برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت پانزدهم
بچههای فرقه معبد خلقها پیوسته مورد سوء استفاده جنسی قرار میگرفتند. در حالی که گروه هنوز در کالیفرنیا بود، دختران نوجوان در سنین پانزده سال مجبور بودند با افراد با نفوذی که جونز تعیین میکرد روابط جنسی برقرار نمایند. یک مربی کودکان در جونزتاون دارای سوابق سوء استفاده از کودکان بود، و جونز خودش به برخی از بچهها تجاوز میکرد.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت چهاردهم
در مقر فرقه در جنگلهای گویان، بچهها به لحاظ فیزیکی در شرایطی فشرده زندگی میکردند؛ به طوری که یاد آور وضعیت بردگان در کشتیهای قدیمی بود. غذا به سختی قابل خوردن و مراقبتهای پزشکی و لباس غیر کافی بود. بچهها از والدین و خواهر و برادر خود جدا شده بودند و تحت مراقبت مربیان و معلمان کودکستان و والدین مشخص شده قرار داشتند، که آنها را در گروههای حدود دوازده نفره هدایت میکردند.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت سیزدهم
در مراسم یادبودی، دختری که نجات یافته بود، درباره دوستش که کشته شد صحبت کرد.این دختر گفت که دوست او نمیدانست که دنیای خارج از فرقه چگونه است، ولی گاهی در خصوص آن صحبت میکرد و میگفت: «فقط برای یک روز مایلم بدانم که جهان خارج از فرقه چگونه است.» او میخواستاین شانس را داشته باشد، ولی هرگز آن را به دست نیاورد. او راهی برای خروج از فرقه نداشت، زیرا هیچ کسی را برای مراجعه و درخواست کمک نداشت.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت دوازدهم
«جیم جونز» در جونزتاون تعدادی مختصص پزشکی داشت که شامل لاری شاخت یک پزشک جوان، و چندین پرستار میشد. میزان زیادی دارو از سان فرانسیسکو برای استفاده در «واحد مراقبتهای گسترده» فرقه؛ جایی که قانون شکنان فرقه یا کسانی که میخواستند جدا شوند در آنجا محبوس و سپس رام میشدند، فراهم میگردید. شاخت و پرستاران «معبد خلقها» از دارو برای تنبیه، ارعاب و کنترل پیروان جونز استفاده میکردند.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت یازدهم
در آن فرقه، رهبر «تجارب ماراتونی» بسیاری را به اجرا در میآورد، که معمولا روزهای جمعه عصر شروع شده و تا یکشنبه ادامه مییافت. در طیاین تجارب، رهبر و پیروانش از همه سنین در برابر یک بوفه مملو از مشروبات الکلی، ماریجوانا (ماریوانا)، کوکائین، و آمفتامین، با خواب بسیار کم، دلی از عزا در میآوردند. رهبر حلقهای از به اصطلاح زنان و همسران داشت، و وقتی او کارش با زنانش در اقامتگاه خصوصی اش در طیاین جلسات تمام میشد، غالبا نسبت به آنها در بازیهای جنسیاش با خشونت رفتار میکرد.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت دهم
یک بار، زمانی که من با دو عضو سابق فرقه که علیه فرقه مربوطه شکایت کرده بودند مصاحبههایی انجام میدادم، هر روز صبح یک موش صحرایی قهوهای بزرگ مرده ـ که یک چوب آب نبات در قلبش فرو شده بود ـ بر روی پلههای درب ورودی خانه، پیش از آنکه اعضای سابق مذکور مراجعه کنند، گذاشته میشد. بی شک، این کار به این جهت انجام میپذیرفت که به من و همچنین آنان خاطر نشان شود که ما همگی «موش صحرائی» هستیم. در همان دوران، یک روز بیش از بیست موش
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت نهم
یک بار، زمانی که برای سخنرانی در”مجلس اعیان بریتانیا” دعوت شده بودم، در فرودگاه لندن بازداشت شدم، زیرا که فرد مزاحمی به مقامات گمرک اطلاع داده بود که من یک تروریست ارتش جمهوری خواه ایرلند (IRA) هستم! موضوع خیلی زود حل و فصل شد، ولی شاید این نمونه تصویری از نوع زندگی کسانی که سعی میکنند عموم مردم را در خصوص فرقهها مطلع نمایند، به دست بدهد.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت هشتم
… زنی که برای دخترش در یک فرقه کاهنی بین المللی نامه نوشته بود، در عوض و در نهایت تعجب، نامه زیر را از غریبهای دریافت نمود: به طور اتفاقی نامه شما به دستم رسید که در حقیقت برای باربارا فرستاده بودید. در این لحظه محل دقیق او را نمیدانم، ولی خیلی زود خواهم فهمید و مطمئن خواهم شد که نامه تان را دریافت نماید… آخرین باری که از وی خبر داشتم، در نپال ـ که کشوری در همسایگی هندوستان است ـ بود. تا به حال، وی قطعا باید به کشور دیگری رفته باشد. شما میتوانید با من در ارتباط باشید، و من پیگیری میکنم تا شما گهگاه از کار او با خبر شوید.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت هفتم
انواع تاکتیکها برای سعی در پنهان نگاه داشتن فرقه در برابر خویشان و دوستان کنجکاو یا کسانی که خیلی سؤال میکنند، به کار گرفته میشود. برای مثال، اگرخویشاوندان با دفاتر عمومی یا رسانهها تماس بگیرند، عضو خانواده آنان در فرقه اغلب نسبت به هرگونه تماس بعدی با خانواده منع میگردد. معلوم شده است که اعضای جوانتر فرقه برای والدین یا پدر بزرگ و مادر بزرگ خود با عباراتی همچون: «من متأسفم که میشنوم شما باایستگاه رادیو تماس گرفتهاید، ولی چون چنین کاری را انجام دادهاید، دیگر برایتان نامه نخواهـم نوشت»، نامه ارسال کردهاند.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت ششم
در بعد از ظهر 10 اکتبر 1978، مورانتس به خانه و سراغ صندوق پستی اش رفت، و آنگاه به وسیله یک مار پشت الماسی چهار و نیم فوتی (135 سانتی متر) که در آنجا گذاشته شده بود گزیده شد. اسباب صدای زنگ مار زنگی برداشته شده بود تا اخطاری شنیده نشود. طبق گزارشهای رسیده، او همچنان که با آمبولانس به طرف بیمارستان برده میشد، فریاد میزد «سینانون مرا زد!».
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت پنجم
یک حقوقدان کالیفرنیایی مورد هجوم یک مار زنگی قرار گرفت که توسط اعضای گروه سینانون در صندوق پستی او گذاشته شده بود.این فرقه از برنامه بازسازی افراد پس از ترک مواد مخدر و الکل شروع کرده و به یک فرقه چندین میلیون دلاری ارتقاء یافته و به همین ترتیب از یک بنگاه ظاهرا خیریهای به یک مذهب تغییر کرده بود. پل مورانتس، یک وکیل مدافع حقوقی در پاسیفیک پالیسیدز، با فرقه سینانون در سه کیس مدنی، بعلاوه یک کیس کودک دزدی جنگید که سرانجام قاضی حکم نمود مادر بزرگ میتواند سه نوه خود را از فرقه سینانون پس بگیرد.
برگزیده ای از کتاب فرقه ها در میان ما – قسمت چهارم
هنگامی که والدین یا دوستان یک فرد نسبت به موضوع معینی در خصوص نحوه زندگی در گروه مربوطه سؤال میکنند، عموما یک عضو فرقه بهاین شکل پاسخ میدهد که: «من نمیتوانم بهاین سؤال پاسخ بدهم. هر کس لازم است خودش بداند».اعضا نه تنها نحوه واکنش نشان دادن را آموزش میگیرند، بلکه اغلب از آنها انتظار میرود که ـ به صورت شفاهی و یا کتبی ـ برخوردهای خود با بیرونیها را به طور کامل گزارش نمایند

