مرا فریب دادید چند کلامی با مسعود رجوی
رجوی نیرویی می خواست که بی شبهه ترور کند آنان که فریب فتوای رجوی را خوردند
پنج دلیل برای طلاق اجباری اعضای مجاهدین خلق چرا مسعود رجوی طلاق را برای مجاهدین خلق اجباری کرد؟
تهمت اخلاقی آخرین حربه رجوی زن باره
رجوی کثیف که خود استاد زن بارگی است سعی دارد همانند شیوه های سازمان های اطلاعاتی کشورهای غربی با تهمت زدن به فرد او را خراب کرده تا بتوانند به امیال خود دست یابند. وی که مانند مار زخمی بعد از افشاگری زنان جدا شده به خودش می پیچد سعی دارد همه پرنسیب های اخلاقی را کنار گذاشته و به تهمت زدن اخلاقی روی بیاورد. تهمت زدن قبلی یعنی مزدور و مهره اطلاعاتی ایران و… کارآیی نداشته و اکنون سعی دارد اینگونه دست به این اعمال بسیار زشت بزند کاری که خود سالیان با زنان درون سازمان انجام می داده است
ردپای رجوی در کشتار اسیران کمپ لیبرتی
درطول حضور رجوی درعراق جان و مال اسیران هیچگاه برای وی درمقابل بقای تشکیلات منحوسش پشیزی ارزشی نداشته و ندارد. و این حمله اخیر هم فقط رجوی راخوشحال کرده است. لذا درهمین رابطه وجدانهای آگاه و مجامع بین المللی هرگز نبایستی فریب مانورهای شیادانه رجوی را بخورند. وهرچه سریعتر می بایست موضع گیری مناسبی در مقابل وقت کشی و ممانعت رجوی از انتقال اعضا به خارج ازعراق در پیش بگیرند.
مسعود رجوی مسئول کشته شدن اعضای فرقه اش می باشد
اخیرا رجوی مجددا نسبت به جنایات و سابقه تروریستی خود به صورت مضاعف افتخار کرده و به شدت تلاش می نماید تا طرف های دیگر را تا جائی که میتواند تحریک کند. آخر او تنها کسی است که از تهاجم به لیبرتی و کشته شدن افرادش سود میبرد. او نیازمند خون است تا به حیات خفیف خائنانه اش ادامه دهد و همچون زالو به مکیدن خون قربانیان خود مشغول باشد.
مرحله بی پایان سرنگونی، نگاهی به سخنرانی ۳۰ دی ۱۳۹۱ مسعود رجوی و اعلام موسسان چهارم
هذیانگویی های اخیر رجوی نشان می دهد که به پایان خط رسیده و در بحران عمیق ناشی از بی مصرف و بی اعتبار و بی آینده ماندن، او را شدیداً به بحران روحی و فراموشی دچار ساخته است. پرخاشگری و فحاشی به منتقدان و تهدید نمودن آنها (به برملا کردن پرونده های جنسی که چیزی جز فرار به جلو نیست) تنها ضعف کسی را آشکار می سازد که با آنهمه اقتدارنمایی پوشالین و دم از سرنگونی زدن و خود را در محوریت کل جهان خواندن و دم از تغییر استانداردهای بین المللی زدن، از حضور چند ده جداشده که هیچ امکانی در اختیار ندارند، تمامی قداست و پایه های تشکیلاتش متزلزل گردیده و به مرز فروپاشی رسیده است.
پاسخگویی از نوع رجوی ها
رجوی هیچگاه در این سالیان حاضر نبود نسبت به عملکرد خویش و فرقه اش پاسخگو باشد. چرا که خوب می داند با روشن شدن جواب سوالاتی در مورد ایدئولوژی سازمان، استراتژی سازمان و تغییر پی در پی آن، سیاست سازمان که بر اساس اصل « هدف وسیله را توجیه می کند استوار شده »، تشکیلاتی فرقه ای و ایزوله کردن اعضا از دنیای خارج، رابطه با صدام و مزدوری برای او در جنگ، ترور انبوهی از افراد غیر نظامی در ایران، رابطه با آمریکا و… چهره واقعی او رو می شود.
پیام ۵ دی رجوی، سخنرانی یا انحطاط اخلاقی؟
رجوی در سخنرانی 5 دی 1391 که ابتدا بطور کامل در 59 صفحه در سایت های این فرقه قرار داده شد (و بعدا بدلیل انتقادات گسترده از غیر اخلاقی بودن مطالب تنها 27 صفحه از آن باقی ماند و بقیه از سایت حذف شد) در واکنش به افشاگری های یکی از جدا شدگان از سازمان، بصورت دیوانه وار به وی حمله کرده و او را متهم نمود که مشکل جنسی داشته و همجنس باز بوده و برخی مطالب دیگر که بدلیل رعایت ادب نمی توان آنها را بازگو کرد.
بغض و کینه تمام نشدنی رجوی علیه جداشده ها – قسمت پایانی
مضحک ترین حرفهای مسعود در این پیام در رابطه با منطق و فتوت مجاهدین است ولی آنچه که ما اعضای سابق سازمان سالیان در مناسبات شما در اشرف دیدیم جز درس خشونت و شرارت و کشتار و ترور ندیده ایم آیا منظور شما از فتوت مجاهدین همان ضرب و شتم اعضای معترض و مسئله دار در نشست های طعمه در باقرزاده است؟ آیا منطق شما همان مشت آهنین برای افراد خواهان جدایی می باشد که در نشست های حوض در بغداد که بر روی سلاح کمری خود کوبیده و آنان را تهدید به مرگ می کردید نیست؟
رجوی متوسل به دروغ و فریب می شود
همانطور که مطلع اید رجوی در آخرین سخنان خود در 5 دی 1391 در پاسخ به افشاگری جدا شدگان از جمله افشاگری خانم ها بتول سلطانی و زهرا میرباقری در رابطه با رقص رهایی و اهدای گردنبند طلای منقش به تصویر خود (رجوی) به زنان شورای رهبری برای اعضای فرقه گفته است که «گردنبند ها را مریم بدون اطلاع من بلااستثنا برای برادران و خواهران ما فرستاد ».
اینبار کوبلر مانع سرنگونی مجاهدین
رهبری فرقه ی مجاهدین بنیاد استراتژی خود مبنی بر احقاق سرنگونی رژیم و اثبات خود به عنوان تنها آلترناتیو جدی از بدو انقلاب ایران برروی قدرت طلبی و تمامیت خواهی بنا نهاده است واین استراتژی ازآنجایی که در یک سیکل تکاملی و قانونمند نبوده و دارای تاکتیک های خروجی از یک ذهن دیکتاتوری و دگماتیسم می باشد لذا هیچ وقت رو به ترقی و جلو نبوده بلکه مثل شیئی سرگردان در معرض هرگونه سو استفاده خارج از خودش است.
اندر آخرین احوالات مسعود رجوی
رجوی در واکنش های هیستریکش مارتین کوبلر رئیس یونامی (دفتر ملل متحد در عراق) و فرستاده ویژه دبیر کل ملل متحد را هم تحت عنوان”تسهیل کننده” بعد از خانواده ها و دولت عراق و صلیب سرخ بی نصیب نمیگذارد. از نظر سران فرقه ای هر کس که با آنها نیست لاجرم بر آنان است و می بایست دشمن تلقی شود. جالب است که او از شرم و حیا هم حرف میزند که این واقعا مضحک ترین بخش از بیانات رجوی است.
بغض و کینه تمام نشدنی رجوی علیه جدا شده ها – قسمت اول
برای کسانی که در درون سازمان بودند به خوبی یاد دارند که در سال 82 مسئولین فرقه افراد را توجیه کرده که بعد از 20 سال به دروغ از خانواده ها خود پول بگیرند و آنان را سرکسیه کنند حالا چطور شده که وی عنوان می کند که به خانواده ها کمک می کرده است. یا در مورد وجود فیلم های این خانواده ها در اشرف می گوید که بایستی گفت این حقه و کلک دیگر کهنه شده و کسی را نمی تواند بفریبد.
ماجرای گردنبندهای اهدایی و استیصال رجوی
ولی اگر تجربه ای از نشست های رجوی داشته باشیم، و ساعاتی را در آن جلسات سپری کرده باشیم. میدانیم که با تبحری خاص و در پس موضوعات متنوعی مانند، خاطرات روزهای زندان، درگیری های ارتش عراق، تفسیر آیه های قرآن و سوء استفاده از آن به منظور توجیه اعمالش، ملغمه ای از الصاق برچسب های رنگارنگ به اعضا مانند گوهران بی بدیل و ناموس های ایدئولوژیکی و فلان و فلان….، و در نهایت به درازا کشاندن حرف و طولانی کردن زمان به منظور خسته کردن مخاطب برای گمراه کردن او از درک اصل داستان، نبوغی خاص دارد.

