حکایت «کل علی» و «مسعود تروریست»
حکایت رجوی هم بی شباهت به این کل علی نیست، با این تفاوت که پسوند نام رجوی « تروریست » است. او بعد از آمدن آمریکایی ها به عراق تا می توانست ژست دمکراتیک گرفت و تا می توانست پول خرج کرد و همسرش تا می توانست در اروپا سفر و بذله بخشی کرد و مهمانی های آنچنانی برپا کرد و… تا این پسوند تروریست را عوض کرده و خود را از لیست تروریستی آمریکا در بیاورد اما بعد از همه این کارها وزرات خارجه آمریکا بلند شد و گفت «عجب سرگذشتی داشتی کل علی ».
حکایت دروغ فرقه رجوی از راهپیمایی روز قدس در ایران
خیلی جالب است که دستگاه دروغ پرداز فرقه رجوی این بار برعکس عمل کرده و به جای بزرگنمایی در رقم سازی، به طور مضحک و احمقانه ای در حد فاحش کوچک نمایی داشته است.چرا که همواره عادت و رسم دستگاه دروغ پردازی مجاهدین بر بزرگنمایی ده چندان بود فی المثل اجتماع تاورنی صدهزار نفری بود کما اینکه سایر اجتماعات عشایر خریداری شده در اسارتگاه اشرف وچه درخارجه برهمین منوال انعکاس داده میشد.
از دولت عراق می خواهیم که کار اسارت گاه اشرف را یکسره کند
در این اجتماع بسیار صمیمی خانواده های فوق الذکرضمن محکوم کردن چنین شوهای مضحک تلویزیونی متذکرشدند که تا رهایی وبازگشت عزیزان خود درهمکاری با انجمن نجات گامی واپس نخواهند نهاد و با اشراف به شرایط سخت حاکم برمناسبات فرقه ای در تشکیلات رجوی سخنان دیکته شده اسرای دربند خود را به فال نیک گرفته وبا اطمینان خاطر،خطاب به عزیزان خود خواستند که بدانند که همواره مسیربازگشت وخروج ازصف نفاق بازبوده وخانواده ها تمام وکمال پذیرای عزیزان رها شده ی خود از بند تشکیلاتی رجوی خائن هستند و جای هیچ گونه نگرانی نخواهد بود.
رقص رهایی یا انحطاط اخلاقی – قسمت دوم
بعد از بند جیم و بحث طلاق، بی بند و باری اخلاقی در مناسبات زیاد شده بود که حتی این مسائل به سطح مسئولین و فرماندهان لشکرها نیز کشیده شده بود که در همین رابطه نمونه محمدعلی حدادی (با نام مستعار کمال) فرمانده لشکر 26 از همین موارد است. او با یکی از زنان لشکر خود رابطه نامشروع برقرار نمود که دو تن از فرماندهان یگانش نیز در جریان این عمل بودند. بعد از لو رفتن موضوع کمال دستگیر و ناپدید شد
مجاهدین، نافی آزادی آدمی – قسمت چهارم
تـرور و خشونت در بطن خـویش رویکردی غیر دمـوکراتیک و نافی آزادی آدمی ست. زیرا بـر عنصر زور، قهر، روش ها و شیوه های آنتاگونیستی اصرار می ورزد. آدمی در این میان مجال انتخاب آزادانه را از دست می دهد زیرا تحت تاثیر فضایی هراس آلود قرار می گیرد که ” اراده ی آزاد” او را برای بقاء تحت الشعاع قرار می دهد. بدین سان انسانها با چالشی هراس انگیز مواجه می گردند و در سیکل معیوب ترس مبتنی بر خشونت” آزادی و انتخاب” انسان از معنای راستین و حقیقی آن تهی می گردد.
در فرقه رجوی چه را باید باور کرد آنچه می بینیم یا آنچه می گویند؟
سایت های سازمان چند روزی است که بر طبل و دهل می زنند و در بوق و کرنا کرده اند که دولت عراق مانع ملاقات خانواده ها با اعضاء مجاهدین شده و به آنها ویزا نمی دهد! جالب اینجاست که بعد از قریب 6 یا 7 ماه که از محاصره زندان اشرف توسط خانواده ها می گذرد تازه سازمان با عقب افتادگی تمام به فکر خبر سازی افتاده است
شارلاتان بازی رجوی برای جلوگیری از ملاقات خانواده ها
واقعیت این است که رجوی ضد بشر و از بشریت بویی نبرده است! انسانها اهمیتی برای او ندارند. برای حفظ بقای خودش و بانو مریم! خر مگس دوران! یک سری افراد را دارد لگد کوب می کند. مادر پیری که عکس فرزندش را در آغوش می گیرد و به آن بوسه می زند حاضر است فرزندش را با هر قیمتی که شده ملاقات کند.
چگونگی شکل گیری تشکیلات سازمان مجاهدین بعد از سال ۶۷
بعد از مرصاد همه چیز تمام شده بود و سازمان و ارتش قفل شده و این دست سازمان نبود زیرا که قطعنامه 598 شورای امنیت روی میز بود. بنابراین با این وضعیت بهتر می شد نیروهای خالی از ذهن را اغفال کرد و مغزشان را ساخت و در این مهم چیزی کم نگذاشتند. بعد از چند وقت نشست ها شروع شد زیرا که همه یک دفعه گفتند: پس چه شد فرستادن به ایران؟
بازگشت آقای علمدار شایگان به کانون گرم خانواده
آخرین نفری که موفق به فرار از اسارتگاه اشرف گردیده است آقای علمدار شایگان اهل لارستان فارس می باشد که روز بیست و چهارم آوریل گذشته بعد از بیست و دو سال اسارت خود را نجات داد و به خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف پیوست. بعد از حدودا 2 ماه از جدایی ایشان، روز یکشنبه مورخه 13/4/89 انجمن نجات شیراز پذیرای این عضو رها شده از تشکیلات فریبنده و مافیایی فرقه تروریستی رجوی بود که مورد استقبال گرم خانواده خود قرارگرفت.
خبر دستگیری رهبران فرقه خبر پایان اسارتگاه اشرف
چرا رجوی با وجود تمام اخبار و تحلیل های ممکن که نشان از پایان کامل کار فرقه او در عراق دارد می خواهد نفرات اسیر را کماکان در اشرف نگه دارد؟آیا آنها قرار است گوشت دم توپ باشند تا رجوی جاه طلب بتواند کماکان مدعی داشتن گروه باشد؟ یا آنکه آنها سپرهای انسانی برای حفظ جان رجوی و برخی مسئولان بالای فرقه و درباریان حلقه به گوش رجوی در اشرف هستند که جانشان آنقدر بی ارزش است که حتی اجازه ندارند از اخبار دنیای بیرون از اشرف بصورت آزادانه مطلع شوند
صدای شکستن درب قلعه اشرف می آید
عزم جدی خانواده های قربانیان برای نجات فرزندان اسیرانشان از قلعه اشرف نویدی هست که بزودی درب این قلعه بطور کامل باز خواهد شد و اسیران در این اسارتگاه رهایی یافته و به دنیای آزاد پا خواهند گذاشت و من در همین جا به عنوان فردی که بیست سال قربانی این فرقه بودم و اکنون پای من به دنیای آزاد رسیده اعلام میکنم که همانند تمامی دوستان جدا شده خود، تمام توان و تلاش خود را در حمایت از این خانواده های قهرمانی که مدت ها هست که در کنار درب این استارتگاه بدنبال دیدار با فرزندان خود بی صبرانه منتظر هستند، بکار خواهم برد
قابل توجه اسرای گرفتار در اردوگاه عراق جدید
می بینید هر وقت عرصه بر آنان تنگ می شود، بنزین و کبریت به اعضاء می دهند تا سریال خودسوزی راه بیندازند، ولی خودشان از این قاعده و قانون معاف هستند، برای همین تا امروز زنده مانده اند، در آشفته بازار غیرمتعارف رجوی، چه بهتر که گوشت های دم توپ، هیزم های معرکه، بازیچه های خسته، همه و همه از خواب تشکیلاتی بیدار شوند، به خود آیند و برای نجات خود و همراهان اقدام کنند.