بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
نامه تعدادی از جداشدگان از فرقه رجوی در مورد خبری در کیهان لندن
خواهشمندیم طبق قانون مطبوعات تکذیبیه زیر را در رابطه با اعلام خبر پیوستن اعضای جداشده مجاهدین به سازمان پارس و شورای براندازی در همان صفحه اعلام خبر منعکس فرمائید. در شماره 1144 تاریخ پنجشنبه 26 بهمن روزنامه کیهان مطلبی تحت عنوان”افشاگری جداشدگان از سازمان فرقه ای مجاهدین حلق در پاریس” آمده است که:”جداشدگان از سازمان مجاهدین به سازمان پارس و شورای براندازی پیوسته اند” ما تأکید می کنیم که این مطلب کاملا غیر واقعی است و هیچیک از اعضای سابق که در این کنفرانس خبری شرکت داشتند اعلام همکاری و پیوستگی به سازمان پارس را ننموده اند.
جوابی سهل و ممتنع به چرایی خروج از شورای ملی مقاومت
در مطلبی به قلم آقای ابراهیم خدابنده آمده بود، خانم فریبا هشترودی در پاسخ به چرایی خروج شان از شورای موسوم به ملی مقاومت گفته اند”در شورا وقتم تلف می شد.” در نگاه اول شاید این پاسخ سبکسرانه و رفع تکلیفانه تعبیر و تلقی شود. از این باب که بسیاری از جداشدگان از شورا و سازمان مجاهدین خلق معمولا به دلایل کلان و موضوعات به ظاهر حاد و جدی تری از جمله مناسبات غیر دمکراتیک – هژمونی طلبی مجاهدین بر شورا – هژمونی طلبی شورا بر اپوزیسیون – هژمونی طلبی رجوی هم بر شورا و هم بر سازمان مجاهدین – مناسبات فرقه ای در شورا – وابسته بودن شورای ملی مقاومت، و… استناد می کنند، اما خانم هشترودی به جوابی سهل و ممتنع اکتفا می کنند
بازگشت فریبا هشترودی
بیش از یک ماه از سفر خانم فریبا هشترودی به ایران می گذرد و بازتاب دیدار وی با نمایندگان کانون هابیلیان، بسیار بیشتر از آنچه که تصور می شد، بود. تا کنون نزدیک به 50 مطلب در این خصوص در سیمای مخالفین و موافقین نوشته شده است، واکنش های مثبت و منفی که هر کدام به نوبه خود جای تأمل و بررسی دارد. باید گفت تا کنون هیچ واکنشی در این خصوص منفعلانه و بینابینی نبود، یعنی جدایی هشترودی در دو جهت کاملاً مثبت و آرمانی و آزادی خواهانه و در جبهه ای دیگر خیانت گرایانه و دشمن شاد کن (از دید سازمان) بود.
یک تصمیم شجاعانه
خانم فاطمه امیری در نامه ای که خطاب به برادرش آقای علیرضا امیری فرد مستقر در قرارگاه اشرف نوشته از او می خواهد تا تصمیم شجاعانه بگیرد و خود را از جهنم تشکیلات رجوی نجات دهد. او می نویسد:” می دانم که تو هم دل تنگ ما و ایران هستی. امیدوار باش و شجاع باش و شجاعانه تصمیم بگیر و خود را نجات بده. برادرم آنچه مهم است این است که به جز ماندن در آن جهنم (قرارگاه اشرف) هر تصمیمی بگیری مطمئنا بهترین تصمیم خواهد بود و این را هم می دانم که هر کس اقدام به جدایی از سازمان کند چه بلایی پیش روی اوست.” خانم امیری در نامه خویش با توجه به آگاهی و شناختی که از مناسبات غیر انسانی و غیر دموکراتیک قرارگاه اشرف در ملاقات با جداشدگان فرقه که به میهن بازگشته اند، به دست آورده است، روایتی تلخ و سیاه از مکانی (قرارگاه اشرف) که گویی نقطه ثقل همه زشتی های دنیاست را مطرح می کند
زنان آزاده ای که به فرقه مجاهدین” نه” گفتند
در دیماه سال جاری خروج خانم فریبا هشترودی از شورای ملی مقاومت با مسافرت وی به ایران رسمیت پیدا کرد. سفر خانم هشترودی به توجه به سیاست های این شورا در پافشاری به مبارزه مسلحانه باعث بوجود آوردن بحث های زیادی در درون اعضای این شورا گردید. از آنجایی که فرقه مجاهدین هرگز قادر به پاسخگویی به اینگونه تصمیمات اعضای شورا نبوده و نیست، این عمل باعث سردرگمی و پراکنده گویی مسئولین این جریان شد.
آزادی اولین گروه از زندانیان سیاسی از زندان ابوغریب
در زندان ابوغریب بدلیل ماهیت زندان تقریبا همه زندانیان آزاد شدن را به فراموشی سپرده بودند و هرگز فکر نمی کردند روزی از طریق دولت عراق آزاد شوند همه منتظر بودند تا روزی که حکومت صدام سرنگون شود، شاید در آن زمان بتوانند آزاد شوند. خصوصا بندی که خارجی ها در آن زندانی بودند(القسم العرب و الاجانب یعنی بند عربها و خارجی ها)بدلیل محدودیت های که داشت، دارای جوی و فضای متفاوت با زندانهای دیگر و حتی از دیگر بندهای همین زندان بود. طبعا هر زندانی در زندان برای آزادی خود پیگیر و به دنبال اخبار از بیرون زندان و خصوصا افراد سیاسی اخبار سیاسی را دنبال می کردند. زندان ابوغریب مملو بود از زندانیان سیاسی که منتقد مجاهدین بودند و توسط سازمان مجاهدین به این زندان حبس شده بودند.
کابوس قرارگاه اشرف
آقای سعید باقری دربندی (از اعضای جدا شده فرقه تروریستی رجوی) که پس از پانزده سال حضوردر قرارگاه اشرف سرانجام دراسفند ماه سال هشتاد و سه به همراه یکصد و سی نفر از جداشگان فرقه رجوی به میهن عزیزمان ایران بازگشت، در پاسخ به اراجیف و لجن پراکنی دارودسته رجوی در برنامه پرونده، از آنچه که در لایه های زیرین اشرف می گذرد به تلخی یاد می کند. او به گذشته اش نقب می زند و ما را با دنیای بسیار عجیب و غریبی مواجه می سازد که حقیقتا تعریف آن دشوار به نظر می رسد. از نظر آقای سعید باقری دربندی دنیای قرارگاه اشرف بسیار مخوف تر از کابوس است. مخوف نه تنها به مفهوم هراس و ترس بلکه فراتر از آن و اشاره به واقعیاتی ست که می تواند تقدیر نهایی و تراژیک بسیاری از انسانهای حاضر در قرارگاه اشرف باشد.
نامه آقای سبحانی و پاسخ دکتر بنی صدر
اگر اجازه بدهی به بعضی نکات در نامه ات اشاره کنم و در چارچوب موضوع”قلم و محبت” بجای”سلاح و خشونت” مطالبی را مطرح کنم. تو دوست نازنین لطف کرده و در نامه ات نوشته بودی که: اما درباره مقاله تو تحت عنوان”درباره قلم”. قبل از هر چیز باید بگویم که از خواندن آن بسیار لذت برده و احساس کردم حرفت از دل در آمده و لاجرم بر دل خواهد نشست. وقتی آنرا میخواندم بی اختیار یاد مقاله دیگری تحت همین عنوان افتادم. در آن مقاله چنین آمده بود:” رسالت قلم که پا بر سر سلاح به پیش میرود، همان رسالت انسان است که در تحقق آزادی میتوان آنرا خلاصه کرد. در این اتحاد قلم سمبل آگاهی و بینش و سلاح (که عامل اجرائی است) مظهر خواست، اراده و عشق و شوراست….. پس جامعیت قلم در سلاح و بنیان سلاح در قلم است
مجاهدین خلق، آن روی تعصب گرایی ایرانی
ما بسیاری از کـُردها را کشتیم ؛ فرماندهان عراقی به ما می گفتند که آنها ایرانی هستند ؛ من دیدم که تانکهای ما (مجاهدین) از روی جسدهای کُردها برای خندیدن عبور داده می شدند.”” ژان پی یر پرن، فرستاده ویژه این روزنامه به تهران در گزارش دو صفحهای خود ضمن چاپ عکسی از «تمرین ماه مارس 2003 نیروهای سازمان مجاهدین در پایگاه اشرف درعراق»
تعریف فرقه از نظر مرکز اطلاعات فرقه
هر فرقه ای میتواند به عنوان گروهی که تمامی پنج کاراکتر زیر را دارد تعریف گردد: از القای روانی جهت جذب، حفظ، و کنترل اعضایش استفاده میکند. یک جامعه بسته توتالیتری تشکیل میدهد. بنیانگزار یا رهبر آن خود انتصابی، دگماتیک، قدسی مآب، غیر قابل پیش بینی، و دارای کاریسما می باشد. اعتقاد دارد که”هدف وسیله را توجیه میکند” و به هر وسیله ممکن پول در آورده و افراد را جذب می نماید. ثروت فرقه استفاده ای به اعضای آن یا جامعه نمی رساند.
نامه سرگشاده به خانم فریبا هشترودی
به هر حال من هم به همان دلایلی که حتما برای شما خیلی ملموس است تحصیل را نیمه کاره گذاشته و راهی را در پیش گرفتم که به سازمان مجاهدین و عراق ختم شد. این زمان گذشت تا اینکه شما به شورای ملی مقاومت پیوستید، در آن زمان خیلی خوشحالش شدم و خیلی دوست داشتم که موقعیتی دست دهد تا از نزدیک با شما در رابطه با پدر گرامیتان از نزدیک به صحبت بنشینم ولی این فرصت بدست نیامد تا اینکه در پایان سال 1375 شما برا ی اجلاس شورا به عراق آمدید و منهم به دلیل مسئولیتی که داشتم از نزدیک توانستم شما را ببینم و در لابی هتل السدیر بغداد (محل اقامت اعضای شورا) با شما به صحبت کوتاهی در رابطه با پروفسور محسن هشترودی بنشینم ولی چشمتان روز بد نبیند که بعد از آن مدتها پاسخ گوی همان سخن کوتاه با شما بودم که چرا با شما به تنهایی به صحبت نشسته ام.
تعریف فرقه از نظر دیدبان فرقه
کلمه”فرقه Cult” یک کلمه احساس انگیز است زیرا ارائه کننده یک موضوع احساس انگیز است. فرقه گروهی است که اغلب به لحاظ احساسی، معنوی، اقتصادی، و برخی اوقات حتی فیزیکی به اعضای خود آسیب میرساند. فرقه ها خانواده ها را از هم می پاشند و دوستی ها را داغان میکنند. ولی فرقه ها نمیتوانند وقتی که مردم اسرارشان را بدانند دوام بیاورند. همان اسراری که رهبران فرقه ها از دسترس دور نگاه میدارند تا مانع از پی بردن مردم به آنها شوند.

