سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
  • یک تصویر و یک عالمه خاطره 09 دی 1404

    کارزار بزرگ با رجوی وطن فروش
    یک تصویر و یک عالمه خاطره

    داشتم آلبوم عکس از فعالیتهای خیرخواهانه انجمن نجات گیلان را نگاه میکردم. در میان عکسها به عکسی برخوردم که یه عالمه خاطره برایم زنده شد. خاطرات خوب و خوش و شیرین … خاطرات همدلی و همکاری جانانه در حوزه انجمن نجات ایران برای یک هدف مقدس انسانی در راستای کمک خداپسندانه به خانواده های دردمند […]

چرا سکوت کردم؟! 08 دی 1404

خاطره ای تلخ از دوران حضورم در تشکیلات رجوی چرا سکوت کردم؟!

چگونه توسط دختران تانک، شستشوی مغزی شدم 08 اسفند 1385

چگونه توسط دختران تانک، شستشوی مغزی شدم

آن سینگلتون گفت که مسلمانان عادی بریتانیا بطور فزاینده ای در معرض خطر جذب توسط افراطی ها هستند، که از حقه های روانی برای تبدیل آنان به پیروانی که سؤال نمیکنند استفاده نمایند و آنان را آماده اعمال خشونت جهت پیشبرد مقاصدشان کنند. مادر 48 ساله تنها یک فرزند، که در لیدز زندگی میکند، با فناتیک ها زمانی که در دانشگاه منچستر در دهه 1970 درس میخواند مرتبط شد

گزارش رادیو chalomnitsan فرانسه 06 اسفند 1385

گزارش رادیو chalomnitsan فرانسه

دررابطه با این کنفرانس هادی شمس حائری تلفنی درمورد و نحوه برگزاری و سوء تعبیری که کیهان لندن از این کنفرانس نمود و طی مقاله ای اعلام کرد که”جداشدگان از سازمان مجاهدین به سازمان پارس پیوستند” توضیحاتی به رادیو داده است که مجری برنامه آقای قره گوزلو در تاریخ پنجشنبه 20 فوریه شرح زیر را در برنامه رادیوئی بیان نمود.

نامه تعدادی از جداشدگان از فرقه رجوی در مورد خبری در کیهان لندن 06 اسفند 1385

نامه تعدادی از جداشدگان از فرقه رجوی در مورد خبری در کیهان لندن

خواهشمندیم طبق قانون مطبوعات تکذیبیه زیر را در رابطه با اعلام خبر پیوستن اعضای جداشده مجاهدین به سازمان پارس و شورای براندازی در همان صفحه اعلام خبر منعکس فرمائید. در شماره 1144 تاریخ پنجشنبه 26 بهمن روزنامه کیهان مطلبی تحت عنوان”افشاگری جداشدگان از سازمان فرقه ای مجاهدین حلق در پاریس” آمده است که:”جداشدگان از سازمان مجاهدین به سازمان پارس و شورای براندازی پیوسته اند” ما تأکید می کنیم که این مطلب کاملا غیر واقعی است و هیچیک از اعضای سابق که در این کنفرانس خبری شرکت داشتند اعلام همکاری و پیوستگی به سازمان پارس را ننموده اند.

جوابی سهل و ممتنع به چرایی خروج از شورای ملی مقاومت 19 بهمن 1385

جوابی سهل و ممتنع به چرایی خروج از شورای ملی مقاومت

در مطلبی به قلم آقای ابراهیم خدابنده آمده بود، خانم فریبا هشترودی در پاسخ به چرایی خروج شان از شورای موسوم به ملی مقاومت گفته اند”در شورا وقتم تلف می شد.” در نگاه اول شاید این پاسخ سبکسرانه و رفع تکلیفانه تعبیر و تلقی شود. از این باب که بسیاری از جداشدگان از شورا و سازمان مجاهدین خلق معمولا به دلایل کلان و موضوعات به ظاهر حاد و جدی تری از جمله مناسبات غیر دمکراتیک – هژمونی طلبی مجاهدین بر شورا – هژمونی طلبی شورا بر اپوزیسیون – هژمونی طلبی رجوی هم بر شورا و هم بر سازمان مجاهدین – مناسبات فرقه ای در شورا – وابسته بودن شورای ملی مقاومت، و… استناد می کنند، اما خانم هشترودی به جوابی سهل و ممتنع اکتفا می کنند

بازگشت فریبا هشترودی 18 بهمن 1385

بازگشت فریبا هشترودی

بیش از یک ماه از سفر خانم فریبا هشترودی به ایران می گذرد و بازتاب دیدار وی با نمایندگان کانون هابیلیان، بسیار بیشتر از آنچه که تصور می شد، بود. تا کنون نزدیک به 50 مطلب در این خصوص در سیمای مخالفین و موافقین نوشته شده است، واکنش های مثبت و منفی که هر کدام به نوبه خود جای تأمل و بررسی دارد. باید گفت تا کنون هیچ واکنشی در این خصوص منفعلانه و بینابینی نبود، یعنی جدایی هشترودی در دو جهت کاملاً مثبت و آرمانی و آزادی خواهانه و در جبهه ای دیگر خیانت گرایانه و دشمن شاد کن (از دید سازمان) بود.

یک تصمیم شجاعانه 14 بهمن 1385

یک تصمیم شجاعانه

خانم فاطمه امیری در نامه ای که خطاب به برادرش آقای علیرضا امیری فرد مستقر در قرارگاه اشرف نوشته از او می خواهد تا تصمیم شجاعانه بگیرد و خود را از جهنم تشکیلات رجوی نجات دهد. او می نویسد:” می دانم که تو هم دل تنگ ما و ایران هستی. امیدوار باش و شجاع باش و شجاعانه تصمیم بگیر و خود را نجات بده. برادرم آنچه مهم است این است که به جز ماندن در آن جهنم (قرارگاه اشرف) هر تصمیمی بگیری مطمئنا بهترین تصمیم خواهد بود و این را هم می دانم که هر کس اقدام به جدایی از سازمان کند چه بلایی پیش روی اوست.” خانم امیری در نامه خویش با توجه به آگاهی و شناختی که از مناسبات غیر انسانی و غیر دموکراتیک قرارگاه اشرف در ملاقات با جداشدگان فرقه که به میهن بازگشته اند، به دست آورده است، روایتی تلخ و سیاه از مکانی (قرارگاه اشرف) که گویی نقطه ثقل همه زشتی های دنیاست را مطرح می کند

زنان آزاده ای که به فرقه مجاهدین” نه” گفتند 07 بهمن 1385

زنان آزاده ای که به فرقه مجاهدین” نه” گفتند

در دیماه سال جاری خروج خانم فریبا هشترودی از شورای ملی مقاومت با مسافرت وی به ایران رسمیت پیدا کرد. سفر خانم هشترودی به توجه به سیاست های این شورا در پافشاری به مبارزه مسلحانه باعث بوجود آوردن بحث های زیادی در درون اعضای این شورا گردید. از آنجایی که فرقه مجاهدین هرگز قادر به پاسخگویی به اینگونه تصمیمات اعضای شورا نبوده و نیست، این عمل باعث سردرگمی و پراکنده گویی مسئولین این جریان شد.

آزادی اولین گروه از زندانیان سیاسی از زندان ابوغریب 03 بهمن 1385

آزادی اولین گروه از زندانیان سیاسی از زندان ابوغریب

در زندان ابوغریب بدلیل ماهیت زندان تقریبا همه زندانیان آزاد شدن را به فراموشی سپرده بودند و هرگز فکر نمی کردند روزی از طریق دولت عراق آزاد شوند همه منتظر بودند تا روزی که حکومت صدام سرنگون شود، شاید در آن زمان بتوانند آزاد شوند. خصوصا بندی که خارجی ها در آن زندانی بودند(القسم العرب و الاجانب یعنی بند عربها و خارجی ها)بدلیل محدودیت های که داشت، دارای جوی و فضای متفاوت با زندانهای دیگر و حتی از دیگر بندهای همین زندان بود. طبعا هر زندانی در زندان برای آزادی خود پیگیر و به دنبال اخبار از بیرون زندان و خصوصا افراد سیاسی اخبار سیاسی را دنبال می کردند. زندان ابوغریب مملو بود از زندانیان سیاسی که منتقد مجاهدین بودند و توسط سازمان مجاهدین به این زندان حبس شده بودند.

کابوس قرارگاه اشرف 02 بهمن 1385

کابوس قرارگاه اشرف

آقای سعید باقری دربندی (از اعضای جدا شده فرقه تروریستی رجوی) که پس از پانزده سال حضوردر قرارگاه اشرف سرانجام دراسفند ماه سال هشتاد و سه به همراه یکصد و سی نفر از جداشگان فرقه رجوی به میهن عزیزمان ایران بازگشت، در پاسخ به اراجیف و لجن پراکنی دارودسته رجوی در برنامه پرونده، از آنچه که در لایه های زیرین اشرف می گذرد به تلخی یاد می کند. او به گذشته اش نقب می زند و ما را با دنیای بسیار عجیب و غریبی مواجه می سازد که حقیقتا تعریف آن دشوار به نظر می رسد. از نظر آقای سعید باقری دربندی دنیای قرارگاه اشرف بسیار مخوف تر از کابوس است. مخوف نه تنها به مفهوم هراس و ترس بلکه فراتر از آن و اشاره به واقعیاتی ست که می تواند تقدیر نهایی و تراژیک بسیاری از انسانهای حاضر در قرارگاه اشرف باشد.

نامه آقای سبحانی و پاسخ دکتر بنی صدر 01 بهمن 1385

نامه آقای سبحانی و پاسخ دکتر بنی صدر

اگر اجازه بدهی به بعضی نکات در نامه ات اشاره کنم و در چارچوب موضوع”قلم و محبت” بجای”سلاح و خشونت” مطالبی را مطرح کنم. تو دوست نازنین لطف کرده و در نامه ات نوشته بودی که: اما درباره مقاله تو تحت عنوان”درباره قلم”. قبل از هر چیز باید بگویم که از خواندن آن بسیار لذت برده و احساس کردم حرفت از دل در آمده و لاجرم بر دل خواهد نشست. وقتی آنرا میخواندم بی اختیار یاد مقاله دیگری تحت همین عنوان افتادم. در آن مقاله چنین آمده بود:” رسالت قلم که پا بر سر سلاح به پیش میرود، همان رسالت انسان است که در تحقق آزادی میتوان آنرا خلاصه کرد. در این اتحاد قلم سمبل آگاهی و بینش و سلاح (که عامل اجرائی است) مظهر خواست، اراده و عشق و شوراست….. پس جامعیت قلم در سلاح و بنیان سلاح در قلم است

مجاهدین خلق، آن روی تعصب گرایی ایرانی 28 دی 1385

مجاهدین خلق، آن روی تعصب گرایی ایرانی

ما بسیاری از کـُردها را کشتیم ؛ فرماندهان عراقی به ما می گفتند که آنها ایرانی هستند ؛ من دیدم که تانکهای ما (مجاهدین) از روی جسدهای کُردها برای خندیدن عبور داده می شدند.”” ژان پی یر پرن، فرستاده ویژه این روزنامه به تهران در گزارش دو صفحه‎ای خود ضمن چاپ عکسی از «تمرین ماه مارس 2003 نیروهای سازمان مجاهدین در پایگاه اشرف درعراق»

تعریف فرقه از نظر مرکز اطلاعات فرقه 27 دی 1385

تعریف فرقه از نظر مرکز اطلاعات فرقه

هر فرقه ای میتواند به عنوان گروهی که تمامی پنج کاراکتر زیر را دارد تعریف گردد: از القای روانی جهت جذب، حفظ، و کنترل اعضایش استفاده میکند. یک جامعه بسته توتالیتری تشکیل میدهد. بنیانگزار یا رهبر آن خود انتصابی، دگماتیک، قدسی مآب، غیر قابل پیش بینی، و دارای کاریسما می باشد. اعتقاد دارد که”هدف وسیله را توجیه میکند” و به هر وسیله ممکن پول در آورده و افراد را جذب می نماید. ثروت فرقه استفاده ای به اعضای آن یا جامعه نمی رساند.

blank
blank
blank