همسویی آشکار سران فرقه رجوی با تروریست های سوریه
سران فرقه در برنامه تلویزیونی خود در برنامه ای به نام آنسوی خبر کاملا ماهیت ضد مردمی خودشان را نشان دادند در این برنامه با پخش کردن نوار ویدئویی فردی بنام سرگرد الحمودی که خودش را یکی از فرماندهان ارتش به اصطلاح آزاد سوریه معرفی کرده به عینه به حمایت از سازمان پرداخته و عنوان نمود که ما در سوریه در کنار شما یعنی اشرفیان هستیم و دارای منافع مشترک بوده و هر دو برای آزادی می جنگیم و عملا چهره سازمان را در مورد حمایت از کشتار مردم سوریه رو کرده است.
پایان روزهای تیره در پادگان اشرف
مشخصا سازمان مجاهدین از مرحله پنجم انتقال ساکنان اشرف بایستی حساب کار دستش آمده باشد که علیرغم هر وعده توخالی داده شده مسعود رجوی به قربانیان سازمان برای ایجاد مقاومت در قبال بازرسی اموال قابل انتقال و هکذا بازرسی بدنی معمول در هر گوشه دنیا چه برسد به یک گروه تروریستی شناخته شده، حتما چشم و گوش های مراقب نیروهای عراقی اجازه کوچکترین سواستفاده ای را به آنان نخواهد داد تا باز شیطنت خونباری را به راه بیندازند.
شعار جدید کشف شده از سران فرقه رجوی
رجوی این حضور خانواده ها را به این صورت تعبیر کرد:« جنگ صد برابر از طرف رژیم برای شما شروع شد». و لی پس از حضور یک ماهه خانواده ها در مقابل قرارگاه نگذشته بود که خود رجوی اعلام کرد خانواده ها ضربه ای را به سازمان زدند که سازمان از بمباران ندیده بود ودفتر جنگ صد برابر درآن موقع بسته شد اما امروز برای روحیه دادن به نفرات در زنجیر و برای حفظ مجددا شعارعزیمتی به سوی جنگ صدبرابر و یا گردان جنگاور– می جنگم می نازیم، ما پیروزی می سازیم را می دهند.
رابطه انتخابات فرانسه با جشن های فرقه رجوی در اشرف و لیبرتی
ما تعدادی از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین که هر کدام بین 15تا 20 سال در درون مناسبات و تشکیلات فرقه رجوی عضویت داشته ایم و در عین حال سال ها در شرایطی بدتر از” اسیر” درقرارگاههای مختلف این فرقه در اسارت بوده ایم. وقتی که میگوییم شرایطی بدتر از” اسیر” این واقعیت دارد، چون اسیر میتواند از طریق صلیب سرخ جهانی با خانواده اش تماس داشته باشد، ولی سران فرقه باند رجوی این حق را از تمامی اعضای خود گرفته بودند
بی اعتنایی به فراخوان های رجوی ها
آنها که از بی پایگاه بودن خود در ایران به خوبی مطلع بودند سعی کردند تا بجای فراخوان برای روز کارگر، یک هفته را در نظر بگیرند تا شاید از یک خبر منفی که ممکن است در ایران و در ارتباط با کارگران در این هفته اتفاق بیافتد و در رسانه های کشور هم درج می شود بهره بگیرند و آن را به حساب خود بریزند، اما نشد که نشد.
رقص و پای کوبی تروریست های پریشان حال در عراق
کسی که با ابتدایی ترین قوانین دیپلماسی بین الملل آشنا باشد خوب میداند که در دنیای سیاست هیچ پرانسیب سیاسی و غیرسیاسی وجود ندارد اگر مریم رجوی دل به این خوش کرده که رئیس جمهور جدید فرانسه زمانی که دریک پست دست چندم از دستگیری آبروبرنده مریم رجوی در 17 ژونن 2003 حمایت نکرده، دستگیری که معلوم است تا به امروز سوزش ناشی از آن فروکش نکرده است، مطمئن باشد در پست ریاست جمهوری این افراد هر چه سریعتر و روشنتر از گذشته و صد البته از این جریان تروریستی فاصله گرفته وبا شتابی باورنکردنی بر گذشته خویش خاک خواهند پاشید.
حاشیه های انتقال گروه پنجم، تهدیدات مریم رجوی و تغییر شرایط
تهدیدات مریم رجوی از این نقطه به بعد صرفا بار تبلیغاتی خواهد داشت و با توجه به شرایطی که مجاهدین در حال حاضر در آن قرار دارند، عملا راهی جز تخلیه کامل قرارگاه اشرف و آنهم بطور مسالمت آمیز که شرط هموار شدن مسیر آنها به کشورهای ثالث نیز هست، برایشان باقی نمانده است. هرچند همچنان تهدید به اعمال خشونت آمیز در انتقال گروههای بعدی کنند که بیشتر مصرف داخلی خواهد داشت..
رجوی یا معنای عدد هزار را نمی داند یا معنای موشک را
سران فرقه در یک اقدام مسخره باز هم دست به شانتاژ زده و در تلویزیون خود در برنامه ای به نام کانون طغیان به مناسبت سالروز بمباران قرارگاه اشرف پخش کردند در این برنامه دو تن از سرکردگان دروغ پرداز فرقه بنام حسن نظام و مرتضی اسماعیلیان (منصور) حضور داشتند و به تکرار دروغ هایی پرداختند که هر شنونده ای با شنیدن حرفهایشان به خنده افتاده که سران فرقه در انجام گفتن دروغ چه مرزهایی را رد کردند و همانند سلف تاریخی شان یعنی گوبلز که هر چه دروغ بزرگتر باشد باورش بیشتر است دست به این کار می زنند تا شاید باز هم بتوانند خط خودشان را پیش ببرنند.
سوز و گذار رجوی جنایت کار در مورد اشرفی و مجاهد ماندن اعضا!!
این نشست برای رجوی مسئله بود و نبود سازمان بود چرا که به خوبی با ماهیت ضد انقلابی خودش دریافته که وضعیت در کمپ موقت ترانزیت بغایت خراب است و با توجه به فرار تعدادی از نیروهای سازمان در آنجا وی سعی کرده به اعضای وارفته خودش روحیه بدهد و عنوان نماید که چه در اشرف باشم چه در زندان لیبرتی!! مجاهد اشرفی باقی می مانم و از شورای رهبری خود کمک بگیرید و این است انقلاب مریم!!.گفتن من اشرفی هستم و مجاهد باقی می مانم و چرندیات دیگر برای کسی مسئله حل کن نیست.
اعتراف رجوی های دیکتاتور به سانسور و خفقان حاکم بر اسیران در اشرف
علاوه بر دستگاه های ارتباط تلفنی می توان به دستگاه ها و تجهیزات صوتی و تصویری نیز اشاره نمود. در اشرف تلویزیون تنها در سالن های غذاخوری و یا اتاق فرماندهان فرقه یافت می شد و بقیه افراد از داشتن آن محروم بودند و وجود آن در بقیه اماکن ممنوع بود. تلویزیون های سالن های عمومی، مدار بسته بوده و فقط در هنگام ناهار یا شام، اخبار و برنامه های مشخص شده از طرف پرسنلی کل قرارگاه اشرف را پخش می کرد. استفاده دیگری که از تلویزیون در اشرف می شد، پخش نوارِ نشست های مغزشویی رجوی ها بود.
مجاهدین و تلاش برای تبدیل لیبرتی به «کمپ پناهندگی»
در ورای همه کارشکنی های مجاهدین آنچه که مانع جدی در پیشبرد اهداف طراحی شده مجاهدین محسوب میشود، قاطعیت دولت عراق در عدم تحقق خواسته های غیر واقعی و خارج از استانداردهای شناخته شده بین المللی برای یک مکان ترانزیت موقت از یک سو و برملا شدن اهداف پنهان مجاهدین در نزد مقامات ملل متحد و نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور اشرف از سوی دیگر است. بنحویکه هر روزی که میگذرد فریبکاریهای مجاهدین بیشتر از هر زمان دیگری باعث بی اعتباری آنها در سطح بین المللی میشود.
یاوه گویی های پر تناقض رجوی ها در مورد ترانزیت (لیبرتی)
اخراج از اشرف آنقدر کمرشکن بود که رجوی های پلید را کاملا گیج و منگ کرده و هنوز بعد از گذشت چند ماه از آغاز پروسه اخراج، نتوانسته اند به یک حرف و تحلیل واحد در مورد این قضیه برسند. در این مدت هرگاه آنها درباره کمپ موقت ترانزیت یا همان لیبرتی چیزی گفتند، چند روز بعد به ناچار درست 180 درجه عکس نکته قبلی چیز دیگری گفته اند. یک روز می گویند لیبرتی مساحتش آنقدر کوچک است که ما حاضر نیستیم به آنجا برویم و روز دیگر می گویند چون مسیر بنگال ها تا سالن غذاخوری در لیبرتی زیاد است، برای رفتن به سالن غذاخوری نیاز به خودرو داریم!