تحلیل های وارونه رجوی بعد از هر پیام رجوی عده ای از تشکیلات جدا می شدند
به روایت محمدرضا ترابی، کودک سرباز مجاهدین خلق حرمسرای مسعود رجوی
مسعود رجوی درباره شهروندان ایرانی اظهار نظر نکند اظهارات بخشعلی علیزاده در واکنش به سخنان مسعود رجوی
خاطره ای از اربعین در فرقه رجوی
رجوی که در دجالگری یکی از نابغه های قرن است٬از هر وسیله ای و هر بحثی برای قفل کردن نیروها در عراق استفاده میکرد! تمام داستان این نشست هم این بود که بحث سوگند جلاله را مطرح کند و بگوید که هرکس این سوگند را بخورد٬شکستنش مانند گناه کبیره و نابخشودنی است! بچه ها هم که عملا مجبور بودند که تن بدهند چون اختیار دیگری بطور واقعی نداشتند
اصطلاحات خاص رجوی
در نظر مسعود رجوی انتخابات یعنی آنچه او در تعیین مریم رجوی بعنوان رییس جمهور یک عده انسان بی اختیار و بی اراده انجام داده است، یعنی نمایشی و از پیش تعیین شده.
رجوی ماهیتأ و ذاتأ تروریست و ضد بشر است
درمجموعه ای بنام فرقه مجاهدین که تحت دیکتاتوری مطلق رجوی کنترل می شود اصول اولیه و تئوری پایه ای آن با الفبای کشتار- خشونت –ترورفیزیکی و شخصیتی و… بنیاد نهاده شده و بعد از سالهای اولیه این تئوری وارد فاز عملی و کشتار وگرفتن راندمان کار خود شده است و این استراتژی خشونت و کشتار به بیش از سه دهه انجامیده است.
جیش المختار وسیله است، مسبب کشتارها مسعود رجوی می باشد
مسعود رجوی برای بقای گروهش هنوز خون می خواهد و این خون ها بهانه ای برای حضور مجاهدین در محافل بین المللی و برانگیختن حس ترحم برای آن ها می باشد و الا دیگر نه خودشان حرفی دارند و نه حرفشان برای کسی خریدار ندارد چرا که به هر لحاظ به بن بست رسیده اند.
وعده های سرنگونی مسعود رجوی پیش زمینه جلب اعتماد سرویس های خارجی
هدف رجوی از این وعده ها از سویی امید بخشیدن به اعضاء دربندش و از سویی بیگاری و استفاده ابزاری از آن ها بود تا بتواند وقت بیشتری برای بقاء اش کسب کند و الا خودش هم می دانست راه به جایی نمی برد، از طرفی هم با برگرداندن انگشت تقصیر به سمت اعضاء آن ها را مقصر عدم تحقق سرنگونی معرفی می کرد فلذا اعضاء ملزم به تلاش بیشتر می شدند.
پیام رجوی به اعضای در بند لیبرتی
بعد از حمله موشکی به لیبرتی رجوی جنایت کار به اعضای خود در لیبرتی پیام داده که آرامش و کنترل و خونسردی خود را حفظ کنید و آماده به اصطلاح کارزارهای بعدی باشید.!!! سئوال این است چه کارزاری؟ کدام کارزار؟ آیا دست روی دست گذاشتن و یا منتظر فرصتی که شرایطی در عراق به وجود بیاید تا خودتان را در خاک عراق تثبیت کنید از کارزارهای شماست؟
رجوی ۲۵ سال پیش نقشه فرار داشت
اکنون که 12 سال از فرار رجوی می گذرد و از روزی که او همه اسیران و تهی شدگان و تکیده های فرقه اش را در عراق قال گذاشت و خود و دایره اصلی و حلقه نورچشمی و بدرد بخورش را از مهلکه به در برد. اینک از طریق یک خارجی اعلام می کند که زخمی شده و به همین دلیل به خارج از عراق گریخته آنهم برای مداوا!
از قدرت طلبی مسعود خان است که اهالی لیبرتی به سوی مرگ روانه می شوند
مریم خانم هیچ تلاشی برای آزادی آن دسته از نفرات که در کمپ لیبرتی هستند نمی کند و تلاش می کند آنها را برای همیشه در عراق حبس کند و این کار برای خانم رجوی یک مرز سرخ بود که بتواند به هر قیمتی کمپ اشرف را حفظ کند اما شرایط بر وفق مراد خانم مریم نشد چرا که مریم رجوی با یک سری شعارهای محیط بسته به فضای فرانسه حرکت کرد و چون در اشرف یکه تاز میدان بود در فرانسه جوگیر شد.
زخمی شدن رجوی فریبی بیش نیست
بله تا آنجا که ما جدا شده ها می دانیم رجوی همیشه به فکر خودش بوده و هست. به نظر ما چون اوضاع اشرف بهم خورد و حرمسراهایش از هم پاشید و دستش از زنان شورای رهبری کوتاه شد، بر حسب عادت (هر روز دامادی) نتوانست تحمل کند جیم شد و به احتمال زیاد با هم دستی امریکا به یکی از جزایر دور افتاده برای ادامه ی خوش گذرانی برده شد.
وقاحت پیام هفتم آبان ۹۴ رجوی
می بینید که رجوی چگونه با لفاظی و سفسطه آسمان و زمین را بهم میبافد تا حقیرانه و با منطقی غیر حقیقی بقبولاند که 50 نفر خانواده سالمند و پیر و فرتوت که اخیرا برای دیدار و ملاقات با فرزندان شان رفته بودند نفر اطلاعاتی ایران بودند و شاید کار شناسایی!!! هم توسط آنان انجام شده؟؟؟؟… همه این حرفها برای این هست دهن هر فردی را در تشکیلات که به هوای شنیدن صدای پدر و مادر خود در پشت سیاج لیبرتی لب پر شده خونمالی کند
مسعود رجوی هم مجروح بوده و ما خبر نداشتیم!!
این روزها مطالبی در برخی سیاتها میخوانم مبنی بر مجروح شدن مسعود رجوی!!!! حقیقتا چندین بار بدقت آنرا خواندم که نکند اشتباه میبینم ولی دیدم که نه٬ درست است مسعود رجوی در جریان حمله امریکا به عراق جراحت برداشته است و بهمین دلیل خودش را در انزار عمومی ظاهر نمیکند! این مطلب آنقدر مضحک است که میشود ساعتها سرش صحبت کرد و خندید!! مسعود رجوی و جراحت! فکر کن که زبل خان خودش را در موقعیتی قرار دهد که مجروح شود! حتی تصورش هم خنده دار است!
مسعود رجوی و جراحتش!
واقعیت این است که اگر مسعود رجوی می خواست زخم بردارد، طی سال ۱۳۵۱ در زندان شاه زخمی و یا کشته می شد. ولی او جان دیگران را فدای جان و سلامت خود کرد، همان گونه که در سال ۱۳۶۰ جهت فرار از کشور، اعلام جنگ مسلحانه داد تا دشمنش را سر کار گذاشته و خود از مهلکه فرار کرده باشد، همان گونه که در سال ۱۳۶۵ پس از این که فهمید فرانسه جای امنی برای دوران ماه عسل نیست، بار و کوچ را به مقصد عراق بست و هر کدام از این فرارها را با بالاترین قیمت از جان و مال و هستی دیگران به پیش برد.

