مذاکرات اتمی استانبول، سرخوردگی و یاس فرقه ی مجاهدین
چرا سران مجاهدین پتانسیل و توانایی درک رویدادها و تحولات منطقه ای و بین المللی را ندارند؟ نکته ی مهمی که بایستی بدان پرداخت حکایت تلخ و درخوری از ماهیت، ساختار فکری، سیاسی و ایدئولوژیکی فرقه ای مجاهدین در بیش از سه دهه را به نمایش می گذارد اینکه مجاهدین در بحران و شرایط تنش زا قادر به تنفس و حیات هستند. پس برای ادامه ی حیات تشکیلاتی و فرقه ای نیاز به فضای تنش زا و بحرانی دارند
چرا سازمان مجاهدین به ورطه سقوط و نابودی افتاد؟
از آنجائی که این سازمان بصورت فرقه ای اداره می شد و به سبب عملیات تروریستی که علیه مردم ایران انجام داده است نه تنها جائی در قلب مردم ایران ندارد بلکه مورد تنفر شدید مردم ایران همان کسانیکه سازمان به دروغ تحت عنوان خلق از آنان یاد می کند قرار دارد. لذا این سازمان علی رغم ادعای دروغینش چون فرقه هست یک سازمان سیاسی و انقلابی نیست که تکیه به مردم داشته باشد بنابراین همواره در طول این سالیان زمامداری و تر ک تازی رجوی به قدرتهای خارجی وابسته بوده
فرار جسورانه ۵ تن از نفرات دربند رجوی خائن
امروز 5 نفر از تشکیلات فرقه رجوی آزاد شده اند آن هم درشرایطی که رهبران سازمان مجاهدین اعلام کردند که تمام نفرات برای ماندن دراشرف جان فشانی می کنند در مقابل این ادعای رجوی باید گفت. آقای رجوی تشکیلاتی که رهبر عقیدتی تشکیلات هستی و مدعی جان فشانی های بی شماری برای خلق هستی ؛ پس چگونه است که درآن شرایط که می بایستی درکنار نیروهای وفا دار خود می ماندی
اهداف جدید مجاهدین در تخلیه اشرف
بطور مشخص با اعزام گروه چهارم و هم وزن شدن کمپ ترانزیت و اشرف موضوعیت سازمانی مجاهدین افول و مشکلات انبوهی را به جهت سرعت گرفتن انحلال خودبخودی تشکیلات با ورود هر نفر به حیطه سازمان ملل در ترانزیت , شل شدن روابط تشکیلاتی , گسترش تقاضاهای صنفی افراد , دور از دسترس بودن تشکیلات به تجهیزات ارسال برنامه های ماهواره ای و یا برگزاری ویدئو کنفرانس ها , عدم برگزاری رسمی و حتی غیررسمی جلسات مغزشویی عملیات جاری و غسل هفتگی بواسطه ترس از شنود نیروهای عراقی
آغاز مرحله چهارم انتقال و بازهم سنگ اندازیهای مجاهدین
علیرغم تمامی شعر و شعارهای مجاهدین ؛ یعنی از شروع مرحله جدید و تغییر دوران گرفته تا تکیه بر عنصر انسانی و مزخرفاتی از این دست مجاهدین همچنان در وحشت از تخلیه قرارگاه اشرف و حضور در کمپ موقت ترانزیت بسر میبرند. چرا که کمپ موقت ترانزیت همان طناب دار رهبران مجاهدین و ظرف آزادی ساکنان قرارگاه اشرف است و به همین دلیل رهبری مجاهدین در تلاش برای حذف مرحله کمپ موقت ترانزیت از روند انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کشورهای اروپائی است.
شرایط جدید بعد از انتقال گروه چهارم به کمپ ترانزیت
شاید افشای آموزش افراد سازمان در ایالت نوادا توسط منابع امنیتی امریکایی بهترین نشانه حتی از عدم امیدواری نسبی برای استفاده اطلاعاتی از مجاهدین باشد. آنان بی گمان فهمیده اند که عناصر مجاهدین نه به درد آلترناتیو شدن می خورند و نه بدرد اجرای مراحل عملیات خاص در مورد ایران. دیگر تقاضای مریم رجوی برای استقرار جمعی مجاهدین در مرز اردن و یا انتقال یکجای آنان به امریکا و یا هر کشور اروپایی خریدار ندارد
تعادل قوای منفی جدید برای مجاهدین از سوی امریکا
باتوجه به حساسیت وضعیت اقتصادی نامطلوب امریکا و تعیین استراتژی جدید نظامی مبنی بر خروج یا کاهش نیروهای امریکایی حتی در افغانستان و افزایش مهارت آنان در امریکا برای کنترل های فرامنطقه ای بدون ایجاد حضور فیزیکی و نیاز شدید امریکا برای ثبات امنیتی عراق هم به لحاظ حیثیتی و هم پیش رو بودن انتخابات برای اوباما , ایجاب می کند امریکا با توجه به اعلام نتایج همیشه ناخوش ارزیابی های مکرر نهادهای تخصصی امنیتی در قبال مجاهدین بر منافع بلند خود و خارج از بود و نبود یک گروه وارفته و معلوم الحال تروریستی اندیشیده
مجاهدین از اعزام گروه سوم تا بکارگیری ترفند شلیک خمپاره به لیبرتی
رجوی همچنان بدنبال امتیاز گرفتن از دولت عراق و سازمان ملل متحد و آمریکا در کمپ موقت ترانزیت است تا بتواند حداقل حصارهای تشکیلاتی را بعنوان عامل اصلی در کنترل ساکنان قرارگاه اشرف در کمپ موقت ترازیت هم حفظ کند که اینکار هم با این تاکیتک که در هر دور انتقال، خواسته ای جدیدی را مطرح نموده و تلاش میکند آنها را با فریبکاریهای مختلف از جمله تهدید به اعمال خشونت و درگیری و بهانه های دیگر پیش ببرد، صورت میگیرد.
آخرین شلیک تیر مجاهدین درسالن کنگره آمریکا
دولت امریکا با سخت گیری اش در عدم استفاده سازمان از آرم و پرچم به سران سازمان فهماند که در هرحال امریکا ملاحظات خودش را هم دارد. خانم رجوی باید بپذیرید که دیگر برای اینگونه تصمیم سازی ها خیلی دیر شده است و فراتر از هر پیش بینی، خیلی زود استحاله شده اید. این حرکت بعد از شروع جابجایی اجباری خیلی دیر بوده! و شاید بتوان گفت آب در هاون کوبیدن تلقی گردد.
سالی که گذشت و سالی که در پیش روی ماست
در سال گذشته خانواده ها با تلاش تمام عیار و افشاگرانه علیه مجاهدین در جلو درب کمپ اشرف دست به اقدام تازه ای زدند که باعث شد جهانیان را به واکنش وادارد. ثمره این تلاش ها یکی این بود که خانم کلینتون مجبور به موضعگیری شده و گفت چاره ای جز جابجایی فرقه سازمان مجاهدین نمیباشد. اگرچه ایشان حتی این الزام برای مجاهدین را با نوعی استمالت هم عجین کرده و وعده بررسی های مجدد در لیست تروریستی را دادند ولی به جرات می توان گفت وزیر خارجه امریکا وعده سر خرمن به رهبران همیشه گول خورده مجاهدین داده
کمپ ترانزیت؛ پل آزادی
نقطه عطف تحولات اخیر را میتوان در سخنرانی آقای مارتین کوبلر دریافت آنجا که برخلاف تمامی ادعاهای مسخره و خنده دار رجوی مبنی برپیروزی خط و خطوط استراتژیک وی بعدازعقب نشینی به کمپ ترانزیت لیبرتی، آقای کوبلر برانجام مصاحبه با کلیه اعضا در یک کمپ مستقل از لیبرتی خبر داده است. واین در حقیقت ضربه ای مهلک بر پیش داوریهای رجویهاست. بی شک مصاحبه با یکایک اعضا در یک محل مستقل و بدور از نظارت مسئولین سازمان و وارد کردن فاکتور خانواده ها قبل ازانجام این مصاحبه ها به لحاظ روحی و روانی تاثیرات عاطفی آن می تواند به منزله شلیک آخر بر تابوت رجویها باشد.
سیزده بدر سال۹۱، وقت بدرکردن نحوست رجوی
با نگاهی به حوادث و رویدادهای 30 سال گذشته براستی که فرقه رجوی بزرگترین نحوستی بود که گریبان میهن و مردم و تاریخ ایران زمین را گرفت. یکی از بدنام ترین و مخوفترین فرقه های تروریستی در دنیای معاصر که به هیچ یک از پرنسیبها و ارزشهای انسانی پایبند نبوده ودریک کلام گوهرتابناک انسانی که همانا آزادی وحق تعیین سرنوشت بود را به سخره گرفته است.سازمانیکه چون بختک درصحنه سیاسی جامعه ما ظاهرشد و با سوءاستفاده رذیلانه از ارزشهای مقدس اسلامی وآزادی، نسلی را درطی سالیان درجهنمی به نام اشرف به اسارت گرفت.

