سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
  • نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی 09 دی 1404

    خودت را از حصار بسته رجوی نجات بده
    نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی

    حمید رضا جان سلام کجایی برادر پاک ما را فراموش کردی. دوریت برای ما خیلی سخت است بخصوص برای پدر . خبر داری پدر چشم انتظار شماست؟ پدر می گوید تا در قید حیات هستم می خواهم حمیدرضا را ببینم. ما چندین نامه برای شما ارسال کردیم شاید جوابی به ما بدهی ولی از شما […]

دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی 08 دی 1404

دخترم می ترسید با من صحبت کند دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی

عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر 08 دی 1404

این تنها یک تصویر نیست عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر

پیام تصویری جلیل اکبری به برادر اسیرش ولیرضا اکبری 07 دی 1404

در حاشیه جلسه اخیر انجمن نجات گیلان پیام تصویری جلیل اکبری به برادر اسیرش ولیرضا اکبری

پدر پیر انجمن نجات به دیار ابدی شتافت 03 آذر 1389

پدر پیر انجمن نجات به دیار ابدی شتافت

آقای علی اصغر امیدی نقش بسیار سازنده و فعالی در شکل گیری تشکل خانواده هایی که عزیزانشان اسیر رجوی فریبکار در عراق بودند داشت و علی رقم کهولت سن قبل از تشکیل انجمن نجات از طریق عناصر جداشده از سازمان فعالیت های بین المللی زیادی را در جهت افشای چهره رجوی پلید و رهایی اسرای اشرف انجام دادند.و در تمامی مصاحبه با خبر نگاران خارجی، همایش ها و تجمعات اعتراضی شرکت نموده و نقش پیش رو و سخنگوی خانواده ها را بعهده میگرفت.

تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت سوم 03 آذر 1389

تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت سوم

ما قصدمان فقط دیدار عزیزانمان در اشرف بود ولی متاسفانه رهبران سازمان از فهم و شعور و خردمندی نصیبی نبرده اند آنها عاطفه ها را در بچه ها کشته اند علیرغم این مسائل اگر برادر من می توانست دو دقیقه با من صحبت کند صد در صد یقین داشتم که برادرم ایوب هرگز در بیابان اشرف نخواهد ماند. من همینجا اعلام می کنم اگر برادرم ایوب فقط چند دقیقه با من اجازه ملاقات داشته باشد و با هم صحبت کنیم در اشرف نخواهد ماند.

چه کسی به فریاد خانواده های رنج دیده و عزیزان به گروگان گرفته شده آنان خواهد رسید؟ 30 آبان 1389

چه کسی به فریاد خانواده های رنج دیده و عزیزان به گروگان گرفته شده آنان خواهد رسید؟

فرزندان ما فقط چند صد متر با ما فاصله دارند. آیا نمیشود فقط به نزدیکی این حصارها بیایند تا بتوانیم روی آنها را بعد از سالیان ببینیم؟ سیم های خاردار و حصارها به ترتیبی طراحی شده است که کسی نتواند از داخل اشرف به بیرون فرار کند و نه اینکه کسی نتواند از بیرون به داخل آن برود. این نشان میدهد که اشرف یک زندان بدون ملاقات است.

تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت دوم 29 آبان 1389

تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت دوم

ما در طی مدت دو هفته شب و روز یعنی از صبح تا شب درب ورودی اشرف بودیم بعضی از این افراد مجاهدین که به درمانگاه اشرف تردد داشتند ما سعی می کردیم از کنار سیم خاردارهایی که کشیده بودند از فرصت استفاده کرده و اسامی بستگان و برادران و خواهرهای خود را صدا بزنیم تا به آنها خبر بدهند که ما در درب اشرف منتظر ملاقات با آنها هستیم.

خانواده، کابوس رجوی 27 آبان 1389

خانواده، کابوس رجوی

یکی از خانواده ها پشت میکروفن قرارمیگیرد وبا صدای بلند فریاد میزند:”آیا درخواست ملاقات حضوری با عزیزانمان مزدوری است؟ تا کی میخواهید فریب دروغهای رجوی را خورده و طوطی وار حرفهای او را تکرار کنید؟ ما خانواده اعضا هستیم. رجوی برای فریب شما به ما این مارک را میزند. آیا پدران و مادران پیر مزدورهستند؟ مگر نه اینکه بقول خودش ما مزدور هستیم پس چرا اینقدر روی صدای ما پارازیت پخش میکنند؟

تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت اول 23 آبان 1389

تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت اول

چند روز پس از بازگشت خانواده های آذربایجانغربی از اشرف که سران مجاهدین آنان را از دیدار و ملاقات با عزیزانشان محروم کردند و کمترین اهمیتی به درخواست آنان ندادند، در دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی نشستی برای بررسی پیامدها، تجربه های بدست آمده و نتایج این سفر ترتیب داده شد.اعضای خانواده ها در گفتگوی صمیمانه و روشنگرانه به جمعبندی نقطه نظرات خویش پرداختند.

تبریک و شاد باش خانواده های اعضاء مجاهدین 22 آبان 1389

تبریک و شاد باش خانواده های اعضاء مجاهدین

خانواده ها ضمن تبریک و تهنیت به آقای دکتر نوری المالکی در پیروزی انتخاباتی اش در بحران و جنگ هشت ماهه تشکیل دولت جدید پس ازانتخابات عراق، خواستار بستن کمپ عراق جدید (کمپ اشرف) و به عبارتی بازگشایی درب خروجی اشرف و ایجاد تسهیلات برای ملاقات و دیدار حضوری خانواده ها با عزیزان در بند تشکیلات لرزان و ازهم پاشیده فرقه رجوی شدند

نامه خانم نوری خطاب به سران فرقه رجوی 22 آبان 1389

نامه خانم نوری خطاب به سران فرقه رجوی

اگر رهبران فرقه راهشان حق بود تا به حال به هدفشان می رسیدند و آنقدر تو سری خور نمی شدند. در خارج در رفاه و آسایش زندگی خودشان را می کنند. ای سران یزیدیان پادگان اشرف گناه فرزندم چیست که فرزند ُخرد سالش بایستی بدون محبت مادری زندگی کند. آیا شما خدا را می شناسید؟ شما نمی فهمید کودکی که در کنار مادرش نباشد زندگی کردن بر او سخت و مشکل می شود. مدعی هستید که دل برای مردم ایران می سوزانید.

استقامت خانواده ها؛ طناب دار رجوی پلید 19 آبان 1389

استقامت خانواده ها؛ طناب دار رجوی پلید

رجوی پلید بعد از استقرار خانواده ها در مقابل درب اشرف در سال گذشته، سعی کرد اعضای ناآگاه خود را در مقابل خانواده ها قرار دهد و به همین خاطر در تمام نشست ها این گونه وانمود می کند که انگار خانواده ها مشتی مزدور و… هستند و حالا که دشمن با پای خود به این جا آمده، باید با او مقابله کرد. اگر این حرف درست باشد پس چرا ترس از این دارید که مبادا کسی به دیوارهای چند لایه سیم خاردار نزدیک شود و یا کسی با خانواده ها صحبت کند.

پایداری خانواده ها، آزادی اسیران اشرف را نزدیک تر می کند 19 آبان 1389

پایداری خانواده ها، آزادی اسیران اشرف را نزدیک تر می کند

عزم جزم این خانواده ها و پایداری شان و آگاهی آنان از این امر که فرزندان و عزیزان شان ناچار و تحت فشار های فیزیکی یا روانی مجبور به شرکت در شوی تلویزیونی شده اند، آنان را به پایداری با شکوهی رهنمون شد. پایداری که همچون طناب مرگ بر گردن تشکیلات فرتوت و قرون وسطایی فرقه رجوی ستم گر افتاده

پیام صوتی آقای مهدی خوشحال به خانواده های قربانیان اسیر در قلعه اشرف 19 آبان 1389

پیام صوتی آقای مهدی خوشحال به خانواده های قربانیان اسیر در قلعه اشرف

… فرزندان تان در اصل امانتی از جانب پروردگارتان نزد شما بودند، حالا اسیرند. آزادی آنان را از خدا بخواهید، این آرزویتان حتماً مستجاب خواهد شد، چرا این که آزادی بزرگترین نعمتی است که خداوند به بشر زمینی اهداء کرده است. مجدداً عرض می کنم، باور کنید بیشتر از شما فرزندان تان تشنه دیدار خانواده و آزادی اند. ولی چون رهبران سازمان آنان را با سراب و عطش عادت داده اند و هر آن چه مایه و بقاء هستی است از آنان دریغ کرده و آنان را ترسانده اند، فرزندان تان هنوز به این امر مهم باور ندارند که چشمه برای سیراب شدن و آزادی برای حیات در یک قدمی آنان است…

احساسات و عواطف سرشار یک خواهر نسبت به خواهر اسیرش در اشرف 13 آبان 1389

احساسات و عواطف سرشار یک خواهر نسبت به خواهر اسیرش در اشرف

مامان! فکر نکنی همون کوه شکست ناپذیره که بعد از فوت پدر 5 تا بچه قد و نیم قد رو یک تنه بزرگ کرد و به غربت فرستاد، نه عزیزم یک چینی ترک خورده ترد که با تلنگری از هم میپاشه. با اسم تو زندگی میکنه با عشق دیدنت از خواب بیدار میشه، با عکس دخترهاش حرف میزنه، روزی چند تا قرص برای تنظیم فشار، چربی و قلب میخوره، لیوان آب تو دستش میلرزه.

blank
blank
blank