در کنار خانواده ها خواهیم بود دیدار مسئول انجمن نجات زنجان با کمند علی عزیزی
در دل تاریکی، در مقابل ارتش آزادی بخش ایستاده بودیم! خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت دوم
4 ماه محبوس بودم ببینید رجوی با ما چه کرد و چه جنایتی بر ما روا داشت!
گفتگوی امین گل مریمی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق با سیامک نادری
امین گل مریمی یکی از کودک سربازان پیشین سازمان مجاهدین خلق در گفتگویی با سیامک نادری از سرگذشت خود گفت. او یکی از نزدیک به هزار کودک مجاهدین است که در سالهای ۱۳۷۰-۱۳۶۹ پس از طلاقهای اجباری میان والدین، به دستور مسعود رجوی از والدین جدا، از عراق قاچاق شده و به اروپا منتقل شدند. […]
روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت شانزدهم
ورود به خاک وطن بعد از سالها رفتن پی سراب و هدفی پوچ که حاصلی جز از دست دادن عمر و جوانی و اسارت ذهنی و جسمی برای من و امثال من نداشت، هیجان انگیزترین قسمت روایت سرگذشت من و دیگر جدا شده های از فرقه رجوی است. به هرحال همانطور که گفتم بعد از […]
دیدار علی قزل قارش رها یافته از فرقه رجوی با مسئول انجمن نجات گلستان
علی قزل قارش یکی از افرادی ست که در سال 1379 بدنبال کاریابی برای زندگی بهتر به کشور ترکیه رهسپار شد ولی متاسفانه این عزیمت منتهی به 12 سال اسارت در سازمان آدم ربای مجاهدین خلق شد. بقول خود آقای قزل قارش جوانی و بهترین لحظات زندگی او در سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق برای […]
تولدی دوباره – قسمت چهارم
در قسمت قبل در مورد حمله نظامی آمریکا به عراق و موضعگیری رجوی در مورد این حمله نظامی توضیحاتی نوشتم و اینکه رجوی بعد از سرنگونی صدام در مقابل نیروهای آمریکایی تسلیم شد و اربابش را دیکتاتور نامید و برای اینکه شکست تحلیل هایش را بپوشاند با عنوان اینکه ما سر قله هستیم و چشم […]
خیانت بزرگ مسعود و مریم به اعضای سازمان
از اولین روزهای ورود مسعود رجوی به عراق، هیچ عنصر سیاسی این امر را تایید نکرد و آنرا خیانتی بزرگ علیه مردم ایران دانستند. اما ظلم بزرگتر رجوی ها نسبت به اعضای سازمان صورت گرفت، دربهای خروجی بسته شد، زندان سازی شد، شکنجه علیه اعضای سازمان شروع شد، طلاق اجباری به وقوع پیوست، جنایت های […]
کودک سربازانی که گریه میکردند و مادرشان را صدا میزدند
در پی اکران مستند کودکان کمپ اشرف امیر نعمت اللهی عضو پیشین مجاهدین خلق از تجربه خود از زندگی با این کودکان در اشرف نوشت. او که خود در مدت پنج سال حضورش در تشکیلات مجاهدین خلق عضو تیمهای عملیاتی تشکیلات بود با بسیاری از کودک سربازان آشنایی دارد و پیش از این مصاحبهاش با […]
خاطره ای تلخ با سرانجامی شیرین – قسمت دوم
در قسمت قبل تا آنجا گفتم که تقریبا همه مقرهای استقرار نیروها و محورها در منطقه جلولا و منصوریه و مندلی و… برای آمریکایی ها لو رفته بود و در معرض تهدید بودیم و گاها مورد تهاجم نیز قرار میگرفتیم اما هنوز تلفات جدی و سنگین نداشتیم . همه نیروها مقرهای قبلی را شبانه رها […]
تولدی دوباره – قسمت سوم
در قسمت های قبلی در مورد نشست طعمه و غسل هفتگی و رهنمودهای رجوی در مبارزه با آمریکا و اینکه غرب امکان حمله به عراق را نداشته و اگر این اتفاق بیفتد نیروهای سازمان در کنار صدام خواهند جنگید نوشتیم اما رجوی روی این حرفش هم باقی نماند. رجوی در نشست آخر در روز 23 […]
خاطره ای تلخ با سرانجامی شیرین – قسمت اول
در گرماگرم تهاجمات ارتش و نیروی هوایی آمریکا و متحدینش برای سرنگونی رژیم صدام، بخشی از نیروهای مجاهدین خلق (موسوم به ارتش آزادیبخش، ارتشی که هیچگاه آزادی نبخشید بلکه منادی اختناق بود.) که در قرارگاه جلولا مستقر بودیم بعلت ترس از بمباران توسط هواپیماهای آمریکایی قرارگاه را ترک کردیم و در مناطق اطراف شهر جلولا […]
افشاگری های کودک سربازان سابق دامنگیر مجاهدین خلق
دیروز مطلبی از محمد رضا ترابی از کودک سربازان سابق فرقه جهنمی مجاهدین خلق در واکنش به دیدار نماینده پارلمان کانادا با مریم رجوی نظرم را جلب کرد . محمد رضا فرزند قربانعلی ترابی است که با فرمان مسعود رجوی و مریم قجر ظالمانه توسط شکنجه گران مجاهدین خلق به قتل رسید . محمد رضا […]
واکنش محمدرضا ترابی به دیدار نماینده پارلمان کانادا با مریم رجوی
محمدرضا ترابی از کودک سربازان سابق تشکیلات مجاهدین خلق در واکنش به دیدار نماینده پارلمان کانادا با مریم رجوی پیامی ویدئویی منتشر کرد. محمدرضا ترابی کودک سرباز پیشین سازمان مجاهدین خلق با انتشار ویدئویی در حسابهای کاربری خود در شبکههای اجتماعی درباره دیدار رهبر سابق حزب محافظهکار کانادا کندیس برگن با مریم رجوی توضیحاتی ارائه […]
تولدی دوباره – قسمت دوم
در قسمت قبل توضیح دادیم که رجوی چگونه اقدام به برگزاری نشست های طعمه کرد و هدف او از برگزاری نشست چه بود. تمام انگیزه رجوی یک پایه کردن تشکیلاتش بود تا کسی نه فرار کند و نه جرات جدا شدن داشته باشد. او فکر می کرد با این بگیر و ببند می تواند تشکیلاتش […]

