قاسم جان زندگی را دریاب پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده
به مناسبت روز زن تقدیم به مادران چشم انتظار اسیران تشکیلات رجوی
نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم
خانواده بشارت: رجوی از پشت به مردم ما خنجر زد
خانم بشارت و آقای مقدس ضمن تشکر از زحمات اعضای انجمن گفتند بالاخره بخشی از ذهن ما مشکل اسارت برادرمان است و وظیفه داریم که علیرغم هرمشکلی که داریم به مشکل اسارت برادرمان فکرکنیم و هر اقدام و کمکی که لازم باشد انجام می دهیم تا شاید بتوانیم برادرمان را نجات دهیم. و نهادهای بین المللی هم باید همت کنند تا هر چه زودترشر رجوی را از سر عزیزانمان کم کنند.
درخواست عاجل آقای غلامعلی علاف پور از مجامع بین المللی
اکنون مطلع شدیم که سران سازمان مجاهدین بخاطر مفقود شدن 7 تن ازعناصرخود قصد دارند بقیه نفرات را با نمایش مضحک اعتصاب غذا به کشتن دهند که از قرارمعلوم خواهر اینجانب بنام نسرین علاف پور بر اثراعتصاب غذایی که به او تحمیل شده وضعیت وخیمی دارد و این مسئله عمیقا خانواده ما و بخصوص مادر پیرمان را نگران سرنوشت وسلامتی او کرده است.
رجوی حتی در کشور آلبانی آرامش برادرم را از وی گرفته است
الان به مدت هشت ماه است که ما با منصورارتباط داریم وازاین بابت خیلی خوشحال هستیم که بالاخره منصور از شر رجوی راحت شد. منتهای مراتب منصور هنوز نگران هست و میگوید اینجا هم رجوی و افرادی را که درکمپ آلبانی گماشته است آرامش ما را گرفته اند و یک جورهایی میخواهند کماکان دنبال رو آنان باشیم و ماهیانه 250 دلار به ما جداشدگان پول میدهند
رویای مادرانه، نامه خانم ثریا عبداللهی به فرزندش امیر اصلان – قسمت اول
راستی امیرجان حتما” شب یلدا یادته، علی بابا رو که فراموش نکردی؟ چقدر تورو دوست داشت و صدایت میکرد: اصلان بی یال ودم بیا بریم، توهم از خداخواسته با تمام وجودخنده کنان سوار جیپ (ماشین جیپ) میشدی. و وقتی کنارعلی بابا می نشستی خنده کنان نگاه می کردی که انگار همه مهربونیهای دنیا نصیب تو شده.
نامه خانم ثریا عبداللهی به خانواده محترم مرحوم عبدالمناف شعبانی
برادرم شعبانی هرچند تو خسته شدی و چشم به این دنیای ناکسان بستی ولی بدان تا نابودی این فرقه وطن فروش رجوی لحظه ای از پانخواهم نشست تا انتقام مادران و برادران و پدران که حسرت لحظه ای دیدار با عزیزانشان را با خود به منزل ابدیشان بردند، آری شعبانی صدایت خاموش شد ولی بدان صدای ثریا باز گوش عرشیان وفرشیان را کر خواهد کرد واین داد و انتقام این بیدادی را از دادگاه عدل الهی خواهم گرفت.
اعلام انزجار خانواده های خوزستانی نسبت به سیاست های ضد انسانی رجوی
خانواده های خوزستانی در تماسهای خود تاکید کردند که به چه دلیل باید جان فرزندان ما قربانی مفقود شدن 7 نفر از سران این سازمان که اصولا وضعیت آنها مشکوک و نامشخص است بشوند؟ به گفته آنها، سرکردگان فرقه و بخصوص شخص مریم رجوی با استفاده از اهرم شستشوی مغزی و قطع ارتباط اسیران دربند با دنیای آزاد سعی دارند ازجان فرزندانشان در راستای اهداف مشخص سیاسی و از جمله اعمال فشارهای سیاسی بر دولت عراق و ایجاد خلل در روند انتقالشان به کشور ثالث بار دیگر آنها را بعنوان اسیر در خاک عراق در دام تشکیلات مخوف خود نگهدارند.
التماس فقط برای یک تماس تلفنی!؟
الان خانم مولود طریقتی بشدت مریض احوال است و حالش وخیم…… چه بگویم دم و بازدم ما دست خدا است حال هرچه اتفاق بیفتد ما تسلیم به رضای خداوندی هستیم ولی به جای اینکه رجوی باد به غبغب بیندازد و مغرور و سرمست بخندد و قهقهه بزند ؛ خوب است بداند که التماس های این پدران ومادران درسینه تاریخ ثبت و ماندگار خواهد شد و بلاشک روزی گلویش را خواهد فشرد و به اشد مجازات خواهد رساند.
چنین تصوری از مناسبات درونی ضد انسانی رجوی نداشتیم
خانم رامش رضایی نژاد که تحت تاثیر صحبت های اعضای انجمن قرارگرفته بود مشتاق شد که بیشتر ازفرقه رجوی بداند وبا دقت به نکاتی که تک تک اعضای انجمن بعنوان شاهدان زنده خیانت وجنایات رجوی می گفتند گوش می کرد وی گفت واقعا من خودم چنین تصوری به این روشنی که شما توضیح دادید ازفرقه رجوی نداشتم.چطور یک سازمانی که این همه ادعای مسلمانی ویا ادعای مبارزه برای آزادی خلق داشت با آن شعارهای به ظاهر قشنگ ویترینی می تواند در درون اینقدر شیاد باشد
استمداد خانواده های چشم انتظار گیلک از رئیس جمهور
درصدر درخواست هایمان اینست که بتوانیم از تسهیلاتی برخوردار باشیم که بتوانیم بمنظور کمک به رهایی فرزندانمان از چنگال اهریمنان رجوی به کشور ناامن عراق اعزام شویم و درمقابل کمپ لیبرتی به تحصن بنشینیم تا که به ملاقات حضوری با عزیزانمان نائل آییم و درآن صورت اطمینان خاطر داریم که خواهیم توانست عزیزانمان را ازچنگال رجوی رهانیده وبه آغوش وطن و خانواده بازگردانیم.
ملاقات انجمن نجات یزد با خانواده زارع زاده
وقتی که به در پادگان رسیده بودند آنها را معطل کرده بودند و چند ساعتی بدون اینکه کسی را برای دیدار ببرند همانطور گذشته بود. ولی بالاخره او را به اتاقکی راهنمایی کرده بودند بعد هم پسرم باچند تن همراهی وارد اتاق شدند. البته این دیدار چند ساعت بیشتر طول نکشیده و آن افرادی که همراه پسرم آمده بودند دائماً آنجا حضور داشته اند و اجازه نداده بودند که ملاقات آزادانه ای صورت بگیرد.
حاج عبدالمناف شعبانی یاور همیشگی انجمن نجات به دیار باقی شتافت
بعد از سرنگونی صدام وی جزء پیشتازترین خانواده هایی بود که با به جان خریدن تمام خطرات و مصائب آن روز عراق، برای انجام ملاقات با برادرش محسن به قرارگاه اشرف رفت. هر چند در آنجا از طرف مسئولین سازمان مورد توهین قرار گرفت و نتوانست برادرش را آزاد کند اما این دیدار باعث شد تا وی شناخت بیشتری از مناسبات فرقه رجوی پیدا کند و از همانجا تصمیم گرفت تا به هر قیمت برادرش را از جهنم رجوی آزاد کند.
ملاقات انجمن نجات خوزستان با آقای علی اکبر محمد رضایی
دراین دیدارکه به مدت 5/1 ساعت طول کشید اعضای انجمن نجات با صبر و حوصله به سئوالات و ابهاماتی که آقای محمدرضایی داشتند پاسخ گفتند و باهم ابراز امیدواری کردند که با ادامه همین تلاش هایی که درجهت نجات افراد دربند می شود با انتقال آنها به کشورهای ثالث هرچه زودترشر رجوی از سرآنها کوتاه شود و از طرف دیگر همه خانواده های آنها هم از تشویش و نگرانی سالیان بیرون بیآیند.

