4 ماه محبوس بودم ببینید رجوی با ما چه کرد و چه جنایتی بر ما روا داشت!
قرارداد باطل، درخواست خروج از تشکیلات خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق- قسمت اول
وعده های رجوی ها هیچ گاه محقق نمی شود پیام طالب فرحان به اعضای ساکن در کمپ اشرف ۳
خاطره ابراهیم مرادی از دردناک ترین روزهای حضورش در سازمان مجاهدین خلق
ابراهیم مرادی در گفتگو با خلیل انصاریان در برنامه دورهمی، از خاطراتش در دوران حضور در تشکیلات مجاهدین خلق می گوید. مرادی که بیش از 20 سال از زندگی اش را در مناسبات مجاهدین خلق سپری کرده است، شیرین ترین خاطره اش را روز خروج از تشکیلات رجوی می داند. خاطره ای که شیرینی اش […]
توصیف منصور براهویی از زندگی ۷ ساله اش خارج از مناسبات بسته مجاهدین خلق
منصور براهویی در برنامه دورهمی انجمن نجات آلبانی شرکت کرد و زندگی کنونی اش خارج از تشکیلات مجاهدین خلق را تشریح نمود. براهویی از جمله اسرای جنگ ایران و عراق بود که در اردوگاه رژیم بعث با فریب عوامل فرقه، به کمپ اشرف منتقل شد. او پس از انتقال گروه به آلبانی از تشکیلات مجاهدین […]
از زندگی تحمیلی تا زندگی آزادانه
خلیل انصاریان در این قسمت از برنامه دورهمی با محمدرضا صدیق عضو سابق سازمان مجاهدین خلق به گفتگو نشست. موضوع این برنامه، تفاوت زندگی درون و بیرون از تشکیلات مجاهدین خلق بود. محمدرضا صدیق در پاسخ به این سئوال که بعد از جدایی از سازمان چگونه زندگی کرده، می گوید: زندگی در این 4 سال زندگی […]
تسلیت انجمن نجات به محمد تورنگ رها یافته از مجاهدین خلق
در نهایت تألم و تأسف مطلع شدیم که والده مکرمه آقای محمد تورنگ، از اعضای سابق فرقه تروریستی مجاهدین خلق ساکن جزیره زیبای قشم، به لقاء الله پیوست. آقای محمد تورنگ شش ماه بعد از فرار از فرقه رجوی در آلبانی توانست خود را به ایران برساند. او در طی این شش ماه آماج انواع […]
عضو سابق مجاهدین خلق: ۲۳ سال از خانواده ام بی خبر بودم
علی محمد رحیمی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق در گفتگو با انجمن نجات آلبانی از دلایل خروجش از این سازمان می گوید. رحیمی بیش از 30 سال از عمر خود را در تشکیلات مجاهدین خلق گذراند و در نهایت در سال 1401 در آلبانی از این گروه کناره گیری کرد و از اردوگاهشان خارج […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت سیزدهم
در قسمت قبل به نشست حوض اشاره داشتم و روایت کردم که رجوی در نشستی که برای ما تشکیل داده بود گفت اینجا حوض شماست. هر کسی می خواهد پاک شود در حوض بایستی خیس بخورد و پاکیزه و انقلاب کرده ی مریم، به اشرف برگردد. این هم یکی از شگردهای کلاه برداری رجوی بود! […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت دوازدهم
در قسمت قبل اشاره کردم که مرا در یگانها سازماندهی نمی کردند و علت را بیان کردم. همان روزها بود که در شام دست جمعی، خبردار شدم که یکی از خانم های مسئول در مقر ما را به جرم ارتباط با یکی از مردها گرفته بودند. من خیلی تعجب کردم. دوستی که موضوع را برایم […]
لحظات شیرینی که پس از جدایی از تشکیلات رجوی تجربه کردم
زندگی زیباست ای زیبا پسند زنده اندیشان به زیبایی رسند آنقدر زیباست این بی بازگشت کز برایش میتوان ازجان گذشت بخاطر سلامتی ام و بخاطر هدایتم و بخاطر رستگاری وعاقبت بخیری که در نقشه مسیر زندگی بازیافته ام، می درخشد و در شرف تکوین و تثبیت است، ازخدای منان سپاسگزار و قدردان و شاکر هستم […]
پاسخ علی اکرامی به اظهارات دروغین مجاهدین خلق
ارگان تبلیغاتی دروغ پرداز و رسوای مجاهدین خلق در یکی از برنامه های خود با موضوع، بازیگران وزارتی با عناوین شاکی و کارشناس در دادگاه قوه قضاییه به شرکت اینجانب علی اکرامی در جلسه یازدهم این دادگاه که بمنظور افشای جنایت ها و خیانت های این فرقه ضدانسانی در قبال اعضا صورت گرفته بود واکنش […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت یازدهم
در قسمت قبل اشاره کردم که به من شک کرده بودند که مبادا در جلولا اقدام به فرار کنم. مرا به پادگان اشرف منتقل کردند. وقتی به مقر در پادگان اشرف رسیدم خودم را به زنی بنام فاطمه غلامی معرفی کردم و در آشپزخانه مشغول کار شدم. در کنار کارهای آشپزخانه کارهای تاسیساتی نیز انجام […]
مقایسه زندگی در فرقه رجوی با زندگی آزاد از نگاه اعضای انجمن نجات آلبانی
دو تن دیگر از اعضای انجمن نجات آلبانی به مقایسه زندگی درون فرقه رجوی با زندگی در جهان آزاد پرداختند. در این گفتگوی دوستانه که با هدایت خلیل انصاریان صورت گرفت، علی هاجری و ابراهیم مرادی از تفاوت میان زندگی در درون حصارهای تشکیلات مجاهدین خلق و زندگی در دنیای آزاد صحبت کردند. علی هاجری […]
سخنان بیجار رحیمی با دوستان گرفتارش در کمپ مجاهدین در آلبانی
سالیان طولانی که در تشکیلات بودم هر روزش معادل یک سال زندان معمولی که مدتی تجربه کرده بودم، برایم سخت میگذشت. چون در زندان حداقل امید داشتم در زمان تعیینشده آزاد شده و به زندگی آزاد و آغوش خانواده برمیگردم. اما گویی تشکیلات یک زندان برزخی، فرازمینی و عجیب بود. زیرا علاوه بر تسخیر ذهن […]

