4 ماه محبوس بودم ببینید رجوی با ما چه کرد و چه جنایتی بر ما روا داشت!
قرارداد باطل، درخواست خروج از تشکیلات خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق- قسمت اول
وعده های رجوی ها هیچ گاه محقق نمی شود پیام طالب فرحان به اعضای ساکن در کمپ اشرف ۳
پیام عضو رها شده از تشکیلات مجاهدین خلق برای اعضای اسیر در فرقه
دوستان و هم اسارتی های سابقم در چنگال تشکیلات رجوی سلام. امیدوارم خرده رمقی برای گوش کردن، فکرکردن و تصمیم گیری برایتان باقی مانده باشد. خود من که حدودا بیست سال است که رها شده ام و به زندگی و انتخاب و اختیار سرگرم زندگی هستم با تمام فراز و فرودهایش، با تمام لذت ها، […]
خدا سرنوشت مرا از سر نوشت
مسعود رجوی بارها در نشستهای مختلف مدعی بود که هیچ فرقی بین یک فرمانده و یک رزمنده وجود ندارد الا در برخی امکانات کاری که بالاخره نیاز کاری او میباشد، اما به لحاظ خورد و خوراک و درمان و امکانات رفاهی هیچ تفاوتی بین اعضا وجود ندارد. حالا به یکی از مواردی که ایشان مدعی […]
روزی که آزادی را با تمام وجود حس کردم
هفتم تیر 83 روزی بود که توانستم از فرقه جهنمی مجاهدین خلق رهایی یابم. تصمیم برای رهایی و فرار از سازمان مجاهدین خلق لحظه ای نبود، بلکه از مدتها قبل این جرقه به ذهنم زده بود که دیگر در مناسبات سازمانی که پایه های آن بر دروغ، ریاکاری و فریب سوار شده ماندن، خیانت به […]
خاطره تلخ از دوران بیماریم در تشکیلات رجوی
چند سالی بود که در تشکیلات مجاهدین خلق بودم. کار شبانه روزی و اغلب سنگین، وظیفه اکثر نیروها بود و روز و شب مان به این شکل سپری می شد. البته نشستهای مختلف و عملیات جاری و .. هم که جای خودش را داشت. به هر ترتیب در برهه ای من دچار کمر درد شدید […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت هفدهم
در قسمت قبل اشاره کردم که بعد از نشست طعمه کینه افراد نسبت به شورای به اصطلاح رهبری بیشتر شد. برگزاری نشست ها کمتر شد و نشست های سیاسی برگزار می گردید. از طرفی نگهبانی ها را بیشتر کردند. در آن زمان ائتلاف آمریکا عراق را تهدید به جنگ می کرد و خواهان سرنگونی صدام […]
قدردانی عضو انجمن نجات آلبانی از مساعدت های مقامات آلبانی
با درود به دوستان عزیزم که هر روز گوشه ای از جنایات رجوی وطن فروش را افشا میکنند. جنایتهای رجوی برای همه جهان آشکار شده است و دیگر نمیتواند اعضای خود را فریب دهد. تمامی اعضا به این حقیقت پی بردهاند که در طول این سال ها عمر خود را از دست دادهاند و بیهوده […]
01 تیر 1403باز هم سی خرداد رسید
در سازمان مجاهدین خلق این روز را روز زندانیان سیاسی و ارتش آزادی بخش و روز شهدا نام گذاری کردند ولی از آنجایی که نزدیک به ۳۰سال در سازمان بودم خوب میفهمم که سازمان این روز را فقط به خاطر این که کارهای فریب کارانه خودش را خوب در خلق الله جا بیندازد به هر […]
ما در بردگی مطلق بودیم
با سلام به تمامی خانوادههای عزیز، یادم هست که برای اولین بار، زمانی که خانوادهها برای دیدار فرزندانشان، یا پدر و مادرشان پشت درب کمپ اشرف آمدند، چه لحظههای خاصی بود. با تشکر فراوان از آقای ابراهیم خدابنده که انجمن نجات را راهاندازی کرد تا تکتک افراد برای آزادی از اسارت فرقه وطنفروش پناهگاهی پس […]
سازمان رجوی همیشه برای کشورهای میزبان مشکل آفرین بوده است
در تاریخ 30 خرداد 1402پلیس آلبانی برای بازرسی به مقر مجاهدین خلق مراجعه کرد، اما با پاسخ منفی از سوی سران فرقه روبرو شد. البته این پاسخ منفی برای کسانی که با ماهیت مجاهدین خلق آشنایی داشتند، چیز تازه و عجیبی نبود. چون تاریخ نشان داده در هر مقطع اینها با دولت قانونی کشورهای میزبان […]
۱۴ سال اسارت در سلولی به نام اشرف
من مهدی سلیمانی هستم و نزدیک به ده سال است که در تیرانا زندگی میکنم. از مهربانی و دلسوزی مردم شریف آلبانی بسیار خوشحال هستم. در این جشن میخواهم سرنوشت خودم را برایتان بازگو کنم. من چهارده سال در سازمان مجاهدین خلق بودم و با آنها زندگی کردم. مجاهدین خلق یک گروه سکت هستند و […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت شانزدهم
در قسمت قبل از بد شانسی خودم گفتم که من را سوژه کردند و گفت فؤاد بلند شو، فرزانه گفت پرونده تو آنقدر سیاه است که نمی شود پرونده ات را باز کرد! فکر کردی از کارهای تو در مقر ناآگاهیم؟ با چه کسانی در مقر محفل داری؟ نام آنها را ببر، خراب کاریهایت در […]
گذری بر ۲۱ عید قربان بدون دیدار خانواده
قبل از این که گرفتار فرقه رجوی بشوم، در هر عید سعید قربان لباس نو می پوشیدیم و برای نماز عید می رفتیم. بعد که باز می گشتیم گوسفندی که از قبل فرا رسیدن عید خریداری شده بود، توسط پدر قربانی میشد. مادر قسمتی از گوشت گوسفند را بین همسایههای مستمند توزیع و باقیمانده را […]
