده یا با تبریک به او بنا داشته از سوزش خود و مطلک کم کند.
حمایت مجاهدین از ریگی، دلالت های معنایی
آیا تلقی و تعبیر زدوبند و محکوم کردن دستگیری ریگی توسط مجاهدین به این معنی نیست که اگر فردا بن لادن و القاعده هم در چنگال قانون و عدالت گرفتار شدند، باز مجاهدین با همین توجیهاتی که برای حمایت از ریگی و به عنوان رهبر جنبش مردمی سرهم بندی کردند، به حمایت از بن لادن و به قصد نزدیک کردن بقایای او و به خدمت گرفت شان همین توجیهات و برچسب ها را نثار امریکا یا دستگیرکنندگان بن لادن نخواهند کرد؟
گزارشگران تقلبی در داخل اشرف!
سایت رسمی سازمان مجاهدین خبری تحت این عنوان”گزارشگران تقلبی در ورودی اشرف” در صفحه اصلی خود و به نقل از روزنامه الزمان عراق درج کرده است. این خبر با عکس یک مرد سالخورده که نشان می دهد در حال اعتراض به مسئولین قرارگاه اشرف و یک نیروی پلیس عراق او را به عقب می راند، ضمیمه شده است. سازمان مجاهدین خلق با درج این عکس می خواهد ادعای یک کمیته ساختگی و جعلی به نام کمیته بین المللی وکلا در دفاع از اشرف را که گفته است جمهوری اسلامی و تعدادی از خانواده های ساکنین اشرف در حال اجرای یک پروژه مشترک برای سرکوب قرارگاه اشرف هستند، ثابت کند.
رجویها و شکستی دیگر
سران فرقه رجوی باید بدانند که با ایجاد موانع برای ملاقات خانواده ها با فرزندان خود و یا دعوت از جوانان برای غیر امن جلوه دادن داخل کشور در شب چهارشنبه سوری، نمی توانند هیچ جایی در بین خانواده هایی که فرزندان آنها در سازمان مخوف رجوی اسیرهستند داشته باشند واین خانواده ها خالصانه برای کشور ایران جان خود را فدا می کنند.
آرمان شکست خورده رجوی ها
رجوی برای اثبات خیانت خود از هیچ دروغ و دجالیتی دریغ نمی کند و تلاش دارد که تمامی خیانت ها و جنایت ها و ضدیت خود از انقلاب و مردم ایران را که تا کنون مرتکب شده است را به حساب تضادهای ایدئولوژیک با رهبری آن بگذارد.علم کردن ضدیت آقای خمینی با جامعه بی طبقه توحیدی مجاهدین از قبل از انقلاب خود راهی برای گریز و فرار از شکست آرمان های فرقه ای مجاهدین است.
حمایت مجاهدین از بقایای صدام، رویکرد اصولی یا فرصت طلبانه
با توجه به شیوه برخورد و استدلال های اینگونه رجوی و مجاهدین در تنظیم رابطه با بقایای سیستم های ضدخلقی ساقط شده، جای این سوال باقی است که حمایت آشکار مجاهدین و رجوی از بقایای حزب بعث و امثال صالح المطلک با کدام موازین و معیارهای ایدئولوژیک و سیاسی و همچنین عقلانی، عرفی و تاریخی سازگار است. آیا حمایت رجوی از امثال مطلک به معنی زیرپا گذاشتن اصول تلقی می شود؟
پتک خانواده بر ملاج رجوی ها
وقتی رجوی ها دیدند که پافشاری خانواده ها دارد حسابی آنها را بی آبرو می کند، در گام بعدی لحن خود را مقداری تغییر داده و اینبار خانواده ها را «بستگان شمار معدودی از ساکنان اشرف که عمدتا مورد اعتماد و در ارتباط با اطلاعات هستند» معرفی می کند. آنها هنوز هم سعی می کردند تا اوضاع را از آن چه هست خرابتر نکرده و فضاحت بیشتری به بار نیاورند، به همین دلیل از کلمه «عمدتا» استفاده میکنند تا بگویند این چند نفر استثنا می باشند و در ضمن بستگان شمار معدودی از ساکنان اشرف هستند.
مجاهدین و پایان موج سواری مذبوحانه
در شرایط کنونی مجاهدین خلق در عراق و روند رو به افزایش جدا شدن اعضاء از گروه و بحران های داخلی سازمان از جمله نارضایتی اعضاء و مشکلات روانی آن ها به دلیـل سرخوردگی ها و افسردگی ها و با توجه به ماهیت اپورتونیستی (فرصت طلب) سازمان، بعید نیست که آن ها امواج اعتراضات را در ایران فرصتی دیده اند تا از روش های غالباً خشونت آمیز و غیردمکراتیک خود برای گرفتن ماهی از آب های گل آلود آن روزها، استفاده کنند.
خانواده ها نقاب از چهره رجوی برداشتند
سران فرقه این موضوع را از پائیز سال 82 تجربه کرده اند ؛ بعد از سرنگونی پدر مادی و معنوی رجوی (صدام ملعون) برای اولین بار خانواده ها توانستند برای ملاقات به درب اشرف بروند و با توجه به کارشکنیهای سران فرقه حتی شده به مدت 2 ساعت با فرزندان خود ملاقات کنند و همین ملاقاتها باعث شد چشم اسیران اشرف به واقعیتهای بیرون باز شود و زنده شدن احساسات و عواطف انسانی و خانوادگی در وجودشان جرقه بزند که پشت ان اعلام جدایی فرد از فرقه می شد و این ترس از همان موقع در وجود سران فرقه افتاده
جدا شدن هر نفر از فرقه رجوی یک عملیات بزرگ است و شکستی برای رجویها
حال حرفی که مسعود رجوی در نشست مطرح کرده بود که آمدن هر نفر به فرقه رجوی یک عملیات بزرگ است و آن نفراتی را که با فریب و نیرنگ و به اسم کار در کشورهای خارجی به اسارتگاه اشرف کشیده بودن و زندانی کرده بودن را جز یک عملیات حساب کرد و در یک آماری مسعود رجوی به دروغ گفت: در فرقه رجوی استراتژی دروغ همیشه ان لاین کاربری ومصلحت آمیز است اگر دروغ گویی را از مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو بگیرند راستی چیزی برای گفتن نخواهند داشت
عبرت از چاکر منشی و مزدوری مجاهدین
در زمامداری صدام حسین پدر مادی ومعنوی فرقه رجوی، اینها در مزدوری و چکر منشی تبدیل به دست راست صدام شده بودند. قدرتی که داشتند از سازمان اطلاعت عراق یعنی مخابرات هم بیشتر بود. ازآنجائی که در دروغ گوئی و شیادی رقیبی ندارند، در دل صدام حسین و اربابان غربی توانستند بودند خودشان را جای بدهند. خودشان را تنها اپوزسیون و برای دولت ایران بدانند آنقدر این دروغ را تبلیغ کردند. خودشان هم باورشان شد که نکند اینها تنها اپوزسیونی با شند که می توانند بر ایران حکمرانی کنند.
امسال سال آخر مجاهدین است
رجوی ریشه خودش را در ایران از سال 59 قطع کرده و دیگر نسل های دهه 60 و 70 و 80 اساساً سازمانی به نام مجاهدین نمی شناسند پس سرمایه گذاری رجوی روی انتخابات ایران که در پیام های پی درپی مشخص بود تحریم بود ولی 85%مردم شرکت کردند , و بعد از انتخابات که وضعیت در ایران کمی بغرنج شد همسرش در فرانسه هر روز پیام می داد که حکومت ایران رو به سرنگونی است و یک روز از موج سبز و روز دیگر از آقای منتظری حمایت می کرد