خارج شدن مجاهدین از لیست تروریستی یا مماشات با ایران
علت اصلی از لیست در آوردن سازمان نه به خاطر شدت علاقه سران اروپا به سازمان، بلکه به دلیل به بن بست رسیدن دولت عراق برای اخراج سازمان و مذاکرات آنها با دولتهای اروپایی برای قبول نفرات سازمان در کشورهایشان بود.مسعود به تروریست بودنش افتخار میکرد. خارج شدن از لیست تروریستی نه توسط خودشان بود بلکه توسط خارج از خودشان صورت گرفته است.
آیا سرنوشت مجاهدین تغییری خواهد کرد
مجاهدین طبق روش معمول که از هر خس و خاشاکی پیروزی می سازند و هر اتفاق کوچک را یک حادثه بزرگ نشان می دهند شروع به جشن و پایکوبی نمودند که شکر خدا ما دیگر تروریست نیستیم. آنها روزی به تروریست بودن افتخار می کردند و امروز به زدودن آن از دامن شان، اما این زدودن نه توسط خودشان که توسط خارج از خودشان صورت گرفته و خود هنوز در باور ضمیرشان تروریسم را ارج می نهند.
گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت هفتم
نشست های موسوم به انقلاب ایدئولوژیک دقیقا برای این طرحی شده بود تا افراد را وادار کنند مطیع کامل رهبران سازمان باشند. و در عملیات تروریستی بدون کوچکترین سوال و یا ذهنیتی و یا تناقضی دست به کشتار شهروندان ایرانی بزنند. نشست انقلاب ابتکار شخص رجوی بود او می خواست افراد را مبدل به رباط هایی بیرحم کند که قدرت تفکر نداشته باشند.
قدیسه های شورای رهبری مجاهدین
الان من فکر می کنم یکی از دلایلی که علیرغم همه صحبت هایی که من با رسانه های خارجی کردم یا فعالیت هایی که در بنیاد خانواده سحر دارم، اگر توجه کنید، می بینید که سازمان هیچ موضع گیری سر من نمی کند. این کار را برای چه نمی کند؟ در حالی که برایش خیلی راحت و ساده است که جعل سند کند یا هر اتهامی را ببندد و بگوید ولی هیچ موضع گیری نمی کند، چرا؟ به خاطر اینکه نمی خواهد این موضوع دامن زده شود و در داخل خودش افراد متوجه بشوند که از این قدیسه ها و افرادی که تا این میزان در ذهنشان اینها را مقدس کرده اند یک نفر فرار کرده است.
تهدید به مرگ از زندانهای اشرف تا دنیای آزاد اروپا
که این آرزوی همیشۀ مریم قجر عضدانلو با انقلابش بود تا ما را به صفر به هیچ و هیچ چیز و هیچ کس تنزل بدهد. صفر به این خاطر که ما را از گذشته از خاطراتمان از دوستانمان از بستگانمان و از کسانی که عاشقشان بودیم گسستند. صفر به این خاطر که هویتمان را فردیتمان را دوست داشتنهایمان را تنفرهایمان را پر نسیبهایمان و باورهایمان را از دست داده ایم. صفر به این خاطر که احساس می کنیم هیچ چیز نمی دانیم و همه آن چیز را که یک وقتی می دانستیم نیز با علامت سئوال بزرگی روبرو است و باز هم صفر به این خاطر که از همه آن چه که داشتیم فیزیکی و روانی اکنون چیزی بر جا نمانده جوانی و سلامتی مان را از دست نهاده ایم
مجاهدین اجازه نمی دهند فرد به جامعه بیرون فکر کند
سازمان خیلی حواس جمع کار می کند. یعنی یک چیزی که بحث سیاسی در آن باشد و از طرفی هم قیمتی هم برایش نداشته باشد از طرفی هم فرد با خانواده اش تماس پیدا نکند یعنی سازمان همه جانبه روی این موضوعات انرژی مکفی می گذارد که یک وقت فرد نتواند هوای جامعه عادی به ذهن اش بزند. یا در اصطلاح دیگر تشکیلاتی شان متوجه این هستند که فرد لب پر نخورد.
فرقه مخرب رجوی ها، از زبان سرویس اطلاعاتی آلمان
رهبری مجاهدین، خواهان اطاعت و سرسپردن و آمادگی برای عمل در تمام دنیا از طرف هوادارانش می باشد، این روش دیکتاتوری همسر رجوی هم می باشد.در تبلیغات شورای ملی مقاومت مطالبی به عنوان شاخصه های دمکراتیک به بیرون ارائه می شود که به هیچ وجه در درون مناسبات، اجرایی نمی گردد.در یک دایره بسته، با یک شیوه رهبری فرقه گونه، جبر تشکیلاتی و رهبری استالینیستی مسعود و مریم رجوی و همچنین شکنجه های روحی و روانی که به اعضاء ناراضی اعمال می گردد، جاری است.
منافع فرقه یا پر کردن جیب خدای فرقه
خالق فرقه خود در ناز و نعمت مالی و رفاهی است و خرجهای چنین و چنانش برای جشن ها و مهمانی هایش که البته برای گسترش و حمایت از فرقه است و چشم هر حاتم بخشی را خیره می کند و از آنطرف هم خرجهای میلیونی برای سیر کردن شکم عراقیان که بلکه بتواند به بهانه فسنجان و قیمه آنها را به اشرف بکشاند برای کسی پوشیده نیست و این در حالی است که خود قربانیان اشرف از این بذل و بخشش ها محرومند.
طعمه – قسمت دوم
چه بازی دردناکی با سرنوشت ما کرده اند و چطور ما را به خاک نیستی کشانده اند آیا آنهایی که ما را به بند اسارت خودمان کشیده بودند خودشان هم فاکت هایی به ما ارائه می دادند تا ما هم تعدادی از جنایت این جانیان آزادی را می دیدیم تا ما هم می دیدم و برای لحظه ای به خود می آمدیم که وای بر ما، ما چه کرده ایم با خودمان، با خانواده هایمان و با زندگی وجوانی مان. آیا اگر آنها هم به ما فاکت ارائه می دادند ما به این نقطه می رسیدیم یا نه؟
جا بجا شدن سنگ قبر مسعود رجوی
مریدان رجوی برای اثبات زنده بودنش یک سنگ قبر در سایت های وابسته به مجاهدین از قبیل: آفتابکاران، ایران افشاگر، همبستگی ملی، مجاهدین و غیرو… برایش اختصاص داده بودند. عکس و مشخصاتش در روی این سنگها ثابت بودند. هراز گاهی یک جمله به آن اضافه میشد. آنهم متن پیامی بود که مسعود از درون قبرش داده بود. شاید هم مریم و دیگر وابستگانشان دوست داشتند که این جنازه چنین پیامی داده باشد. لذا خودشان آن را نوشته و زحمت اموات را کم می نمودند.
فرافکنی شاخص پیام ۸ آذر رجوی
گیریم که همه این عوامل جهانی دست به دست هم داده و حتی به تغییرات مورد نظر آقای رجوی هم منجر شوند، در این صورت تازه مشکل آقای رجوی با عنصر داخلی شروع می شود. اینکه در چنین فرضی این عنصر داخلی چه استقبالی از آقای رجوی خواهد داشت. کافی است ایشان نظری اجمالی به پل های شکسته پشت سر خود داشته باشند…مضحک ترین بخش پیام رجوی جایی است که ایشان برای فرار از توضیحات و پاسخ گویی به سوال اساسی و پیش روی قریب به سه دهه به هوادارانش روی به شاعرانگی می آورد و از زبان آلخو ویدال کوادراس، نایبرئیس پارلمان اروپا به وصف قرارگاه اشرف می پردازد…
رجوی قهرمان همانجا که هستی بمان
غرض من از این نامه این است که بگویم شما یک وقت مثل ما که گول شعارهای شما را خوردیم و الان اینجا گیر افتادیم ؛ گول این شعارهای ما را نخورید و فکر نکنید که رسیده وقت دیدار و به اشرف بیایید، نه الان برای دیدار اصلا وقت مناسبی نیست. بگذار دشمن بگوید شما در سوراخ موش هستید عیب ندارد ما اشرفی ها هم میگوییم” شیر همیشه بیدار سوراخ موشت را نگهدار” یا میگوییم رجوی قهرمان تو سوراخ موشت بمان” که با این شعارها توطئه دشمن را خنثی کنیم. برادر مسعود وضع ما در اشرف اصلا تعریفی ندارد خوب شد شما و خواهر مریم و بقیه فرماندهان به موقع فرار کردید وگرنه الان مثل ما فعالیتتان در عراق ممنوع شده بود ؛ گرچه فعالیت شما فقط هر از گاهی اطلاعیه دادن است