گفتگو با پدر حسن رهنما در بازگشت از لیبرتی
آقای حاج بیاض علی رهنما میگوید که همسرش هم میخواست برود که بیمار بود ومن مانع رفتن او شدم. او میگوید که ترس من این است که پیری مرا ازپای درآورد و نتوانم حسن را ببینم. حسن 29 سال است که رفته و هرگز تماسی با من و مادر و بچه ها نداشت و ما همواره چشم انتظار او هستیم.
سالهاست انتظار شنیدن صدایت و دیدنت را می کشم
از فاطمه شنیدم که تو زنده ای خیلی خوشحال شدم ولی انتظار کشیدن خیلی سخته داداش خیلی سخت. نمیدونم چی بگم چون از حالت خبر ندارم از خدا خواستم نگه دارت باشه و اینکه تا زنده ام دوباره ببینمت
چالش بزرگ در انتظار مجاهدین
چالش بزرگ مجاهدین وقتی است که این نیروها بصورت دسته جمعی از مسئولین سازمان و مشخصا شخص مسعود و مریم بخواهند که به آنها جواب دهد که چرا اینهمه سال را در عراق ماندیم در شرایطی که میدانستیم که عاقبتمان این میشود؟ و البته ده ها و صدها چرای دیگر که بایستی رجوی ها پاسخگو باشند!!
مسعود رجوی دروغ بزرگ قرن!
مسعود رجوی که مظهر وابستگی به حزب بعث و صدام بود و اکنون دیگر همگان میدانند که او تا کجا بابت خوش رقصی هایش برای اربابان عراقی خود پول و امکانات دریافت میکرده٬ پز استقلال میزد و میگفت که ما درعراق فقط از خاک آنها استفاده میکنیم! دروغ شاخ داری که مرغ پخته و حتی خورده شده را هم به گریه و خنده وامیدارد!
پیام شاد باش و تبریک انجمن نجات استان قزوین به خانواده های چشم انتظار
بنا بر خبرهای دریافتی در نیمه اول مرداد ماه 1395 در راستای تخلیه لیبرتی وباز اسکان فرزندانمان به کشورهای ثالث 100 و 106 عضو گرفتار در تشکیلات مافیای رجوی به آلبانی انتقال داده شدند که درمیان آنها 5 اسیر دردمند از استان قزوین مشاهده می شود
فرار را بر قرار ترجیح دادن مجاهدین
اما یک نکته جالب تر وجود دارد آنهم خروج افراد رده بالای این فرقه فرتوت و مضمحل که چه طوفانی شده و به هیاهو افتادند و اینگونه مسئولین رده بالای خود را با عناوین مختلف از لیبرتی بیرون می برند اگر گناهی ندارند چرا آهسته آهسته بقول معروف شتر سواری که دلا دلا نداره اگر این افراد ریگی به کفش ندارند که مخفی خارج شدن ندارد.
چشم روشنی به خانواده های چشم انتظار گیلک
در راستای شکست استراتژی به گل نشسته رجوی درعراق وبحران فزاینده درون تشکیلاتی که تخلیه کامل لیبرتی حاصل بلافصل آن هست ؛ در20 مرداد 1395 نیز شماری دیگر از اسرای رجوی به استعداد 105 نفر عراق و لیبرتی ناامن را به جانب کشور آلبانی ترک کردند که درمیان انتقال یافتگان 12 اسیرنگون بخت ازاستان گیلان هستند
امنیت لیبرتی، بنفع سرکردگان باند رجوی تامین است!
دولت های سراسر جهان، مسئولین محترم سازمان ملل متحد وشعبات آن، دولت عراق و…، ما نسبت به این فراخوان سوء ظن زیاد داشته و ازاقدامات رجوی ها یا دوستانشان، درحادثه آفرینی در کمپ لیبرتی هراس ناک بوده ونظر شما را قبلا باین موضوع جلب نموده ودرخواست خنثی کردن این نقشه ی کثیف احتمالی رجوی ها داریم!!!
مجاهدین و مرز سرخ هایشان
ملاقات های مریم رجوی با سران داعش و جبهه النصر و گروههای تروریستی، دعوت ترکی الفیصل در مراسم مریم و بیعت آل سعود با مجاهدین، و حمایت مجاهدین از کاندیداتوری ترامپ و دست به دعا برداشتن مجاهدین برای پیروزی ترامپ و دخیل بستن به نتیجه انتخابات امریکا به امید تغییر در ایران همچنانکه در پیام داخلی مریم به نیرو هایش اشاره نموده و در دوسال آینده وعده تعیین تکلیف داده است. و اگرچه این وعده به تبعیت از اراجیف تکراری مسعود رجوی میباشد که حدودا 20 سال است هرساله وعده سرنگونی میداد و در غیبت کبرا این رسالت را بعهده مریم گذاشته، اما از همین فاکتورها بدرستی شعار ها و مرز سرخ های مجاهدین و غرق شدن در منجلاب وهابیت و تروریستی و همپیمانی و همسویی و اشتراک منافع با آل سعود و اسرائیل و امریکا را میتوان دریافت
نامه سرگشاده نرگس بهشتی به ادی راما نخست وزیر کشور آلبانی
من نرگس بهشتی خواهر دو قربانی فرقه رجوی به نام های مرتضی و مصطفی بهشتی میباشم.درسال 2001 یعنی 15سال پیش دو برادرم یکی از طریق ترکیه و دیگری از منزل توسط این فرقه ربوده شدند.در سال 2011 برادر بزرگترم مرتضی توسط فرقه رجوی به قربانگاه فرستاده شد و برادر دیگرم به نام مصطفی چندین بار در حملات مجروح شده است و از لحاظ روحی به شدت آسیب دیده است. بنده طی این چند سال روزها پشت درب اشرف و لیبرتی به تمنای دیدار برادرم روز را شب کردم و منتظر نشستم اما سران فرقه اجازه دیداری حتی برای چند دقیقه را ندادند.
فهمیدم شخصی به نام رجوی پدرم را با وعده های دروغ جذب فرقه کرده است
مادرم تمام آرزوهای جوانی اش را در یک قاب عکس از پدرم خلاصه کرده و آن را به دیوار زده است تا فراموش نکند روزی اوهم آرزوهایی داشته است و من که از کودکی تا بحال 36 سال دارم آرزوی بودن پدرم را در کنارم دارم و سالهاست که منتظر یک نامه و یا یک تلفن میباشم. من که بهترین روزهای عمرم برایم تلخ ترین خاطرات را دارد، هر دختری آرزو دارد شب عروسی پدرش در کنارش باشد ولی پدرم نبود بخاطر این موجودات پست نبود.
بار دیگر از انتقال عزیزانمان از عراق ناامن به کشور آلبانی خشنودیم
لازم به ذکراست که درآخرین انتقال اسرای نگون بخت به کشورآلبانی آقایان یزدان مجتهدی ؛ مسعود سید میری ؛ ایوب آذربگلوری ؛ مصطفی پوراحمد وخانم زهره کامیاب شریفی ازاستان گیلان نیزبه کشورآلبانی انتقال یافتند وخانواده هایشان به مجرد اطلاع ازاین امربسیارخشنود وشادمان شدند و از زحمات اعضای انجمن نجات تشکر و قدردانی کردند