شنبه, ۲۲ آذر , ۱۴۰۴
نامه خانم زهرا خاتونی اصطهبانی به فرزندش عباس تیربخش ساکن درآلبانی 09 دی 1395

نامه خانم زهرا خاتونی اصطهبانی به فرزندش عباس تیربخش ساکن درآلبانی

عزیزدلم خوشحالم که از عراق خارج شدی منتظر بودیم حال که به کشوری دیگر رفتی بتوانی با ما تماس بگیری ولی هنوزخبری ازتو نداریم که این مسئله بیشتر مرا نگران کرده است شنیدم عده ای مثل تو با خانواده هایشان تماس گرفتند و لااقل خبر سلامتی خودشان را دادند.

مصاحبه با خانم صغری سنگپری، خواهر آقای غلام سنگپری اسیر در فرقه رجوی 08 دی 1395

مصاحبه با خانم صغری سنگپری، خواهر آقای غلام سنگپری اسیر در فرقه رجوی

لحظه لحظه زندگی با برادرم برایم خاطره هست، غلام و من فقط خواهر و برادر نبودیم، مثل دو رفیق بودیم. همین دیشب به پسرم می گفتم من از غم داییت نابود شدم، همسرم هم از بی تابی من کلافه شده و می گوید عمرت را تباه برادرت کردی.

دیدار با خانواده محمود دهقان در دفتر انجمن نجات گیلان 27 آبان 1395

دیدار با خانواده محمود دهقان در دفتر انجمن نجات گیلان

مهندس احمد دهقان که خود ازاعضای بسیارفعال ومرتبط با انجمن نجات گیلان هستند میگویند” پدرمرحومم حاج قربان ومادردلسوخته ی بدرود یافته ام طیبه حامی ؛ متعاقب اولین دیداربا محمود دردهه 1380درکمپ مضمحل شده اشرف که خودم نیزهمراه شان بودم بیش ازپیش داغ دل شان تازه شد و بشدت درپی رهایی محمود ازچنگال رجوی خائن بودند.

مادران،‌ قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و هفت 26 آبان 1395

مادران،‌ قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و هفت

خانم سیده رویه رضایی مادر اصغر محمدی کامیاب می گوید: فرزندم اصغر در سال ۱۳۶۷ به اسارت سازمان مجاهدین خلق درآمد. طی سال های طولانی هیچ گونه خبری از وی نداشتم تا این که در سال ۱۳۸۲ سران سازمان اجازه دادند در زمان خیلی محدود و تحت نظارت و کنترل شدید، یک بار با فرزندم ملاقات کنم

مادران ؛ منتظران بدرود یافته – قسمت دوازدهم 13 آبان 1395

مادران ؛ منتظران بدرود یافته – قسمت دوازدهم

به توصیه و وصیت مادرجون ؛ خانواده شالیکار نیکزاد خاصه خواهرانش برای رهایی اسماعیل ازاسارت رجوی آرام وقرارندارند وازهیچ تلاشی در راستای رهایی عزیزشان از مافیای تشکیلات مجاهدین دریغ نمی ورزند.

مادران،‌ قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و چهار 10 آبان 1395

مادران،‌ قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و چهار

مادر منصور فدایی گوهری می گوید:”فرزندم در جنگ اسیر شد و اکنون سال هاست که در اسارت فرقه تبهکار رجوی می باشد. به دفعات برای دیدار، ملاقات حضوری و رهایی منصور از تشکیلات مافیایی رجوی به عراق نا امن سفر کردیم ولیکن هر بار از ملاقات با منصور منع شدیم

نامه جمعی از مادران به رئیس کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان 10 آبان 1395

نامه جمعی از مادران به رئیس کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان

احتراما به عرض می رسانیم همانطور که اطلاع دارید، سازمان مجاهدین خلق اجازه ارتباط اعضای خود با خانواده هایشان را نمی دهد و این موضوع درد و رنج طاقت فرسائی را بر دوش ما مادران تحمیل کرده است.

مادران؛ منتظران بدرود یافته – قسمت یازدهم 05 آبان 1395

مادران؛ منتظران بدرود یافته – قسمت یازدهم

وقتی مهدی اسیر شد مادرم خیلی غصه خورد. میگفت انگار پدرم مرده، انگار پدرمو از دست دادم، مادرم تو هیچ مراسم عروسی و شادی شرکت نمیکرد. تا آخرین روز زندگیش گوجه سبز که می خریدیم نمیخورد چون مهدی خیلی دوست داشت. آقای پور احمد عزیزباید بگم که در هر زمینه یا در هر دور همی مهدی یه خاطره برای ما گذاشته که شیرین و دلچسبه.

مادران ؛ منتظران بدرود یافته – قسمت دهم 04 آبان 1395

مادران ؛ منتظران بدرود یافته – قسمت دهم

موقع تبادل اسرا طبعا ما نیز در انتظار بازگشت عزیزمان بودیم. همسرمرحومم خیلی بیتابی وبیقراری داشت. درآن ایام مدام ازمن میخواست که به فرودگاه رشت برویم ومحمد را تحویل بگیریم. چندین باررفت وآمد کردیم تا اینکه بواسطه آزادگان خبردارشدیم که محمد دراسارت رجوی است ومعلوم نیست کی برگردد.

دیدار نزدیک از خانواده بسیار صمیمی و چشم انتظار علی قلیزاده 02 آبان 1395

دیدار نزدیک از خانواده بسیار صمیمی و چشم انتظار علی قلیزاده

پدرگرامی و رنجدیده مان طاقت نیاوردند وبا چشمانی اشکبارگفتند:” بدترازهمه زمانی بود که شنیدم فرزندم به عضویت سازمان رجوی درآمد. رجوی دیگر کدوم خری باشد. مطلق باورم نمیشد که فرزند بسیجی من بشود منافق ومردم وهمسایه با این چشم به خانواده ما نگاه کنند. ببخشید آقای پوراحمد عزیزمن هول شدم حرف آخرم را اول گفتم.

مادران،‌ قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و سه 02 آبان 1395

مادران،‌ قربانیان فراموش شده فرقه رجوی – قسمت بیست و سه

خانم سلطان لطفی مادر محمدعلی تنها یک بار در اواخر سال ۱۳۸۲ به همراه پسر دیگرش موفق به دیدار محمد علی در اردوگاه اشرف گردید و این دیدار آخرین دیدار مادر با فرزندش در دیار غربت بود که مادر در لحظه دیدار از شوق اشتیاق بیهوش شد. این مادر دلسوخته در مرداد ماه سال ۱۳۹۰ به رحمت ایزدی پیوست.

نامه خانواده های دردمند و چشم انتظار شالیکار گیلک به نخست وزیر آلبانی 30 مرداد 1395

نامه خانواده های دردمند و چشم انتظار شالیکار گیلک به نخست وزیر آلبانی

طی ده سال گذشته ومسافرت پرهزینه به عراق موفق به دیدار با عزیزانمان نشدیم حال ازشما عاجزانه درخواست داریم دریک امرانسانی وخداپسندانه تسهیلاتی فراهم کنید که عزیزانمان بتوانند ضمن برقراری ارتباط تلفنی باخانواده هایشان ؛ سرانجام دیداری هم با والدین و بستگان خود داشته باشند.

blank
blank
blank